۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

شاهزاده رضا پهلوی : به عنوان یک ایرانی با افتخار به بازدید استوانه کوروش شتافتم


به عنوان یک ایرانی با افتخار به بازدید استوانه کوروش شتافتم که یادآوری است برای بشریت که امپراطوری پرشکوه ایران چگونه احترام و آزادی را برای تمامی باورهایی که درگستره آن می زیسته اند پاس می داشته است ؛ رضا پهلوی 

Copyright: Reza Pahlavi Archives LLC

۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

شاهزاده رضا پهلوی : جمهوری اسلامی به همراه عده ای تمام نیروی خود را برای تخطئه این شورا به کار گرفته است

 آقای رضا پهلوی در مصاحبه ای که دیروز در تلویزیون کانال یک  با آقای شهرام همایون انجام دادند به پرسشهای عدیده بسیاری از هموطنان در زمینه های گوناگون ، منجمله روند برپایی مجمع عموی شورای ملی و ارزیابی از کار کمیته موقت پاسخ دادند
شاهزاده ، روی این حقیقت برای چندمین بار صحه گذاشتند که  هر کاری که ما انجام می دهیم باید در داخل مورد پذیرش قرار گیرد و مردم آنرا تایید کنند والی هیچ کوششی مقبولیت نخواهد داشت وی ادامه دادند که مردم در داخل ایران برای ما شرط اصلی و اساسی هستند .
 در بخش دیگر این مصاحبه از ایشان در رابطه با کمیته موقت سوال گردید که پاسخ دادند ، کمیته موقت دو کار اساسی انجام داد یکی تدوین طرح پیشنهادی منشور شورای ملی و دیگر پیشنهاد یک اساسنامه  که هر دوباید در مجمع موسس مورد تصویب قرار  گیرد ایشان ادامه دادند که برخلاف عده ای سنگ انداز که هدفشان تخریب است و اتهام زنی من از تشویقهای هموطنان ، میزان کمک مالی که مردم در همیاری جمع کردند  و اسم نویسیهایی که دیده می شه نظر مثبتی دارم و کارها به خوبی داره پیش می ره ، البته هر کاری دارای درصد معینی از ریسک هست شما در هیچ کشوری نمی توانید بدون ریسک کاری را به پیش برید ما نباید بترسیم و من هیچوقت نترسیدم   
  ایشان در ارتباط با اتهاماتی که گویا در روند کار شورا اعمال نظرهایی از بالا به پایین اعمال می گردد توضیح دادند  که من هدفم از اول این بوده و هست تا این شورا فرا سازمانی وهمگانی باشد و به همین دلیل با بسیاری از جمهوریخواهان و مشروطه خواهان  صحبت کردم تا همه با هم در پیشبرد این مهم اشتراک مساعی داشته باشیم  واگرمن می خواستم شورایی از بالا به پایین درست کنم  ، خوب این کار از همان ابتدا انجام می دادم  و احتیاج به این رایزنیها و مذاکرات نداشتم ولی من چنین اعتقادی نداشته و  ندارم ،من هم به مانند دیگران باید مدارکم را بقرستم و مثل همانها در این پروسه شرکت کنم . آنهایی که ایراد می گیرند بیایند و ایرادات را با خرد جمعی بر طرف کنند ، اگر شما نظر من را می خواهید من همین راه را انتخاب کردم و در آن اسم نوشتم و هر وقت احتیاجی به من باشد حاظرم به وظلیف خود که همانا مبارزه برای پیشبرد اهداف مندرج در منشور مصوب مجمع موسس خواهد بود، عمل کنم 
آقای رضا پهلوی در قسمت دیگری از این مصاحبه به نقش و وظایف کمیته موقت اشاره کردند و کار و زحمات این عزیزان را مورد ستایش قرار دادند ، شاهزاده به آن عده ای که کارشان فقط حرف زدن و ایراد گیریست انتقاد کرده و به آنها برای بار چندم  پیشنهاد می کند که اگر واقعن می خواهند کارها به پیش رود باید بیایند جلو و در عمل ثابت کنند که حرفشان با عملشان یکیست . ایشان در ادامه توضیح می دهند که در این 34 سال حرف به اندازه کافی زده شده است و امروز روز عمل است  

کل این مصاحبه را در فایل زیر بشنوید 

       حمایت قاطع شاهزاده از روند تشکیل شورای ملی ایران     http://www.youtube.com/watchv=9YLr1TVnSSc&feature=share    

۱۳۹۲ فروردین ۳, شنبه

چرا ضوابط شورای ملی در حال تشکیل متفاوت ، دموکرات و مدرن است؛ و چرا ، طرح فیلادلفیا آقای دکتر نوریغلا و کنفرانس اصلاحطلبان در واشنگتن و پراگ و.....به بوته فراموشی سپرده شد ؟


دکتر نوری علا دیروز در تلویزیون اندیشه می گویند  

 ما قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران نباید هیچ اتحادی را برنامه ریزی کنیم ؟ 


" سوال من از ایشان این است که .آقای نوریعلا چرا باید منتظر انتخابات رژیم که شعبده بازی 
بیش نیست بشویم؟  آیا تصمیم دارید از این طریق مردم را نا امید کنید تا آنها جزء جمهوری اسلامی امید دیگری نداشته باشند وروانه صفهای انتصابات خامنه ای گردند ؟

چرا تمام طرحهای فیلاذلفیایی یا تجمع تحصیلکردهای شما و رفقا تا کنون (به ویژه در33 سال گذشته) به نتیجه ای نرسیدند ؟ آیا یکی از دلایل شکست طرحهای شما غیر دموکراتیک بودن و از بالا تشکیل شدن آنها نبوده است ؟ 



وقتی اینجا صحبت از تحصیلکرده می کنم دقیقن به محور ساختاری این طرح اشاره کرده ام .افرادی که فقط اعتقاد به تجمع دکترها و استادان دانشگاه ومتخصین که برای اولین بار در بی بی سی مد شد ، دارند ، فقط از خود و منافع خود دفاع می کنند این طرح می گوید که تعدادی از افراد دارای اعتبار و اعتماد و متشخص باید دور هم جمع شوند.
در نگاه اول ، این تفکر ، شاید معقول به نظر آید البته وقتی پیشنهاد دهنده خود جزو طرحش قرار نگیرد والی به درستی می گویند که طرح دهنده(نوریعلا) برای خود چونه می زند شاید این نوع پیشنهادات ، برای انجمن خانه و مدرسه مناسب باشد ولی وقتی ادعای مدیریت یک ملت به میان می آید آن دیگرانی که در این مجموعه قرار نگرفتند یا ازآنها دعوت به عمل نیامده است ، آیا بی اعتبار بودند یا بی اعتماد آیا طرح دهندگان ، اصولن آن دهها هزار دیگر را هم مد نظر قرار داده اند یا نه ؟ معمولن کسانی که دارای اسم و رسم و معروفیتی هستند از این نوع طرحها پشتیبانی می کنند (من خود تحصیلات آکادمیک دارم ولی ازحقوق غیره دفاع می کنم) همانطور که اشاره کردم این روش می تواند برای یک مجموعه کوچک مناسب باشد و به هیچوجه نمی تواند جوابگوی ملیونها انشانی باشد که می خواهند به آلترناتیو دموکراتیک یک حکومت تبدیل شوند



اگر بخواهیم شرط و شروطی برای پیدایش و تشکیل هر تجمعی بگذاریم ، اجازه نداریم با هر انگیزه و تحت هیچ شرایطی دیگران را بیرون در بگذاریم ، ودر ضمن کسی را هم اجبار نکنیم که اگر اهل اتحاد نیست به زور وادار به اتحاد کنیم باید آن مکانیزمی را ایجاد کرد که تمام آحاد یک کشور 70 ملیونی مثل ایران بتوانند در آن جایی گیرند
شورای ملی ایران آن بدیل دموکرات و سکولاریست که تاریخ ایران تا کنون به خود ندیده است ، ما تا کنون در ایران هیچ سازمان یا نیرویی سراغ نداریم که درهایش را بر روی 70 ملیون ایرانی باز گذارد و با کمال شجاعت از همه دعوت به شرکت در مجمع کند و بستری را فراهم کند تا همه از پایین به بالا و با رای اعضا ، رهبری و مرکزیت خود را انتخاب کند 



شورای ملی مکانیزمی را فراهم می کند که هر ایرانی بتواند عضو شود فعالیت کند و در ارگانهای رهبری انتخاب شود بدون اینکه قومیت ، دین،نژاد سطح سواد و....مانعی ایجاد کند. باید در تمام زمینه ها تخصص و کاردانی محور ارتقا و پذیرش مسئولیتها قرار گیرد
در طرحهای فیلادلفیایی یا سایر طرحهای تا کنونی، اغلب تعداد 30 تا 100 نفر از ذوستان،نزذیکان یا خویشاوندان خود را به هم می رسانند و می خواهند به توافق برسند با این وجود در همین پروسه رسیدن به توافق همه چیز پایان می پذیرد چون به توافق نمی رسند
اخیرن برای ادامه این نشستها در بروکسل بر همین منوال تعدادی جمع شدند و سعی کردند که فقط ثابت کنند که از جرگه های گوناگون فکری می توانند 2 روز در کنار هم بنشینند وطوری حرکت کردند که گویی با ایران کاری ندارند واطلاعی از بحران سیاسی منطقه وکشور خود ندارند و مثلن هدفشون فقط دموکراسی بازی است و بس .



دست اندرکاران این کنفرانس از ترس شکست نخوردن در اصل دستان خود را در پوست گردو گذاشتند و هیچ کاری پیش نبردند من هر چه انتظار کشیدم که اینها چگونه می خواهند دموکراسی را نه در سوئد و بلژیک بلکه در ایران پیاده کنند ، چیزی نیافتم ، گویی چنین قصدی هم نداشتند خوب همین آقای نوریعلا هم در کنفرانس بلژیک بود ، ایشان چرا طرحشان را در آنجا به بحث نگذاشتند ؟آیا باید هر کس برای در محور قرار دادن خود طرحی بیرون دهد ؟ در دهها کنفرانس و همایش ایشان حضور دارند و داشتند حتا یکی از این تجمعات موفق نشد همینجا می خواهم از آقای نوریعلا بپرسم که مشگل شما در کجاست حتا در مراحل آغازین تدوین منشور پیشنهادی شورا هم ایشان حضور داشتند چه شد که یهو دو باره رفتن روی طرحی دیگر در آن مجموعه 25 نفر دیگر هم حضور داشتند چرا فقط آقای نوری علا همیشه با همه مشگل دارد آیا مشگل از خود ایشان نیست



دیروز من صحبتهای ایشان را در یوتیوب می شنیدم و از این همه تهمت و اتهامهای دروغین ایشان متعجب گردیدم آقای نوریعلا خود در واشنگتن با اصلاحطلبان همین 5 ماه پیش هم پیاله بودند ولی به افرادی در کمیته موقت شورا ایراد می گرفتند که آنها چرا قبلن اصلاحطلب بودند و دهها تناقض دیگر ، تو گویی آقای نوریعلا اگر در محور قرار نگیرند می زند تمام کاسه کوزه ها را به زمین و می شکنند این شیوه ایست که اکثر انقلابیون همدست شده با خمینی در سال 57 کم وبیش دارند .اینها اکثرن تمامیت خواه می باشند سیاست برای اینها همه چیز یا هیچ است این طیف با همه در جنگ است همیشه هم بازنده بوده است
با وجودی که کمیته موقت بارها عنوان کردند که قبل از تشکیل کنگره شورای ملی این کمیته که از نامش پیداست و موقت می باشد خود را منحل می کند ولی افرادی مثل آقای نوریعلا ول کن دعوا نیستند از طرفی همه را به باد ناسزا می گیرد و از آن طرف عنوان می کند که اگر   

موفق شد با شورا همکاری خواهد کرد ، این یک بام و دو هوا چیست آقای نوری


فرید




۱۳۹۱ اسفند ۳۰, چهارشنبه

۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

ایران ای وطن با تو چه می کنند این قوم ریا و دغل؛ آقای خاتمی شرم کنید

زبان قاصر است و واژه ها تهی برای ایتهمه دنائت وزبونی
طرف 8 سال در قدرت بوده و به قول خودش هیچ غلطی نکرده ، حالا دوباره همی او دوباره نوس نوس می کنه تا شاید جنتی و خامنه ای این جرسومه های فساد و جنایت ،  شاید  ترحمی کنند و اورا(خاتمی) حذف نکنند تا او بتواند عمر این حکومت  مافیایی 
ا  چند سال دیگر طولانی کند  ............ایران ای وطن با تو چه می کنند این قوم ریا و دغل
همین


نوریعلا : ما نباید بگذاریم در اپوزسیون کسی پشتیبانی ملی بگیرد چون بعدن دیکتاتور می شود

 این گفته فردیست به نام اسماعیل خان نوری علاء  در مصاحبه با فردی دیگر به نام فروزنده در تلویزیون اندیشه
دلیل این مائویست دیروز و سکولار دینی سبز امروز ، از بیان این خزعبلات این است که اگر امروز گفتمانی به آلترناتیو تبدیل گردد و مردم ملیونی از این گفتمان به پشتیبانی برخیزند آن گفتمان چه در غالب یک اندیشه و چه یک ساختار ،فردا می
شود یک استبداد دیگر  و ما یعنی ایشان، فروزنده و تقی زاده نباید بگذارند چنین   رویدادی اتفاق افتد 

 حتمن تا کنون حدس زده اید که ترس این آقایان نه از خامنه ای که در قدرت است و  روزی چندیدن نفر را به عناوین گوناگون  بالای دار می برد ، بلکه ترس اینها از محبوبیت مردمی فردی به نام رضا پهلویست که این ها دارند بر علیه اش ساعتها هجو می گویند 
 دقت کنید که ما مردم ، 34 سال به امید  چه اساتید  پر ریخته ای  وقت گذراندیم ، با این تئوری ایشان ، هر کسی که بخواهد حاکمیت خونریز و مستبدی را به زیر کشد چون با پشتیبانی ملیونی ملت همراه خواهد بود ، اوهم لاجرم می شود دیکتاتور، حتا اگر آزادیخواه و دموکرات باشد ،  پس ما از این گفته "ولتر قرن 21 "استاد معظم سکولاریزم سبز   آقای اسماعیل خان نورش علا نتیجه می گیریم که حاکمان جمهوری اسلامی باید تا ابد در قدرت باقی بمانند و استاد اسماعیل ما هم همچنان ولگردیهای هفتگی خود رادر کوچه پس کوچه های سبز سکولاریزمش ادامه دهد و هر از یک سالی در دیار فرنگ وغافل از آن رنج و درد ملت دربند ایران ،   قلبی جدید و خون تازه به تن و پی خود وصل کند که زنده بماند و برایش هم مهم نباشد که سرپرستان خانواده ها در ایران باید کلیه و سایر اعضای بدن خود را بفروشند تا بتوانند نانی را سر سفره خویش و خانواده گذارند
تو کز مهنت دیگران بی غمی نشاید که نامت دهند آدمی

چنین فردی با چنین تفکر ضد مردمی و با اینهمه کیش شخصیت وکینه؛ که گویا چون  این آقا خود  درمحور این پروسه نیست ،  لزومن آن دیگران همه دیکتاتور خواهند شد، سعی خواهد کرد از تمرکز قدرت و اتحاد ملی در اپوزسیون جلوگیری کند ولی ایرانیان امروز بر خلاف این آقایان در سال 57 می دانند منافعشان چیست و فریب کلاشانی مثل این آقایان را نخواهند خورد

همانطور که اطلاع دارید اولین مجمع عمومی شورای ملی ایران در شرف تشکیل است و دقیقن در همین ایام آقای فروزنده در تلویزیون اندیشه با نام آزادی بیان ،شروع به طرح مباحثاتی در همین ارتباط نموده است
در این سری مباحثات آقای فروزنده سعی کرده از آقای تقیزاده که همه جا اجازه می دهد اورا ،  استاد دانشگاه خطابش کنند وکسی نمی داند کدام دانشگاه، هم سودی برد و در آخرین مناظره او را نیز سهمی عطا نموده است پس تاکنون شدن 3 نفر که هرسه  به راحتی بالای 70 را دارند .. در کشورهای غربی وقتی سن به این حدود برسد گواهینامه را به خاطر کبر سن و ..می گیرند و اجازه رانندگی را نمی دهند

کار اتهام زنی این آقایان به آنجا می رسد که نوریعلا  به دروغ متوسل می شود و تعجب اینجاست که مسئول برنامه آقای فروزنده هیچ کوششی در حهت جلوگیری از این اتهامات بی پایه و اساس نمی کند .
 اینها طایفه ای هستند که هر روز در پای منبری سینه می زنند و برایشان فرقی نمی کند که آن روزه حسینی باشد  یا یزیدی . این قوم هر روز در مجلسی می رقصند و چه این خوشرقصیها را خوب یاد گرفته اند 

نوریعلا به دروغ از طرفی شورای ملی در حال تشکیل را تجمع سلطنت طلبان می نامد و 4 دقیقه بعد همین آقا آنرا وابسته به رژیم می کند و فروزنده از این هم بالاتر رفته و شورای هنوز تشکیل نشده را در اختیار وزارت اطلاعات رژیم قرارش می دهد.نوری علا ، رذالت را از این هم فراتر می برد و بانوی جوان و. زحتمکشی را که سالها وقتش را صرف این اتحاد کرده است به اصلاحطلبان و دفتر کروبی منتسب می کند .
اینکه  نوریعلا در دادگاهی به  این دروغها و تهمتهای ناروا به افراد حقیقی و حقوقی    پاسخگو خواهد شد یا نه  ؟ موضوعیست که  باید منتظر شد .
 اگر چه آقای پیرزاده و خانم گلستان در فردای همان روز و در برنامه آقای فروزنده تمام این اتهامات را کذب محض خواندند و به این دروغگویان هشدار دادند که بیش از این جرم خود را سنگین نکنند ، چرا که در کشورهای دموکراتیک می شود از طریق قانون مجرمین را به دادگاه کشاند
برای من ولی رل برنامه ساز این رسانه آقای فروزنده که در واقع باید طبق قوانین رسانه ها از پخش اتهامات کذب جلوگیری کند و سعی شود بی طرفی خود را در این مصاحبه ها به اثبات رساند ، عجیب بود.  طوری که در تمامم مدت این مصاحبه ها ،جانب نوریغلا را گرفته و حتا از دهها  تلفن اعتراضی به برنامه فروزنده که انتقاد به شیوه برنامه ساز داشتند جلوگیری کرد شیوه پیشبرد این گونه یک برنامه تلویزیونی آدمی را یاد  شیوه های ژورنالیستی حسین شریعتمداری در کیهان تهران رامی اندازد، طوری که حتا یک مورد از نظرات مخالفان را پخش نکرد و از آزادی بیان مردم پشت خط جلوگیری کرد.

 این برنامه علاوه بر شیوه های رژیم پسند و کیهان وارحسین شریعتمداری ،  من را یاد برنامه  20:30 در تلویزیون رژیم انداخت که با دهها دروغ و تهمت سعی در شایعه سازی و زدن اتهامات دروغ به مخالقان خود سالها خبره است ، نوریعلا به حق از حسین شریعتمداری تهمت زنی و پراکندن شایعات را خوب فرا آموخته است

جالب اینجاست که آقای فروزنده به خانم گلستان ایراد می گیرد که وقتی خانم گلستان هنوز بچه بوده ،او و این نوریعلاها مبارزه می کردند، در اینجا می خواهم به آقای فروزنده یادآور شوم که ای کاش شماها بی سواد می بودید و به این نوع مبارزه رویی نمی آوردید.   آخر چه سود  از آن مبارزه ای  که نتایجش امروزملیونها معتاد و آواره و اعدامیست
 شما آقای فروزنده و شما آقای نوریعلا در زندگی خود با آن ایدوئولوژیهای وارداتی از مسکو و پکن جر تیره روزی برای ما ملت ایران چه به ارمغان آوردید که امروز طلبکار هم شدید
آقای فروزنده و آقای نوریعلا از نسل 57 هستید شماها به خمینی این جنایتکارترین مرد تاریخ ایران لبیک گفتید در این ارتباط به نامه آقای نوریغلا به امامش توجه کنید مقاله اسماعیل نوری علا در حمایت از خمینی و حکومت مذهب

" امام خمینی پدیده ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد. چه کس او را امتحان کرده تا بداند آیا از همه علماء به علم دین واقف تر است یا نه؟ و چگونه این اعلمیت، و در نتیجه، رهبری غیرانتخابی و تحمیلی، مردم را به تقلید از او کشانده است؟ نه! امام خمینی را مردم " انتخاب" کرده اند، به جهت اینکه در عین علم به احکام شرع به مقام ارشدیت نیز رسیده است. او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آنست تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند. و هر آنکس از روحانیت سنتی که در این راه قدم گذارد مقدمش گرامی است، اما اگر تردیدی در این راه از خود نشان دهد دیگر کسی برای رساله و اعلمیت و زهدش فاتحه هم نمی خواند. اکنون علم را با عمل می سنجند. اکنون نقاب ابا ( اشتباه از متن است، عبا صحیح است) و عمامه کنار زده شده است و رهبری مردم شیعه باید از آن کسی باشد که امام کفن پوش کربلا را در پیش روی دارد. جز این، هر 

رهبری، حتی در اوج محبوبیت، یکشبه در بایگانی تاریخ مطول ما مدفون خواهد شد

."

می بینید که چگونه آقای اسماعیل نوریعلا خود را زبون و بی مقدار می کند تا شاید مقام ومنسبی هم به ایشان داده شود
آقایان نوریعلا ، فروزنده و تقی زاده شما 34 سال وقت داشتید چرا فقط در این رسانه ها به فکر آگهی های تجاری و پر کردن جیب خود بودید ؟ چرا متحد نشدید و اتحاد به وجود نیاوردید 
آقای نوری علا ، آقای فروزنده شما غیر از به قدرت رساندن خونخوار جماران چه کار "پرثمر" دیگری انجام دادید؟ اصولن   شما چرا شورای ملی به وجود نیاوردید تا ما در شورای ملی شما عضو شویم .

 آیا شما کنار  گود نشینان ،  جز دور نشستن و ایراد گرفتن و تخریب کردن و صدهها ساعت حرافی ، وطیفه دیگری ندارید ؟ در حرف از وطن گفتن را همه بلدند در عمل چه کردید شما پیران کهنه کار سیاسی باز ؟

حال که ایرانیارانی ازنسل جوان امروز و دیروز ، به خاطر بی عملی و حرافیهای مداوم  شماها در این سالهای طولانی ،   خود دست به کار شده اند و می خواهند جبران آن همه فرصت طلبی و نان به نرخ روز خوری شما را با از خود گذشتگی تمام جبران کنند و بدون هیچ ادعایی دستها را بالا زده تا با متانت و مدیریتی مدرن و سیستمی علمی و حساب شده اتحاد ملی را فراهم کنند تا آلترناتیو قوی را در مقابل جمهوری اسلامی بر پا سازند ، شماها باز هم ول کن نیستید .

 آقایان ، باور کنید که شما خمینی آوران را نه می بخشم و نه فراموش خواهم کرد. شماها کارتان فقط زهر در کام ملت ایران ریختن است . جمهوری خونریز سنگسار بدون همکاری شما با خمینی به قدرت نمی رسید و در این34 سال هم بدون مارمولک بازیهای شما و نان به نرخ روز خوردن شما در قدرت حفظ نمی شد

شورای ملی ایران در حال به پا خواستن است ، این شورا که دارای کمیته ای موقت برای تدارکات خود بود ، از روز اول در کنار نقصها و ضعفهایی که در شروع هر حرکت بزرگی کاملن طبیعی می باشد ، با انواع کارشکنیهای مزدوران با جیره و بی جیره رژیم همراه بود
تعدادی هم به اصطلاح "وطنپرست" سعی کردند با انواع کارشکنیها ، خود محوریها و با کیش شخصیت چه در مقیاس سازمانی و فردی تمام نیروی جهنمی خود را به کار بستند تا شورا را در نطفه خفه کنند
شورای ملی ایران ولی به همت مردان و زنان واقعن وطنپرست ایرانی توانست مسیر خود را از این هفت خوان رستم عبور دهد و به مانند سیمرغی خود را از کینه بد خواهان و حسودان برهاند و می بینیم که در حال اوج گرفتن است.
ماموران بدنام و گمنام رژیم تمامی سعی خود را انجام داده و می دهند تا ققنوس را در  زیر خاکستر پنهانش سازند .لی خود بی آبرو شدند
 با وجود امکانات بسیار کم آن دهها هزار ایرانی که توانستند منشور پیشنهادی شورای ملی را امضا نمایند به زودی نمایندگان خود را با سیستمی کاملن دموکراتیک بر خواهند گزید
شاهزاده رضا پهلوی ، شهبانوی ایران وهمسر گرامی شاهزاده یاسمن پهلوی برای اولین بار با امضای این منشور رای اعتماد خود رادر پای آن میثاقی که 40 بار تصحیح شد ، گذاردند ، و با این کار خود آینده شورا را تضمین کردند ،درد جانکاه کوتوله مردان بازار مکاره سیاست هم در همینجاست  

باید به دکانداران سیاسی گوشزد کرد که ما این بار اجازه نخواهیم داد سرنوشت شورای ملی ایران به همان سرنوشتی دچار شود که شماها در کنفرانس بروکسل،لندن،دانمارک ،برلین و.......برایشان رقم زدید شما آقایان در تمام این کنفرانسها مسئول بودید ، حال بر حسب وظیفه یا به خاطر کیش شخصیت خود باعث نابودی تمام آن زحمات شدید ، شماها با همین روشها همیشه هر کوششی را به شکست می کشانید این بار شما نمی توانید و دقیقن به همین خاطر به جلز و فلز افتادید و دارید از شیوه های تهمت و تحقیر و شایعه پراکنیهای حسین بازجو بهره می برید و سعی در 
تخطئه دارید ولی این بار خود را سوزاندید

از تمام نیروهای آزادیخواه و وطن پرست عضو در کمیته هماهنگی ، سپاس بی پایان
 داریم، کاری که این عزیزان در کنار شاهزاده رضا پهلوی چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور ، دراین سالها انجام دادند به واقع بی نظیر بود 
شما عزیزان اگر چه مورد بی مهری بسیاری واقع شدید ولی تمام این نیش زدنها و بی احترامیها را تحمل کردید .کاری که شما در این مدت انجام دادید ، در تاریخ ایران ثبت خواهد شد ، شما تا کنون ثابت کردید که مصمم و قاطع با مدیریت و همکاری سایر فعالان سیاسی همیار در این پروسه ،در نبرد آغازین سربلند ازاین پروسه بسیار بغرنج در آمدید ، نبردهای دیگر در راهند و بعد از تشکیل شورا بر شدت آنها افزوده خواهئ خواهد شد ، ممکن است نبردی را نبریم ولی در جنگ نهایی ما پیروزیم ،ما در این سالها شاهد بودیم که چگونه این آقایان مدعی دانش و فلسفه به خانم نازیلا گلستان و آقای رضا پیرزاده توحین و فحاشی می کنند ، آنها را تحقیر و تخریب می کنند ولی دیدیم که تمام شماها وبه ویژه خانم گلستان و آقای پیرزاده با متانت و خردمندی کامل از خرد جمعی استفاده کردید و وظیفه خود را به بهترین شکل ممکن به سرانجام رساندید. یاران نیمه راه و اپورتونیستهای مفلوک هم نتوانستند کوچکترین خللی در انجام کارها وارد سازند
نقش شاهزاده رضا پهلوی در این 30 سال فعالیت سیاسی ایشان به واقع شگفت انگیز است واقعن و در این ارتباط فقط به همین یک جمله اکتفا می کنم ، چرا که قدرت و صبر و تحمل ایشان در مقابل یاران نیمه راه و فرصت طلبانی مثل نوریعلاها  واقعن در ایران بی نظیر است.، او خوب می داند که برای برپایی شورای ملی ایران ، این آخرین تیر ترکش رهایی ایران باید ، این هزینه ها را داد

شورای ملی ایران می تواند و باید در تاریخ ایران و منطقه طرحی نو دراندازد ، ما همه متوجه شرایط خطیر منطقه هستیم
امروز جمهوری اسلامی در تمام رمینها به بن بست مطلق رسیده است ، جمهوری اسلامی با بدترین شرایط 34 سال زندگی خود روبرو شده است ، طوری که نه می تواند از شعارهای توخالی اتقلاب اسلامی مبنی بر محو اسراییل و آمریکا در گذرد و نه می تواند تحریمها و بحران اقتصادی و فروپاشی حکومتی را تحمل کند 
خامنه ای و حکومتشس در حال فروپاشیست ، این نظر تمام کارشناسان آشنا با مسائل ژئوپولوتیک ایران و منطقه است ، سوریه و حافظ اسد در حال به زیر کشیده شدن 
است

آلترناتیو این حکومت رو به زوال را امروز باید فراهم دید ، شورای ملی ایران آن بدیل دموکرات و سکولاریست که تاریخ ایران تا کنون به خود ندیده است ، ما تا کنون در ایران هیچ سازمان یا نیرویی سراغ نداریم که درهایش را باز گذارد و از همه دعوت کند تا از پایین به بالا و با رای اعضا ،  رهبری و مرکزیت خود را انتخاب کند ، همین مشخصه هاست که بسیاری را از خود بی خود کرده است و چون در درون شورا جایی ندارند سعی می کنند آنرا از بیرون تخریب کنند ، در فردای تشکیل شورای ملی نیز اینها خواهند بود. ، ولی مطمئن هستم که منتخبین  شورای ملی ایران همانطور که در این سالها با حداقل امکانات توانستند به وظایف خود مومن بمانند ،در درون شورا و پس از تشکیل آن نیز این وظیفه سترگ را به فرایندش که همانا ایحاد شرایط لازم برای انتخابات آزاد در ایران می باشد ، خواهند رساند 
پاینده ایران
برقرار باید شورای ملی ایران

فرید

۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

شهبانو : من در کنار او (شاهزاده رضا پهلوی ) ایستاده ام ، اما اوست که فعال سیاسی است .



 او 30 سال است ...که همواره یک گفته را تکرار کرده است
"بیایید با هم برای یک ایران آزاد و دمکراتیک کار کنیم و زمانی که ایران سرانجام آزاد شد ،این حق مردم ایران خواهد بود که نوع حکومت خود را انتخاب کنند ، چه یک پادشاهی مشروطه باشد و چه یک جمهوری دمکراتیک"



۱۳۹۱ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

شرایط داوطلبین منتخب برای شرکت در اولین مجمع عمومی موسس شورای ملی ایران

برپایی مجمع موسس شورای ملی ایران

شنبه ۷ و یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲


پاریس
شنبه ۷ و یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲
 با توجه به استقبال گسترده مردم در داخل و خارج از مرزهای کشور عزیزمان و پشتیبانی شما ایرانیاران گرامی از طرح فراخوان ملی، ونظر به مشارکت  و پشتیبانی شما در ارسال پیام ها، انتقادات و پیشنهادات در پیشبرد روند تشکیل شورای ملی ایران، کمیته موقت هماهنگی امروز این نوید را برای مردم ایران دارد که پس از رایزنی های سازنده بین المللی و همچنین با ارزیابی تازه ترین پیشرفت های تدارکاتی، مجمع موسس شورای ملی ایران در روزهای ۷ و ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ برابر با ۲۷ و ۲۸ آپریل ۲۰۱۳ در شهر پاریس برگزار می شود.
بنابراین از علاقمندان به شرکت در انتخابات اعضای مجمع عمومی موسس درخواست می گردد، به موارد و شرایط زیر توجه بفرمایند.
شرکت کنندگان در مجمع عمومی موسس شورای ملی ایران درشهر پاریس، توسط امضاکنندگان منشور پیشنهادی و با رای مستقیم آنها در تارنمای فراخوان ملی انتخاب خواهند شد. همچنین هر سازمان سیاسی امضاکننده فراخوان ملی می تواند یک نماینده به مجمع عمومی موسس معرفی نماید.
امضا کنندگان گرامی فراخوان ملی، لطفا یکی از دو گزینه الف یا ب را انتخاب نمایید:
الف) نامزد شرکت در مجمع عمومی موسس شورای ملی ایران (حضوری یا مجازی) با حق رای هستم.
مشخصات دریافت شده در فرم پرسشنامه، چکیده فعالیت های سیاسی، حقوق بشری، تجربیات حرفه ایی، کاری و فردی به علاوه عکس شما جهت آگاهی دیگر رای دهندگان در تارنمای فراخوان ملی بمنظور معرفی شما نامزد گرامی برای شرکت در مجمع موسس منتشرخواهد شد. مشخصات شخصی مانند ایمیل و تلفن محفوظ خواهد ماند و در هیچ جایی منتشر نمی شود.
یا
ب) علاقمند به مشارکت در انتخابات، تنها برای انتخاب نمایندگان خود در مجمع عمومی موسس شورای ملی ایران هستم  و در مجمع موسس شورای ملی شرکت نمی کنم.  
مشخصات فردی شما محرمانه باقی می ماند و در اختیار هیچ فرد یا سازمانی قرار نخواهد گرفت، لطفا از مشخصات حقیقی خود در رای گیری استفاده نمایید. استفاده از مشخصات غیر واقعی ممنوع است و مسئولیت احراز خلاف آن برعهده اعلام کننده می باشد.
 شرایط داوطلبین شرکت در مجمع عمومی موسس شورای ملی ایران:
  • امضاکننده منشور پیشنهادی شورای ملی ایران در تارنمای فراخوان ملی،
چنانچه هنوز امضاکننده منشور پیشنهادی شورای ملی ایران نیستید، به پیوند زیر جهت امضای منشور پیشنهادی مراجعه نمایید: https://www.farakhanmeli.org/signature
  • داشتن تابعیت ایرانی (سیستم خاک: فرد در کشور ایران متولد شده است، سیستم خون: کسانی که مادر و یا پدر آنها ایرانی است اعم از اینکه در ایران و یا در خارجه متولد شده باشد).
  • دارای حداقل سن ۱۸ سال،
  • شرکت با هویت واقعی خود (نه مستعار) به شکل تصویری و نوشتاری،
مدارک مورد نیاز جهت ارسال به کمیسیون ناظرین ** برای نامزدهای عضویت در مجمع و همچنین رای دهندگان به شرح زیر می باشد:
  • ارسال کپی یک مدرک شناسایی معتبر به همراه عکس (برگه عکس دار پاسپورت یا گواهینامه رانندگی یا کارت شناسایی ملی دولتی و یا گواهی پناهندگی سازمان ملل)،
  • ارسال یک عکس به روز از چهره شما به فرمت الکترونیکی،
  • اعلام نشانی و مشخصات کامل به همراه ایمیل و تلفن سازمان یا نهادی ویا سه نفرمعرف که آشنایی کامل با شما دارند بر اساس یکی از گزینه های زیر:
۱. یک سازمان سیاسی یا مدنی،
یا
۲. محل اشتغال
یا
۳. سه معرف معتبر
که شما را در صورت تماس کمیسیون ناظرین تایید نمایند.
مدارک مورد نیاز جهت ارسال به کمیسیون ناظرین برای فقط رای دهندگان به نمایندگان خود برای شرکت در مجمع به شرح زیر می باشد:
  • ارسال کپی یک مدرک شناسایی معتبر به همراه عکس (برگه عکس دار پاسپورت یا گواهینامه رانندگی یا کارت شناسایی ملی دولتی و یا گواهی پناهندگی سازمان ملل)،
 **یادآوری ۱: کمیسیون ناظرین یک سازمان بیطرف متشکل از حقوقدانان قسم خورده پایه یک دادگستری کشور فرانسه است.
یادآوری ۲: در تمام روند ثبت نام برای شرکت در مجمع موسس و یا شرکت در انتخابات می بایست، از آدرس ایمیلی که فراخوان ملی را امضا نموده اید برای ارسال مدارک به کمیسیون ناظرین و تکمیل پرسشنامه در تارنمای فراخوان ملی استفاده نمایید. در صورت عدم تطبیق آدرس ایمیل ارسالی به کمیسیون ناظرین و آدرس ایمیل در پرسشنامه تارنمای فراخوان ملی با آدرس ایمیل ثبت شده شما در لیست امضاکنندگان فراخوان ملی، پرونده درخواست شما باطل می باشد.
چناچه شما واجد شرایط  نام برده شده می باشید، مدارک در خواستی به شرح بالا را به کمیسیون ناظرین، ارسال نمایید.
آدرس الکترونیکی کمیسیون ناظرین :
همچنین برای تکمیل فرم پرسشنامه و تعهدنامه در تارنمای فراخوان ملی به لینک زیر مراجعه نمایید:
در صورت تایید برگه های هویت شما از سوی کمیسیون ناظرین به شما پیام الکترونیکی به همراه یک شناسه و رمز عبور برای شرکت در انتخابات ارسال می شود. وظیفه نگهداری و محافظت از شناسه و رمز عبور شما بعهده خودتان می باشد.
مهلت ارسال مدارک درخواستی و تکمیل پرسشنامه تا ساعت ۱۲ شب پنج شنبه به وقت تهران اول فروردین ماه ۱۳۹۲ برابر با ۲۱ مارس ۲۰۱۳ می باشد.
پاینده ایران
کمیته موقت هماهنگی برای تشکیل شورای ملی ایران
نکات حقوقی و امنیتی
۱. مسئولیت ارسال مدارک به کمیسیون ناظرین و تکمیل پرسشنامه در تارنمای فراخوان ملی به عهده شخص شما می باشد.
۲. کمیته موقت هماهنگی برای تشکیل شورای ملی ایران بهترین کوشش خود را برای ثبت ایمیل ها و پاسخ های شما انجام می دهد و کوشش می کند مشخصات شما را به سرعت هرچه تمام تر در لیست نامزدهای انتخابات برای شرکت در مجمع موسس شورای ملی ایران منتشر نماید. چنانچه به هر دلیلی فرم درخواستی نامزدی شما برای
شرکت در این انتخابات به دست کمیته نرسد و یا مورد تایید کمیسیون ناظرین قرار نگیرد و یا به هر دلیلی مشکلی برای رسیدگی به درخواست شما پیش آید، کمیته هیچگونه مسئولیتی را پذیرا نیست.
۳. اگر به هر دلیلی شما این ایمیل را به اشتباه دریافت کرده اید و یا امضا کننده فراخوان ملی نبوده اید، از شمادرخواست می کنیم این ایمیل دریافت شده را از سیستم خود پاک کرده و با ارسال یک ایمیل به آدرس unregister@farakhanmeli.orgارسال نمایید. دراینصورت می توانید درخواست حذف داده های خود را از فراخوان ملی بنمایید.
۴. تارنمای فراخوان ملی برای حفاظت از داده ها و اطلاعات شما از یک نرم افزار امنیتی در سرور استفاده می نماید. تمام اطلاعات وارده شما را کد کرده تا احتمال دزدی و یا دسترسی به آنها کم شود. همچنین ما از روند امنیتی خواسته شده در قانون حفاظت از داده هاData Protection Act پیروی می کنیم تا از دسترسی افراد غیر مجاز به این اطلاعات جلوگیری نماییم. در صورت انصراف برای حذف کلیه اطلاعات و مشخصات خود به ایمیل unregister@farakhanmeli.orgارسال نمایید.
۵. توجه: به دلیل مراتب حساس امنیتی برای هم میهنان داخل کشور، کمیته موقت هماهنگی قادر به ارسال مشخصات ثبت شدگان به هیچ فردی نمی باشد. امید است که شما به این مهم توجه داشته باشید و درخواست ارسال مشخصات شخصی را از این کمیته نداشته باشید.
۶. تمام تماس های مورد نیاز با این کمیته و برگزار کنندگان مجمع فقط از طریق ایمیل ثبت شده شما در تارنمای فراخوان ملی می باشد. چناچه ایمیلی دیگر از ایمیل ثبت شده شما در تارنمای فراخوان ملی دریافت نماییم به آن پاسخ نمی
دهیم.
۷. تارنمای فراخوان ملی اطلاعات دریافت شده از شما را محفوظ نگهداشته وبه سازمان یا فرد سوم در میان نمی گذارد.
                                                   PRIVACY POLICY

۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

چگونگی تشکیل اولین مجلس شورای ملی ایران بعد از پیروزی انقلاب مشروطه

با پیروزی انقلاب مشروطه و صدور  فرمان مشروطیت در اصل فرمان تشکیل مجلس شورای ملی ست که مظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ در پاسخ به متحصنین در جنبش مشروطه ایران امضا کرد و از طریق آن با مشارکت مردم در امر حکومت موافقت کرد و این چنین حکومت مشروطه برای نخستین بار در ایران تأسیس شد.)                                  

 براساس آن مردم رخصت یافتند مجلسی مرکب از نمایندگان منتخبشان را برای مشاوره در امور مهم مملکتی و نظارت بر کار وزرا تشکیل دهند. به موجب همین دستخط مظفرالدین شاه متعهد شد که «نظامنامه و ترتیبات این مجلس و لوازم تشکیل آن را مرتب و مهیا» کند.( اگر چه اولین مجلس شورای ملی انتخابی نبود )

 .".... در 27 مرداد 1285/ 20 جمادی الثانی 1324ق/ 18 اوت 1906م مجلسی با حضور سه چهار هزار نفر از روحانیون، تجار، وزرا، شاهزادگان و عموم مردم در مدرسه نظامیه تشکیل شد. مشیرالدوله صدراعظم در سخنرانی‌اش درباره علت گردهمایی آن روز گفت : «چون لایحه قواعد انتخابات و لایحه نظامنامه این مجلس شورای ملی باید با کمال دقت موافق دستخط مبارک همایونی ترتیب داده شود و البته می دانید که انجام این کار مستلزم وقت و فرصت معینی است لهذا برای اینکه بندگان اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی خلدالله ملکه، دلیلی واضح و حجتی کافی در تصمیم رای مبارک خودشان برای تشکیل و ترتیب مجلس شورای ملی به قاطبه اهالی ایران داده باشند مقرر فرمودند که عجالتا محل موقتی این مجلس محترم، معین و در آنجا با حضور آقایان علما و وزراء و اعیان و اشراف و تجار و اصناف، صرف شیرینی و شربت شود. حاج شیخ مهدی سلطان المتکلمین هم از طرف ملت لایحه ای قرائت کرد که ضمن تشکر از شاه و صدراعظم اعلام کرد که «عجالتا با این معدود وکلاء که منتخبین از پایتخت می باشند شروع به مقصود نموده انتظار می بریم که به فرصت وکلائی که باید از تمام بلاد منتخب شوند به ترتیب مخصوص انتخاب شده در دارالخلافه حاضر شوند و هر چه زودتر این مجلس که مجلس شورای ملی باشد موافق نظامنامه، تکمیل نواقص خود را نموده در استحکام مبانی سلطنت و استقرار حقوق ملت، نتابج مستحسنه را به عون الهی ظاهر سازد.»                                                                          

بعد از نطق او مردم به صرف شربت و پرداختند سپس مجلس را ترک کردند. به این ترتیب مجلس موقتی تشکیل شد که نمایندگان آن از طریق آراء مردم انتخاب نشده بودند. این مجلس موقتی تا تشکیل مجلس منتخب هفته ای دو روز تشکیل جلسه داد و از طرف آن دوازده نفر که مرتضی‌قلی خان صنیع‌الدوله، مخبرالسلطنه، حاج امین‌الضرب، محقق‌الدوله، صدیق حضرت، حاج معین بوشهری و آقا میرزا محسن از جمله آنها بودند، مأمور نوشتن نظامنامه انتخابات مجلس شدند. پس از تهیه نظامنامه و تأیید آن توسط مظفرالدین شاه انتخابات تهران در 25 شهریور 1285ش/ 27 رجب 1324ق/ 16 سپتامبر 1906م آغاز شد. همچنین قرار شد فقط با حضور نمایندگان تهران مجلس شورای ملی را افتتاح کنند و منتظر نتیجه انتخابات شهرستانها نمانند. هیئت ناظر بر انتخابات تهران عبارت بودند از مخبرالسلطنه رئیس، مشیر دیوان منشی باشی از طرف صدراعظم، اعظم‌السلطنه و خازن‌الملک از طرف حکومت تهران، اسدالله میرزا و ثقه‌السلطنه از طرف شاهزادگان، امجدالسلطان از طرف قاجاریه، آقا سید حاج آقا و میرزا طاهر تنکابنی و سید محمدتقی هراتی و شیخ سیف‌الدین از طرف علما و طلاب، حاج سیف محمد صراف از طرف تجار، حاج محمدابراهیم و آقا شیخ حسین سقط فروش از طرف اصناف. انتخابات تهران برگزار شد و تقریباً اکثر نمایندگان تا 11 مهر 1285ش/ 14 شعبان 1324ق/ 2 اکتبر 1906م انتخاب شدند. در مورد نحوه انتخاب نمایندگان گفتگو بسیار است. ناظم الاسلام کرمانی در تاریخ بیداری ایرانیان مدعی است که «این مجلس بر وفق نظامنامه نمی باشد و دست تقلب و تدلیس در کار داخل شده» و معتقد است که متمولین با رشوه نتیجه انتخابات را تعیین کرده اند نمونه هایی هم برای اثبات ادعایش ذکر می کند. مرحله بعد تعیین روز تشکیل مجلس بود. ابتدا تصمیم داشتند افتتاح مجلس در نیمه شعبان باشد اما منصرف شدند. یحیی دولت آبادی در این باره می نویسد: «قرار است روز پانزدهم شعبان که عید مولود صاحب الزمان است روز افتتاح رسمی مجلس شورا باشد ولی به دو ملاحظه تأخیر می شود؛ یکی به ملاحظه تمام شدن انتخابات و دیگر آنکه روز افتتاح مجلس عید مخصوص باشد و با عید مذهبی تداخل نشود.» از این رو روز جمعه 13 مهر 1285/ 16 شعبان 1324/ 5 اکتبر 1906م دعوتنامه رسمی از طرف مشیرالدوله صدراعظم برای عموم علما، وزراء، شاهزادگان، اعیان و سفرای خارجه ارسال شد و از آنها برای افتتاح مجلس شورا در روز یکشنبه 15 مهر 1285ش/ 18 شعبان 1324ق/ 7 اکتبر 1906م دعوت به عمل آمد. در روز موعود سه ساعت مانده به غروب مدعوین در اتاق برلیان عمارت گلستان جمع شدند. مظفرالدین شاه در مجلس حضور یافت و نظام الملک خطابه شاه را قرائت کرد. پس از پایان خطابه موزیک نظام نواخته شد و بعد از پایان جلسه سلام، نمایندگان به مدرسه نظام که برای تشکیل مجلس شورا در نظر گرفته شده بود رفتند ولی به دلیل ضیق وقت جلسه را به عصر روز دوشنبه 16 مهر 1285ش/ 19 شعبان 1324ق/ 8 اکتبر 1906م موکول کردند. در آن جلسه صنیع‌الدوله به ریاست مجلس برگزیده شد و برای نخستین بار مجلس شورای ملی در ایران کار رسمی اش را آغاز کرد".آزیتا لقایی
جناب اشرف صدراعظم -- از آن جا که حضرت باری تعالی جل‌شأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را بکف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده لهذا در این موقع که اراده همایون ما براین تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنان مصصم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه, علماء, اعیان, اشراف, ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود. بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضای منتخبین از این تاریخ معین و مهیا خواهد نمود که به صحه ملوکانه رسیده و بعون‌الله تعالی مجلس شورای ملی مرقوم که نگهبان عدل است افتتاح و به اصلاحات لازمهٔ امور مملکت و اجراء قوانین شرع مقدس شروع نماید و نیز مقرر می‌داریم که سواد دستخط مبارک را اعلان و منتشر نمایند تا قاطبه اهالی از نیات حسنه ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است کماینبغی مطلع و مرفه‌الحال مشغول دعاگوئی دوام این دولت و این مجلس بی‌زوال باشند -- در قصر صاحبقرانیه به تاریخ چهاردهم جمادی الثانیه ۱۳۲۴ هجری در سال یازدهم سلطنت ما
چون در این فرمان با ذکر «شاهزادگان قاجاریه و علماء و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف» ذکری از دیگر طبقات مردم نشده بود، به در خواست نمایندگان پناهندگان سفارت، فرمان دیگری صادر شد:
جناب اشرف صدراعظم -- در تکمیل دستخط سابق خودمان مورخه چهاردهم جمادی‌الثانیه ۱۳۲۴ که امر و فرمان صریحاً در تأسیس مجلس منتخبین ملت فرموده بودیم مجدداً برای آنکه عموم اهالی و افراد ملت از توجهات کامله ما واقف باشند امر و مقرر می‌داریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق سریعاً دایر نموده بعد از انتخابات اجزاء مجلس فصول و شرایط نظام مجلس شورای اسلامی را مطابق تصویب و امضای منتخبین به طوری که شایسته مملکت و و ملت و قوانین شرع مقدس باشد مرتب بنمائید که به شرفعرض و امضای همایونی ما موشح و مطابق نظامنامه مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد
در این فرمان عبارت «منتخبین ملت» آمده و نیز به جای «مجلس شورای ملی» از "مجلس شورای اسلامی" نام برده شده‌است.


۱۳۹۱ اسفند ۱۴, دوشنبه

نامه اصلاحطلبان به عظما ؛ می خواهیم دوباره تدرکاتچی شما شویم ، جنتی نمی ذاره

خاتمی بعد از3 سال قر،قر،قر،گفتن ، بلآخره گفت قرمساق و از عضما رخصت خواست کاندید شود

  سایت اصلاحطلب  انتخاب خبر را با آب و تاب در صفحه اولش به چاپ رساند که؛  18 حزب اصلاحطلب با نامه ای از عظما خواستند ، تا به آنها اجازه  دهد ، خاتمی ، خود را کاندید کند . بلی تمام این احزاب که کسی نمی دونه تا به حال کجا بودند و چه می کردند
 و چرا مثلن  23 تا حزب نه و18 تا حزب ، تمام شهامت اصلاحطلبی خود را رو هم گذاشتند و به آقاشان نامه فدایت شوم نوشتند و به درگاه جنتی استغاصه کردند که آیا می شود ، آیا ممکن است آقا رحمی کند و چشم بر هم نهد تا او وارد شود و آقا را از منجلاب نجات دهد ؟
 برای این طایفه مهم هم نیست که  دیروز و آن روز چه گفته اند و چگونه به هوادارن ساده لوح خود پز دفاع از ازادی زندانیان سیاسی داده اند

 همین سیدمحمد خاتمی در تاریخ يکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۱به پسر کروبی گفته بود
"اول از همه آقای خاتمی سلام گرمی به آقای کروبی رساند و گفت که آرزوی اصلی اش آزادی همه زندانیان سیاسی به خصوص آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد است محمد حسین کروبی تصریح کرد: آقای خاتمی البته تاکید داشت که دغدغه ی اصلی او آزادی زندانیان سیاسی و رفع حبس آقایان کروبی و موسوی است و نه انتخابات ریاست جمهوری! و تنها در موقعیتی که این آزادی ها تامین شده باشد می توان در باره ی ورود به انتخابات ریاست جمهوری بحث و گفتگو کرد

زندانیان سیاسی آزاد نشدند و موسوی و کروبی هم همچنان در حبسند ولی سید محمد کاندید شد ، و چه کاندید شدن فلاکت باری (آخه ممکنه جنتی رد صلاحیت کند) بی شرفی تمام عیار، آیا این خواری و خیانت به همان موسوی و کروبی نیست ،آیا آن اصلاحطلبانی که به خاطر این شیخ مزور و فریبکار راهی زندان شدند و برای این آقایان  زندانی شدند و شنکنجه  گردیدند اینها را خواهند بخشید، هزاران هزار جوان ایرانی برای این مارمولکها جلای وطن کردند و در راه فرار قربانی شدند، به خاطر این ملای  مفلوک چه خونها که ریخته نشد . با این کار یعنی پا را بر روی اجساد قربانیان گذاشتن و بالا رفتن ولی آیا اینها  نمی دانند که ایرانیان به ریششان خواهند خندید ؟ اگر می دانند پس دلیل استغاصه به درگاه جلادی مثل خامنه ای چیست ؟ و چه موضوعی باعث شده است که اینها تمام آن دهها چهره  دغل ، آزادیخواهی دروغین و دموکرات بازی را کنار بزنند و بدون واسطه ها و موازیسازیهای گذشته  این دجالترین را وارد صحنه کنند 

 آیا رو شدن آخرین برگ به معنای پایان کار سیستمی به نام جمهوری اسلامی نیست و با اتمام کار  جمهوری اسلامی آیا دیگر از اصلاحطلب و اصولگرا چیزی باقی خواهد ماند ؟
  اگر یادمان باشد در پایان دوره تروریست پرورترین ریس جمهور تاریخ ایران هاشمی رفسنجانی   که صدها تروردر خارج ار کشور را هدایت کرده بود، در برلین رهبران حرب دموکرات کردستان در رستورانی به نام میکونوس به دستور خامنه ای و رفسنجانی ترور گردیدند(دادگاه برلین تمام رهبران رژیم را در این ترور مقصر دانست و دستور دستگیری خامنه ای، رفسنجانی و... را به اینترپل داد) ، دولتهای غربی بعد از سالها مماشات با تروریزم دولتی تصمیم به برخورد جدی می گیرندو تمام سفارتخانه ها خود در ایران را می بندد در آن سالها هم مثل امروز تقریبن رژیم در تمام مجامع بین المللی بی آبرو شده بود.آنها برای خروج از بن بست سیاسی موجود سعی کردند به مهره ای ناشناخته در آن زمان به نام خاتمی مراجعه کنند و توانستند با شعبده بازی 2 خرداد ،مقطعی خود را نجات دهند
آیا برای بار دوم می خواهند همان بازی شکست خورده را تکرار کنند ؟ اگر نیروهای سکولار و برانداز دراپوزسیون نخواهند با مسئولیت و جدیت به این موضوع برخورد کنند و دست از به هم پرداختن بر ندارند و برای تمرکز قدرت و ایجاد اتحاد ملی اقدام جدی نکنند. رژیم بی تردید از این مهره سوخته خود دوباره برای فریب افکار جمعی دنیا استفاده خواهد کرد.اگر چه حنای اصلاحطلبان و اصولگرایان در ایران هیچ رنگی ندارد ، اینها آنقدر دروغ گفتند که اعضای خانواده خود را هم نمی توانند بفریبند چه رسد به دیگران ، ولی برخی از جناحهای سیاسی و لابی نفتی  در غرب برای فریب افکار عمومی در کشورهای خود احتیاج به مستمسکی برای چاپیدن و معامله با اشغالگرانی که به نام جمهوری اسلامی در ایران مشغول غارت می باشند ، هستند

اینکه این مهره چند بار سوخته چه معضلی از دهها معضل مهلک رژیم را حل خواهد کرد یا بر مشکلات خواهد افزود ، موضوعیست که در این نوشته به آن پرداخته خواهد شد لازم به تذکر است که برای جمهوری اسلامی رو به اضمحلال هیچ گزینه ای غیر ممکن نیست
 نفت خون سیستم جمهوری اسلامی در حال قطع شدن است و سران رژیم در حال چاره اندیشیند آیا این چاره ها خود به چاله ها تبدیل خواهند شد یا نه موضوع دیگریست که هدف این نوشته خواهد بود و در ادامه به آن نیز پرداخته خواهد شد

در زندگی عادی فردی که در حال غرق شدن باشد به هر خس و خاشاکی امید می بندد تا شاید نجات یابد این حکم را می شود در رابطه با جمهوری اسلامی هم بررسی کرد. آیا  خاتمی این بار هم می تواند برای رژیم وقت بخرد ؟ پاسخ منفی است به دهها دلیل موجه ازاقتصاد  وسیاست  گرفته تا دیپلماسی بین المللی و عدم مشروعیت رژیم 
  از همه مهمتر اگاهی همگان در رابطه با دروغهای حکومت.  این بار کمتر کسی گول خواهد خورد اینها آنقدر به مردم ایران و جهان دروغ گفته اند که کمتر کسی در جهان و ایران حاضر خواهد شد تا دوباره به این شعبده بازیها را جدی بگیرد

شاید سیاستمدارانی در غرب همانطور که صدام را فریب دادند تا به کویت حمله کند و از آن طریق ترتیبش را دادند به اینها هم امیدهایی داده باشند و خامنه ای را از این طریق راضی به عقب نشینی کنند مثلن در مذاکرات هسته ای اخیر ، خبرهای موثق حاکی از بی نتیجه بودن این مذاکرات را می باشد ولی در ظاهر و بنا به دلایل نامشخص موضوع را طوری دیگری جلوه دادند
دقیقن همان روزی که در آلماآتی طرف مذاکره کننده ایران می خواست شرکت کنندگان رابه توافق برساندکه این مذاکره هم به مانند دهها مذاکرات هسته ای سالهای پیش شکست نخورده است و صالحی دروغی را هم با آن افزود که از امروز تحریمها کم می شود و برداشته میشود ،سایت رادیو فردا این خبر را با تیتر ... "طرح قانون‌گذاران آمریکا برای تشدید تحریم‌های بیشتر علیه ایران ".  در صفه اول خود درج کرد و سایت اصولگرای بازتاب که اخیرن و برای داغ کردن تنور انتخابات در اطلاع پراکنی  کمی دست و دل باز شده است نوشت  
جزئیات پیشنهاد1+5به ایران : سه هویج کوچک دربرابر تعلیق 20 درصد

سالهاست که این مذاکرات را انجام میدهند ایران با تمام هستی خود در گیر ماجراست ، ولی آن پنج کشور هیچ از دست نداده اند که ملیاردها هم نصیبشان شده است نتیجه این همه مذاکرات بیهوده برای ملت ایران چه بوده است ؟ تحریمهای اقتصادی کمر شکن باعث متلاشی شدن سیستم اقتصاد بیمار کشور شده است  و عنقریب حکومت هم به دنبال اقتصاد خواهد رفت  کار به جایی رسیده است که برای ثابت نگاه داشتن دلار 4000 تومانی سعی می کنند برای  یک ماه آرامش خاطر داشته باشند و به دروغ می گویند به توافق رسیدیم طرف مذاکره هم فقط برای سکوت در مقابل این دروغ امتیاز می گیرد. می بینیم که  تنها توافقشان این بود که جلسه دیگری برگذار کنند 2 سال است مذاکره می کنند و توافق می کنند که مذاکره کنند دلالان سیاسی در واشنگتن به غربیها می گویند ما از طرف خامنه ای مذاکره می کنیم ولی وقتی خود خامنه ای صحبت می کند ، گفته هایش هیچ ربطی با قول و قرارهای لابی نفتی و دلالان ایرانی آمریکایی پیدا نمی کند ، کنگره آمریکا هم مرتب تحریمها را افزایش می دهد . این شده است دیپلماسی آخوندی در 10- سال گذشته . غربیها می خواهند که  عقب نشینی را باید خامنه ای با صدای خود در انظار همه انجام دهد و او نمی تواند چنین کاری بکند چون 34 سال به همه دروغ می گویند که ما انقلاب صادر کردیم ، و "استکبار و اسراییل عنقریب از بین می روند ،با توجه به شرایط موجود  ولی روزی فرا رسیده است که باید بگویند دروغ گفته اند وافشای این دروغ برابر است با نابودی این سیستم فریب و  خدعه آخوندی 
  
.در چنین اوضاع قمر در عقربی سید محمد خاتمی  ابا بر دوش وارد میدان می شود
 فرض می گیریم که فریبی در کار نیست و خاتمی را در شورای نگهبان هم رد صلاحیت نمی کنند و حتا در انتصابات ریاست جمهوریشون هم برنده بشود. سوال اساسی ولی اینجاست که آیا برگشت خاتمی به قدرت ، جمهوری اسلامی را نجات خواهد داد ؟
 هر فردی که بخواهد برای نجات کشور ریشه ای فکر کند باید برای برخی معضلات ذکر شده در پایین طرح و برنامه ای ارائه دهد که تا کنون انجام نشده است آیا راه کار خاتمی چه تفاوتی با خامنه ای و احمدینژاد دارد و اگر تفاوت عمده داشته باشد آیا می تواند اجرا کند؟ آیا سیستم پاکستانی اقتصاد سپاه پاسدارانی ، این اجازه را به کسی غیر از فرماندهان سپاه خواهد داد
یرخی بحرانهای مزمن حکومت از آغاز پیروزی انقلاب سیاه اسلامی در سال پنجاه و هفت    
فروپاشی اقتصادی 
 نفرت عمومی مردم ایران از حکومت 
 ده شقه شدن حکومت 
 فروپاشی حتمی سوریه
ده ملیون بیکار
دو ملیون معتاد
 آخرین اولتیماتم غرب برای موضوع هسته ایی

 بر معظلات ریشه دار خامنه ای و حکومتش باید پدیده احمدینژاد را هم اضافه کرد . احمدینژاد امروز خود را صاحب خانه می داند و به سهم کم در قدرت آینده راضی نمی شود ، او و مامورانش خود را وارد بازی جاسوسان چند جانبه و کهنه کار غربی کرده اند  و از آنها هم قول وقرارهایی گرفته اند ، احمدینژاد آنقدر سفیه و ابله است و طوری شیفته این بازی شده است که حاضر است برای در قدرت ماندن ،تمام  اصلاحطلبان و خامنه ای را هم قربانی کند ،او امروز به این نتیجه رسیده است که چرا فقط باید خامنه ای و ایل و تبارش بدزدند و بچاپند آنهم به نام اسلام و دین و انقلاب که امروز او هم متوجه شده است که همه دروغ بوده
بی ایمانی احمدینژاد از انقلاب اسلامی و حکومت دینی ارتباط مستقیم دارد به  رفتارهای خامنه ای و فرزندان و اقوام سران حکومتی و دیگر اسلامیون و آخوندها گردن کلفت . او خوب می بیند به خود حق می دهد که چرا من زحمت بکشم و اینها شکمشان گنده تر و حسابهایشان پر تر شود ، سوالیست که هر کسی در جای او از خود خواهد پرسید. خاتمی ترسویی بیش نبود و می خواست جمهوری اسلامی را حفظ کند . احمدینژاد به خوبی می داند که ادامه روند کنونی ناخودآگاه رژیم را ساقط خواهد کرد و از دید خود می خواهد که او هم سیستم را نجات دهد او خود را در این بلبشوی سیاسی، اقتصادی وامنیتی ،  نجات دهنده می داند و کنار رفتنی هم نیست ، خامنه ای را هم دیگر قبول ندارد و بقای او را در حیطه قدرت خود می داند و از این طریق می خواهد به ولی نعمتش رحمتی کند و برای اثبات این ادعای خود هزاران سند ، مدرک و فایلهای صوتی و تصویری آماده دارد
علاوه بر احمدینژاد ، .آن دیگرانی که خود را به خامنه ای نزدیکتر می دانند در حقیقت ان مقربین درگاهش هم، برایش تره خورد نمی کنند ، آنها در ظاهر خود را مرید خامنه ای می دانند در حقیقت ولی هر یک از آنها احمدینژادی دیگریند 

 باید صریح و آشکار بیان کرد که تمام دولتمردان حکومتی در ایران مدتهاست پی برده اند هرم قدرت دیگر در تهران و قم نیست ، بلکه در پاریس ، واشنگتن و لندن می باشد ، چین و روس هم پدیده های گذرایی هستند که از سیاست تبهکارانه حاکمان ضد ملی در ایران ملیاردها به جیب زدند و با امتیازهای بهتری از غرب در آینده نزدیک به  زودی خود را کنار خواهند کشید

 و این را در حکومت همه می دانند ، نتیجه این گفتمان این است که در حکومت مسابقه ای شروع شده است برای نزدیکی  سیاسیون و آخوندهای حکومتی به غرب(خوانواده هایشان همه در غرب زندگی و تحصیل می کنند) ،

اگربخواهیم روند نزدیکی رهبران ساسی منطقه را بعد از یک دوره غربستیزی به دوره غربزدگی در مثال آوریم می شود  این روند تغییر سیاست از غربستیزی به غربزدگی  را در دوران ناصر در مصر ، هند و اخیرن در سازمان ازادیبخش فلسطین نمونه آورد .در ایران از خامنه ای و رفسنجامی گرفته تا خاتمی ، موسوی ، اژه ای ، احمدینژاد ، لاریجانیها و خلاصه هر فرد معمم و مکلایی که قدرت و ثروتی دارد در جستجوی کانال و جاسوس غربیست و مشغول دادن اطلاعات و اسناد سریست ، تا شاید بتواند ابتدا خود و خانواده اش را نجات دهدو سپس حکومت را ، غربیها هم بر تمام این ضعفها آگاهند و با سران حکومت اسلامی مشغول باختن نرد عشقند، در این راستا احمدینژاد به خاطر بی پرنسیبی و فرصت طلبی مطلقش موقعیت با صرفه تری دارد و در سفرهای خارجی دستش بازتر است


 اصلاحطلبان با این فرضیه خاتمی   را راه انداخته اند که گویا غرب فقط عاشق غمزه های خاتمیست ، آنها هنوز در دوران ریاست جمهوری کلینتون غوطه ورند ، چرا که در آن دوران غربیها هنوز امیدی به اصلاحطلبان داشتند و فکر می کردند که اینها واقعن قدرتی در ایران دارند . انگیزه دیگر اصلاحطلبان که آنها را از خود بی خود کرده این است ؛  "آقا" در چنان تنگنایی قرار گرفته که چاره ای جزء رجوع به ما ندارد و از همین جایگاه هم رفسنجانی را زیر پا له کردند و خاتمی را جلو اندختند ، این درست است که خامنه ای به بن بست مطلق رسیده است ولی از این حکم درست نمی شود به این نتیجه اشتباه رسید که خامنه ای آنها را که یک بار برایش کلی دردسر ایجاد کردند را دوباره بر خود سوار کند. 

اصلاحطلبان با این دو فرضیه کاملن اشتباه ،آخرین میخ را قبل از سقوط کل رژیم بر تابوت خود خواهند زد. البته چیزی برای باختن ندارند به جزء افشای چهره واقعی خود ، به بیان دیگر قبل از مرگ مردند ، مهمترین دلیل اینکه ، خامنه ای نه اینکه نخواهد بلکه نمی تواند به اصلاحطلبان رجوع کند این است که رژیم در این 33سال چنان تمام درها را به روی خود بسته است که هر نوع تغییری در سیاستهای راهبردیش ، برابر است با فروپاشی سریعتر ،علاوه بر این  خامنه ای دو خواسته دارد که اصلاحطلبان آنرا برآورده نمی کنند . خواسته اول حفظ قدرت اهریمنی خود و خانواده اش می باشد ، خواسته دوم او حفظ نظام است به هر قیمتی

خامنه ای به خوبی می داند که هر نوع تغییری در ساختار روانی و سیاسی هرم قدرت مساویست با بی اثر شدن آن جنگ روانی  علیه مردم .همه می دانیم که  رژیم با ایجاد صدها سازمان تفتیش و حراست و سرکوب توانسته است از  تنها دکترین سیاسی خود که  همانا الرعب بالتصربود که بترسان و حکومت کن ، حداکثر استفاده را بکند و برای ایجاد جو ارعاب و ترس در جامعه  هزینه های زیادی پرداخت کرده است ، و به طریقی امروز تنها ابزار بقای حکومتش همین جو ترس و ارعاب است ،که اگر این جو در جامعه شکسته شود مردم دوباره ملیونی به خیابانها خواهند آمد ، واین بار می مانند و به خانه نخواهند رفت و سکوت نخواهند کرد تا حکومت را به زیر بکشند  ، 

از دوخواسته بالا ولی فقط یکی برآورده می شود چون ،وجود عنصر خونریز و فاسدی مثل خامنه ای در راس حکومت برابر است با نابودی رژیم . همه به خاطر داریم که آمدن خاتمی در 2 خرداد شانزده سال پیش نه به خاطر محبوبیت خاتمی که به دلیل  تنفر از خامنه ای بود و مردم برای نه گفتن به کاندید خامنه ای (ناطق نوری) به ملای شیادی که هیچ شناختی از او نداشتند گرایش پیدا کردند

 این تنفر بعد از جنبش سبز دهها برابر شده است. نه غرب و  نه مردم ایران کمترین علاقه ای به خامنه ای ندارند به بیان دیگر وجود خامنه ای آن بالا یعنی  نابودی حتمی حکومت شرط دیگر خامنه ای هم ممکن نیست چرا که در کوتاه مدت خامنه ای می تواند با شعبده بازی من علیلم و بدن نحیفی دارم گرگهای حکومتی را از دریدن موقتی همدیگر و ونابودی سیستم باز دارد . ولی اقتصاد بیمار کشوروو قدرت طلبی باندهای حکوومتی در نهایت حکومت را از هم خواهد درید  نتیجه این است که خامنه ای و  حکومت در هم عجین شده اند و یکی بدون دیگری نمی تواند به بقای خود ادامه دهد و سریعتر از بین خواهد رفت

 در سیستم مافیایی جمهوری اسلامی اگر فردی نتواند قدرت کامل را به دست آورد می شود همان تدارکاتچی و آبدارچی که خاتمی گفت ، چنین فردی بود و نبودش فرقی نمی کند ، و نمی نتواند کاری از پیش برد و از این جایگاه نمی تواند  رژیم را هم از فروپاشی نجات دهد.

خامنه ای هم بر این واقعیات اشراف دارد و می داند که  تدارکاتچی مزاحم احتیاج ندارد. او یک برده بی آزار می خواهد ، آیا در بین افرادی که می خواهند به سیستم خدمت کنند چنین برده ای پیدا می شود ، بی دلیل نیست که2 ماه و نیم به موعد انتصابات باقی مانده است و هنوز حتا یک نفر خود را برای این بردگی وسط میدان پرت نکرده است ، خاتمی اولین بود ،خاتمی اگر چاکر منشی خود را به خامنه ای اثبات نکند یا حذف خواهد شد و یا رفیق جنتی در شورای نگهبان او را رد صلاحیت خواهد کرد. تمام اینها به این شرط است که خاتمی تا آن زمان پشیمان نشود و پشیمانش نکنند

. حال چگونه است که در این فرضیه ، خامنه ای با آن همه قدرت نمی تواند از فروپاشی رژیم جلوگیری کند و خاتمی که دیگر کسی پشتیبانش نیست می تواند ؟ ، شاید خاتمی به این امید خود را وسط آب سرد انداخت که غربیها از او حمایت خواهند کرد، غافل از اینکه غرب منتظر به زانو در آمدن حکومت است نه نجات آن ، اسلام و حکومت اسلامی بعد از فروپاشی شوروی برای غرب فقط یک مزاحم سمجیست که باید به گورستان تاریخ سپرده شود . آنها می دانند که نابودی جمهوری اسلامی حتمیست و منتظر آن روزند . آنها نیک می دانند که جسم بی روح جمهوری اسلامی  احتیاج به حمله نظامی ندارد و منتظر فرصتی هستند تا با ضربه ای کم هزینه مثل شوروی او را به زمین اندازند ، اصلاحطلبان که امیدشان به سیاستمداران غربیست به زودی پی خواهند برد که آنها به هیچ قول و قراری پایبند نیستند غرب فقط به یک اخلاق پایبند است  آنهم منافع ملی آنهاست  منافع ملی در عرصه دیپلماسی جهانی بهترین اخلاق آنهاست،اخلاقی که برای منافع ملت خود چانه می زند ونه برای منافع سیاستبازانی مثل (خاتمی ، احمدینژاد،خامنه ای ،لاریحانی،رفسنجانی) . کاش حکومتداران در ایران هم کمی وجدان می داشتند و در فکر منافع ملی ایران می بودند

فرید .