۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه

اقای فواد پاشایی دبیر حزب مشروطه ، از شما انتظار دیگری می رود

دیروز، چهارشنبه 10.10.2012 در تلویزیون اندیشه شاهد مصاحبه آقای فروزنده برنامه ساز توانای این رسانه با آقای فواد پاشایی دبیر اول حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) بودیم

در این مصاحبه هر چه برنامه ساز (جمهوریخواه) یعنی آقای فروزنده با مسئولیت و بسیار هوشیارانه سئوالات کلیدی را از آقای پاشایی (مشروطه خواه)  می پرسیدند ،متاسفانه ایشان  با پاسخهای غیر مسولانه و بسیار غیر دقیق آقای پاشایی مواجه می شدند

در آخر این مصاحبه کار به جایی رسید که آقای فروزنده با نا امیدی گفتند که" من ماندم چی بگم دیگه " (نقل به مظمون) متاسفانه آقای پاشایی گویا متوجه پرسشهای دلسوزانه وموشکافانه آقای فروزنده نشدند
 .
این نوشته سعی خواهد کرد به  این مصاحبه البته  بدون خودسانسوری و بسیار شفاف از زاویه دیگری بپردازد .امیدوارم که دوستان مشروطه خواه ، این انتقادات سازنده را حمل بر نقض غرض ندانند

آقای فواد پاشایی در قسمتی از گفتگو به سفر 2 سال پیششان به نیویورک اشاره داشتند و اینکه با دوستان دیگری که آنها هم  به نیویورک آمده بودند ، تصمیم گرفتند در رستورانی جمع شوند البته هدف این عزیزان از سفر به نیویورک اعتراض به آمدن احمدینژاد بوده  است

آقای پاشایی ادامه می دهد
 که یکی از دوستان  ماها را که 40 نفر بودیم به یک رستوران دعوت کرد تا آنجا در رابطه با ائتلاف ملی صحبت کنیم  و در ادامه می افزایند  که در این  کافه نیویورکی ، تعدادی اصلاحطلب ، جمهوریخواه ، مشروطه خواه و روزنامه نگارانی حضور به هم رساندند .

وی ادامه می دهند که
این فعالیتها در 8-9 ماه پیش جدی شد و ناگهان دو هفته پیش با سکولارهای سبز آقای نوری علا جدیتر شد

در اینجا آقای فروزنده از ایشان میپرسند آیا در دو هفته پیش که موضوع جدیتر شد ، حزب مشروطه و سکولارهای سبز با هم ائتلاف درست کردند ؟ ایشان پاسخ بسیار گنگی می دهند که  ،  نه تعدادی از افراد حزب مشروطه و سازمان سکولارهای سبز بودند. راستش.من هم متوجه پاسخ آقای پاشایی نشدم  سوال آقای فروزنده روشن بود ومنظور ایشان این بود که آیا ائتلاف سازمانی بوده یا افرادی دور هم جمع شدند؟ که آقای پاشایی پاسخ صریح و شفافی ارائه ندادند 

 متاسفانه کیفیت پاسخها بعدی ایشون هم در همین حد بود.

من به واقع تمام نیروی مثبت خود را متمرکز کردم تا از این مصاحبه آگاهتر از قبل بیرون بیایم و بدانم که تغییرات ناگهانی حزب مشروطه چه بوده و کم و کیف این ائتلاف ملی آقای نوریعلا و آقای پاشایی چگونه و در چه حدی بوده است و از آنجایی که ، به سوالات بسیار مهم و راهگشای آقای فروزنده پاسخی درخور داده نشد ، برای من و بسیاری از هموطنان در کمال ناباوری پرسشهای عدیده دیگری هم به وجود آمد

 امیدوارم که با طرح نکات ناروشن این مصاحبه از طریق این نوشتار سعی شود تا در صورت مایل بودن آقای پاشایی و آقای نوریعلا  پنجره ای برای تعاملی راهگشاه  گشوده شود ،  تا اینکه در شفافیت و صراحت کامل  معضلات را به کناری زده و بتوانیم برای هرچه زودتر تشکیل شدن شورای ملی ایران قدمی هر چند کوچک برداریم.

در همین راستا ابتدا چند پرسش از آقای پاشایی در رابطه با فعالیتهای ایشان از نشست ائتلاف در کافه ای در نیویورک

آقای پاشایی عزیز شماها دهها سوال از پروسه پیشرفت و چگونگی تدوین منشور پیشنهادی شورای ملی داشتید که پاسخ تمام آنها را از مسئولین گرفتید آیا می توانید به ما پاسخ دهید که

الف: این 40 نفر در نیویورک چه کسانی بودند و اگر احمدینژاد به نیویورک نمی آمدند شما چه می کرید چون گویا اعتراض به احمدینژاد باعث جمع شدن شما در رستوران بوده است و گپی هم در رابطه با اتحاد زدید

ب : آیا آن اصلاحطلبانی  که جزو آن 40 نفر در کافه نیویورک بودند در این ائتلاف شما با آقای نوریعلا حضور داشتند و دارند ؟ اگر پاسخ آریست چه کسانی هستند

 پ : آیا این فعالیتها در جایی هم انعکاس پیدا کرده است و اصولن چرا به مانند شورای ملی ، و سایر نیروهایی که در این رابطه نتایج کلیه فعالیتهای خود را به مردم اعلان می کنند شما چرا این کار را نکردید و چرا امروز اعلان نمی کنید

ت : آیا شما تا کنون پلاتفرفی از این ائتلافها تهیه کرده اید یا نه ؟ منظور همان منشور یا توافقنامه ای که نتیجه نظرات و اعتقادات جریانات گوناگون سیاسی بوده باشد در اینجا منظور مرامنامه یا مقالاتی که هموندان حزبی می نویسند نیست
 ایا این ائتلاف شما تا کنون توافقنامه ای بیرون داده است که در بر گیرنده نظرات گوناگون جریانات سیاسی گرد آمده در ائتلاف باشد یا نه ؟

شما در قسمتی از گفته های خود عنوان کردید که این ائتلاف شما و آقای نوریعلا 2 سال پیش به دنیا آمده است و در ادامه آنرا نادیده انگاشتید و از آقای فروزنده خواستید که به همین ائتلاف دو هفته پیش بپردازند و آن دو سال را مورد توجه قرار ندهند از شما سوال می کنم که چرا ؟

اگر شما 2 سال زحمت کشیدید و دهها طرح و پیشنهاد را در جلسات رسمی و مرتب هفتگی به بحث و بررسی گذاشته اید و طرحی را افکنده اید که روی تک تک جملات و واژه های آن با سایر سازمانها بحث کرده اید و بارها متن را تغییر داده اید و دوباره به بحث گذاشته اید و در نهایت آنرا به تصویب رساندید خوب چرا باید آقای فروزنده و ملت ایران این زحمات شما را نادیده بگیرند؟

نام ببرید از سازمانها و افراد ،   برای من مهم نیست چه کسان و سلزمانهایی هستند مهم این است که شما هم اولویتتان اتحاد ملت ایران بوده است . با شفاف سازی می توانید دهان بدخواهان را ببندید که همه جا می گویند شما دارید برای منافع سازمانی خودتان موازی سازی می کنید و می خواهید خود را مطرح کنید!!
 از شما خواهش می کنم برای بستن دهان این یاوه گویان تمام فعالیتهای دو ساله ائتلاف ملی خود و آن 40 نفر در نیویورک  را مورد به مورد و در کمال شفافیت به مردم ایران بگویید

اگر هم دو هفته پیش کاری انجام گرفته لطفن آنرا  هم با ما مردم در میان گذارید کاش در این مصاحبه نتیجه این کارها را رو می کردید

آقای پاشایی عنوان می کنند که باید تشکلهای گوناگون دور هم جمع شوند و طوری نباشد که همه در یک تشکیلات عضو شوند ! منظور ایشان این بود که شورای ملی هم یک تشکیلات به مانند حزب مشروطه یا سازمان مجاهدین است پس معنی ندارد که او زیر منشور سازمانی دیگر را امضا کند

اینجا باید به ایشان تذکر داد که
اولن شورای ملی هنوز تشکیل نشده است

دومن شورای ملی یک تشکیلات(سازمان) نیست هدف شورای ملی تجمع تمام سازمانها و ایرانیان در زیر یک چتر است نام این چتر مهم نیست چه باشد مهم آن است که اندیشه ای تدوین گردد و مورد توافق همه  قرار گیرد که با بیرون آمدن منشور پیشنهادی شورای ملی این کار به خوبی انجام گرفت

این حکم شما که گویا شورای هنوز تشکیل نشده هم مثل حزب شما یک تشکل(سازمان) است کاملن انحرافیست در حزب شما اگر کسی مرامنامه و اساسنامه حزب را رعایت نکند دیگر عضو محسوب نمی شود و این اساسنامه و مرامنامه را هم تعدادی از همفکران مشروطه خواه نوشتند در حزب شما جمهوریخواه نمی تواند عضو باشد  در صورتی که منشور پیشنهادی شورا میثاقیست ملی که بانیان آن می توانند 70 ملیون ایرانی از مشروطه خواه ، جمهوری خواه ،مارکسیست،لاییک،دیندار سکولار یا بی دین ،کرد ، آذری ،بلوچ ،بهایی ، یهودی و مسیحی باشند

شورای ملی نمی خواهد سازمانی در کنار سایر سازمانها و احزاب سیاسی دیگر باشد وهدفش  به هیچوجه ایجاد دکان دیگری در این بازار مکاره نیست  

آقای پاشایی در قسمت دیگری از اظهارات خود مطرح می کنند که چون شاهزاده  منشور پیشنهادی شورای ملی را امضا کردند پس ما هم این ائتلاف را تشکیل می دهیم و ایشان باید این را هم امضا کنند. من هنوز متوجه نمی شوم که اگر شاهزاده متنی را قبول دارند و پای آن امضا می گذارند به چه معناست ؟ آیا این تایید به مفهوم تایید متن نوشته شده است یا تایید افرادی که متن را تهیه کردند ؟
عقل و منطق به من می گوید که آن متن مورد تایید است و نه افراد

 باید به آقای پاشایی و آقای نوریعلا همینجا یاد آور شد که آیا اگر آقای پاشایی/نوریعلا ، متنی را بنویسند که مورد قبول شاهزاده نباشد و آنرا امضا نکند آن موقع آقای پاشایی و دیگرانی که به این وزن کردنهای خود مشغولند و زره ای هم از این امیال شخصی کوتاه نمی آیند ، دیگر تعهدات خود را به فراموشی می سپارند و ائتلافهای مورد نظر ایشان هم تمام می شود؟

 و یا اگر شما متنی را آماده کردید و شاهزاده آنرا تایید کرد باید به معنای تایید شما باشد ؟ انتظار من از این رهبران "اپوزسیون" بیشتر از اینها بود شما را نمی دانم

در ظمن آقای پاشایی و آن دیگرانی که از شاهزاده می خواهند متون آنها را هم امضا کند آیا هدف شما چیست ؟ آیا وقتی شاهزاده منشوری را امضا می کند اگر شما هم از آن کپی بردارید و نام شاهزاده هم زیر این کپی شما بیاید مشکلات شما حل می شود؟

همانطور که آقای فروزنده این بچه بازیها را درک نکرد !  برای من هم قابل قبول نیست که چرا این متخصصین و فرهیختگان ما به اینجا رسیده اند آیا نام لیبرال دموکرات یعنی همین ؟

آقای پاشایی ناراحتند که ایشان هر کاری کرده این جمهوریخواهان با ایشان ائتللاف نمی کنند برای آگاهی ایشان باید قید کرد که همان آقای نوریعلا خود یک جمهوریخواه است علاوه بر این اکثریت  افرادی که در تهیه منشور شورا اقدام کرده اند ،  جمهوریخواه می باشند 

اگرمنظور اقای پاشایی سازمانی به نام اتحاد جمهوریخواهان است که در دست فرخ نگهدار و مهدی فتاپورقرار دارد و در حال سپری کردن آخرین روزهای حیاط خود است که باید به عرض ایشان رساند اینها جمهوریت خواه نیستند 

جمهوریخواه و مشروطه خواه واقعی آن نیروییست که در مسیر اتحاد ملی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و رهایی ایران ،  بهانه گیری نمی کند ، خودمحوری را به پیش نمی کشد ، میهن دوستی و رهایی از چنگال استبداد دینی اولین اولویتش  می باشد

و در پایان
تعدادی از مخالفان ورقیبان ناسالم  پروسه پیشرفت تشکیل شورا   در روزهای گدشته مفاهیمی من درآوردی را ابداع کردند  تا با سوء استفاده از  آنها به این شورا و نیروهای تدارک کننده آن به ناحق حمله کنند
 این دو واژه مورد سوءاستفاده این دوستان  شناسنامه و استخوان بود آنها می خواستند چنین القا کند که گویا با سابقه سیاسی سازمانهایی که جزء نامی از آنها باقی نمانده است ( حزب توده و..)به شورا مقرضانه ایراد بگیرند  که چرا از احزاب و سازمانهای قدیمی نامی برده نمی شود و یا اینکه باید  افراد استخواندار  پیشقدم شوند تا پیروزی را در آغوش کشند 

همانها اخیرن واژه ای جدید به نام تخصص اختراع کرده اند و معتقدند که اگر متخصصین در رهبری این شورا قرار گیرد حتمن این شورا کارش درست می شود

به تمام این دوستان و فرهیختگان باید گفت که سابقه سیاسی جریانات سیاسی مهم است ،افرادی هم که دهه ها مبارزه کردند   برای ما فعالان سیاسی عزیزند   و اگر تخصصی هم داشته باشند باید از این توانایی به خوبی استفاده کرد
 ولی هیچ یک از این گفتمانها به تنهایی نمی تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند چه سود از آن تخصصی که در مسیر اشتباه به کار رود ،چه اعتباری آن حزب یا سازمان سیاسی برای مردم دارد وقتی که خلخالی آدمکش کاندیدش بوده و در تمام طول حیاطش جز سر سپردگی به روسیه اولویت و ارجهیت دیگری نداشته است 
برای جوان امروز در وطن بلازده ما یک فلیسوفی که خوب صحبت می کند و خوب کتاب می خواند چه می تواند بکند 
آن روزنامه نگاری که فقط خود را قبول دارد و در هیچ جمعی نمی تواند با دیگران همکاری کند بیشتر ضرر می زند تا سود

ما امروز قبل ازارزشگذاری به روی تمام مفاهیم بالا که در جای  خود مورد قبول همه می باشد، باید به یک فاکتور اهمیت داد که آنهم  اعتماد ملیست  اگر مردم به شما اعتماد داشتند و شما را در دل دوست داشتند آن موقع مشروعیت ملی به دست می آید و می شود امید به پیروزی آلترناتیو ملی  داشت.
 زمانی که آلترناتیو مورد قبول ملت ایران شکل گیرد ، استفاده از تخصص ها به میان می آید .

سازمان یا حزبی که هیچ جا مطرح نیست و مردم نمی شناسندش نمی تواند از وجود تخصصها هم استفاده کند نیروی سیاسی باید موضوع کار داشته باشد تا بتواند تخصص را به کار گیرد. 
شاهزاده در مصاحبه اخیرشان به درستی مطرح کردند که اگر ما 100 انیشتن در اینجا داشته باشیم ولی مورد قبول مردم ایران نباشند به نتیجه ای نخواهیم رسید

شورای ملی ایران ،   هم به تمام احزاب و سازمانهای سیاسی و اجتماعی احتیاج دارد و هم به فرهیختگان استخوان دارو متخصص .  برای ساختن ایران به ملیونها زن و مرد ایرانی متخصص و وطن پرست احتیاج است 

در آینده نزدیک توازن قوا تعیین می کند که ایران دارای چه سمت و سویی باشد برای تمرکز قدرت باید شورای ملی را کمک کرد ابتدا قدرت را بسازیم تا بعدن آنرا غیرمتمرکز سامان دهیم بدون داشتن قدرت دموکراتیک مردمی ، ضرورت بحثهای دیگر از بین خواهد رفت افراد و جریاناتی که در شرایط بحرانی ایران ، اولویتهای دیگری را غیر از انسجام و اتحاد ملی ، پیش می کشند یا جدی نیستند و یا اینکه  باید در صداقت آنها تردید کرد

 قدرت ما در اتحاد ماست
  
فرید

ادامه دارد



فایل مصاحبه آقای پاشایی با آقای فروزنده