۱۳۹۱ مهر ۸, شنبه

رضا پهلوی : راستش می خواهم تنها پهلوی باشم که در ایران خاک می شود

 پنجشنبه20 سپتامبر  2012  پاسخ به مهمترین پرسشها در رابطه با شورای ملی

 “در روزنامه  شهروند چاپ کانادا می خوانینم : نمی خواهیم کشورمان نابود شود” این ترجیع بند کلام رضا پهلوی بود در نشستی که با جمعی از کوشندگان جامعه ایرانی روز پنجشنبه20 سپتامبر 2012 در تورنتو برگزار کرد. و البته این تنها نشست نبود و در طول زمانی که آقای پهلوی در تورنتو اقامت داشت با گروه ها و افراد متعددی ملاقات داشته است.
هدف از این نشست ها و ملاقات ها شناساندن بیشتر فراخوانی بود که در21 شهریور 1391، از سوی تعدادی از ایرانیان  برای برپایی شورای ملی ایران داده شد. این فراخوان منشوری را پیشنهاد کرده و از هموطنان خواسته تا به این فراخوان بپیوندند.
رضا پهلوی در طول سخنانش بارها با تأکید، حمله نظامی به  ایران  را محکوم کرد و گفت تحت هیچ شرایطی گزینه ی جنگ قابل پذیرش نیست.
او  به این نکته  اشاره کرد که جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیتش، در پی نابودی ارزش های غربی و دنیای آزاد است، و برای همین هم کشور ما را همیشه در بحران نگه داشته است و سایه و خطر جنگ با این نوع سیاست و نگرش به دنیا، همیشه بر فراز سر ما خواهد بود و  باید به دنبال  راه حل اساسی برای این مشکل بود.

رضا پهلوی در تورنتو با تعدادی از کوشا گران جامعه ی ایرانی دیدار کرد
چکیده سخنان رضا پهلوی را در این نشست می خوانید:
ما باید با خرد جمعی خطر جنگ را از بین ببریم و از دنیا و سازمان های حقوق بشری دنیا بخواهیم که ما را در انجام خواست برگزاری یک انتخابات آزاد کمک کنند. ما از دولت های غربی می خواهیم که در سیاست های خارجی شان از حق مردم ایران برای یک انتخابات آزاد حمایت کنند. ما باید تغییر شرایط را با کمترین هزینه به سامان برسانیم. تفاوت ما با اصلاح طلبان در این این است که ما اساسا معتقدیم جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست.
من فکر می کنم تحریم اقتصادی الزاما به فروپاشی جمهوری اسلامی منجر نمی شود چرا که آنها اساسا تربیت جهانی ندارند و استانداردهای جهانی را قبول ندارند.
جنگ تمام زیرساخت های کشور ما را از بین می برد و نباید بگذاریم که گزینه جنگ به هیچ عنوان مطرح شود. من صد در صد با جنگ مخالفم برای این که میهن ما را نابود می کند.
با توجه به این که کشور ما کشوری جوان و با میزان بالای تحصیل کرده است و با توجه به بالا بودن فرهنگ سیاسی اجتماعی مردم ما، استحقاق آنان بیش از جنگ و تحریم و تحقیر در سطح جهان است. من هیچ دلیلی نمی بینم که ما نتوانیم از این سد با کمترین هزینه عبور کنیم به شرطی که خرد جمعی مان را به کار گیریم. این قطار به راه افتاده است و برای همگان راه باز است که به آن بپیوندند.  همه چیز بر اساس پیشنهاد است و یک پروژه ساخته و کامل شده نیست. حاشیه نشینی دردی را دوا نمی کند. هر کس در درون شورا یک رأی بیشتر ندارد. برخی دوستان می گویند چه تضمینی وجود دارد. من می گویم تضمین در مشارکت است و در مسئولیت پذیری. اگر کسی می خواهد مالکیت داشته باشد باید مسئولیت بپذیرد. ضمانت از فرد و نهادهای شرکت کننده به وجود می آید وگرنه هیچ کس و هیچ چیزی نمی تواند ضمانت بدهد.
باید بگویم از روزی که این فراخوان بیرون آمده تاکنون (پنجشنبه 20 سپتامبر) 5 هزار امضاء داشته است و واقعا این جنایت بشری است که جهان  بدون آن که مردم ایران و خواسته هایش را بشناسد به گزینه ی جنگ متوسل شود. اگر جهان در رایزنی هایش با جمهوری اسلامی به بن بست رسیده، این مجوزی برای آنها نیست که به بدترین و نامربوط ترین و آخرین گزینه که جنگ باشد متوسل شوند.
باز هم تاکید می کنم که از طریق نافرمانی های مدنی همچون اعتصابات سراسری باید از سد جمهوری اسلامی گذشت و به انتخابات آزاد رسید. پیشنهاد می کنم صندوق کمک مالی مردمی برای حمایت از افرادی که به دلیل نافرمانی های مدنی شغلشان را از دست می دهند و خانواده هایشان دچار مخاطره فقر می شود، به وجود بیاید تا آنان احساس نکنند در شرایط سخت تنها مانده اند.
ما باید شرایطی به وجود آوریم که هر چه بیشتر از بدنه رژیم کنده شود و به سوی مردم گرایش پیدا کنند و این را با آشتی ملی باید به سرانجام برسانیم. قصد این نیست که انتقام جویی و انتقام کشی شود. همه باید بدانند که می توانند به حرکت های مردمی بپیوندند.
حرف ما اصلا مسئله سلطنت و سلطنت طلبی نیست، حرف ما ایرانی دمکرات و آزاد است. این شورا به محض برگزاری انتخابات منحل خواهد شد و دیگر هیچ مسئولیت حقوقی نخواهد داشت. راستش را بخواهید می خواهم تنها پهلوی باشم که در ایران خاک می شود همین و بس!
ستاد سیاسی این شورا شامل سخنگو، کمیته افتخاری، کمیته مشاوران، اتاق فکر، دبیرخانه مرکزی، هیئت نمایندگان ایرانی شورای ملی برون مرزی، کمیسیون تخصصی (حقوقی، مالی، روابط عمومی/ رسانه، روابط بین الملل، حقوق بشر)، کمیسیون امور داخلی(اقوام ایرانی، سندیکاها، نافرمانی مدنی، آشتی ملی، زنان، دانشجویان/ جوانان) ست که این ستاد، مجمع شورای ملی را به وجود می آورد و  به زودی اولین مجمع برگزار خواهد شد.
در طول این نشست سئوالاتی مطرح شد از جمله در مورد چگونگی تأمین هزینه های شورا پرسیده شد که پاسخ این بود: کمک از ایرانیان خارج از کشور و نیز درخواست کمک از سازمان های مردمی و حقوق بشری و نه دولت ها و در مرحله بعد هم کمک مالی مردم داخل ایران.
در مورد ملیت ها و اقوام ایرانی سئوال شد که پاسخ این بود که تمام تلاش شورا در این است که با تمام ایرانیان از هر قوم و زبان و مذهب و نژادی که هستند رایزنی شود. و تاکنون صحبت های خوبی داشته ایم. و البته دیالوگ با کردها بیشتر بوده است. این شورا از همه چه سیاسی،  چه فرهنگی و چه متشکل و چه غیرمتشکل دعوت به همکاری می کند. حرفم این است اگر نام و اعتباری دارید امروز وقتش است که برای ایران خرجش کنید که کار به جنگ و ویرانی و کشتار  نکشد.
سئوال دیگر در مورد چگونگی رفتن این رژیم بود، که پاسخ تاکید روی نافرمانی های مدنی سراسری و گسترده و خواست انتخابات آزاد و گذشتن از سد رژیم جمهوری اسلامی بود.
این نشست که قرار بود یک ساعت و سی دقیقه طول بکشد بیش از دو ساعت به طول انجامید و با ورود جمعی دیگر از ایرانیان کوشنده سیاسی اجتماعی برای برگزاری جلسه بعد به پایان رسید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر و آگاهی از مفاد منشور 16 ماده ای  می توانید به لینک زیر مراجعه کنید.
https://www.farakhanmeli.org
 

۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه

تکذيبیه دفتر رييس جمهوري اسلامی : پیروزیهای جهانی باعث شد، تااستکبار از "اوه اوه ما گه گه" ،بسازد

آمدند چشمش را آرایش کنند بی وجدانها زدند عروس ما را کور کردند
 فیلم را سانسور کردند غافل از اینکه هزاران اصل وجود دارد  در زیر متن تکذیبیه دفتر احمدینژاد و هردو فیلم را قرار دادم فیلم اصلی یوتیوب وفیلم سانسور شده سایتهای رژیم را ،حتمن به دقت ببینید و  مقایسه کنید
سایت حکومتی انتخاب  : روابط عمومي دفتر رييس جمهور خبر منتشر شده در خصوص پاسخ دکتر احمدي نژاد به سوالي در مورد تعداد اعضاي هيات همراه وي به سازمان ملل را قوياً تکذيب کرده و اين گونه اقدامات غيرحرفه اي و ضد اخلاقي را ادامه کينه توزي و خبرسازي دروغين رسانه وابسته به استعمار پير عليه دولت و ملت بزرگ ايران مي داند.
بي ترديد علت اصلي توسل به اين دست اقدامات سطح پايين و مضحک حاکي از عمق کينه و عصبانيت آنان از موفقيتهاي دولت جمهوري اسلامي ايران در عرصه سياست بين الملل است. اينان به زعم خود در تلاش هستند تا مواضع ضد استکباري و ضد صهيونيستي دکتر احمدي نژاد را تحت الشعاع خبرسازي ها و ادعاهاي کذب خود قرار دهند.

اين رسانه مغرض در حالي مدعي بيان ادبياتي نامناسب از سوي دکتر احمدي نژاد شده که رييس جمهوري اسلامي ايران به اذعان همگان، حتي در برخورد با مخالفين خود نيز به رعايت احترام و اخلاق مقيد است.

شايان ذکر است با توجه به اينکه هر ساله ويزاي تعداد زيادي از افراد معرفي شده هيات همراه رييس محترم جمهور به سازمان ملل صادر نمي شود و حتي ويزاي برخي از افراد معرفي شده پس از اعزام هيات ايراني صادر مي گردد، لذا اسامي بيشتري معرفي مي شوند تا در ترکيب تيم هيات همراه رييس جمهور محترم براي انجام ماموريتهاي مختلف در اين سفر، هيچ گونه مشکلي پيش نيايد.

مرکز روابط عمومي دفتر رييس جمهوري اسلامي ايران

همانطور که می دانید  روابط عمومومی بی بی سی هم  اصرار دارد  به ما اثبات کند که اقا ما را اذیت نکنید احمدی نژاد اهانت نکرد، گفت اوه اوه

حال خود قضاوت کنید اگر بی بی سی و دفتر احمدینژاد راست می گویند چرا تمام سایتهای رژیم 5 ثانیه از گفته های احمدینژاد را (گوه خوردن) راسانسور کردند در زیر فیلم اصلی و ساسنسور شده را قرار دادم حتمن مقایسه کنید تا متوجه دروغگویان حرفه ای شوید
البته اگر هنوز بی بی سی فایل را حذف نکرده باشد...... خلاصه بشتابید

فیلم اصلی

۱۳۹۱ شهریور ۲۷, دوشنبه

شورای ملی ، گفتمانیست اندیشه محور ، مدرن و سکولاردموکرات / farid

 قبل از انتشار منشور پیشنهادی شورا مطلب انتقادی با این عنوان درج کردم    در ادامه آن مطلب سعی خواهم کرد با مثالهای معینی این معضل را بیشتر بشکافم
  مکانیزم  شورای ملی را می شود در یک جمله چنین ارزیابی کرد که  ،  در مجامع سیاسی ایرانیان ، این روش  تجربه نشده ، تا کنون دموکرات ترین متدولوژیست .  چرا که اولن ، همه در این شورا دارای حقوق مساوی هستند ودر ثانی این سیستم بر خلاف سیستمهای تا کنونی از پایین به بالاست و نه از بالا به پایین . سومن در همین آغاز کار و بر خلاف احزاب و سازمانهای قدیمی و سنتی  ، اعضاء به وسیله یک جمع نخبه برگزیده نمی شوند .آقای رضا پهلوی یه عنوان معروفترین و شاخصترین ابرانی در اپوزوسیون دارای همان حقوق و وظایف است که خانم یا آقای فرید در دورافتاده ترین نقطه کشور .به معنای دیگر همه شهروندیم و همه دارای حقوق مساوی و یکسان
اغلب درگیریهای درون سازمانها به خاطر عدم رعایت همین موازین است .چرا که برخی خود را محق می دانند و فکر می کنند که حقوقشون پایمال شده است  و یا انتظارات بیهوده و نادرست، آنها را وادار به حرکات نامانوس کرده است و خود بی خبر است
اگر حقی ضایع نگردیده شود اعتراض و درگیری هم به وجود نخواهد آمد و تمام این امور به چارتهای تشکیلاتی و چگونگی موازین درون سازمانی ربط پیدا می کند 
تفاوت مهم و اساسی دیگر شورای ملی ! در محور قرار داشتن  اندیشه  به جای(شخص)  اشخاص  است . نباید حول یک یا 10 شخص گرد آمد باید حول یک اندیشه مدرن و سکولار جمع  شد (طرح پیشنهادی منشور شورا)  هر ایرانی آن  اندیشه مورد قبول همه  را پذیرفت در شورا قرار دارد .اندیشه را می شود تکوین و تغییر داد اشخاص ولی حذف می گردند و همین حذف باعث درگیریها شده و می شود .اندیشه و منشور صاحب مشخصی ندارد و دقیقن از این جایگاه است که همه خود را وابسته به آن خواهند دانست
   
اندیشه محوری باعث می شود  که همه با آن در کنگره به وفاق ملی برسند
 در این  گفتمان  ،  نه از یک ایدئولوژی خاص صحبتی به میان است و نه از دین و قومیتی خاص .  در سرتاسر این پروسه  نوین و مدرن ، شما می توانید ،  تفاوتهای بنیادین را با سایر همایشها و سازمانهای تا کنونی مشاهده کنید  برای نمونه اگر بخواهیم متدولوژی پیشبرنده و حاکم بر طرح شورای ملی را با یکی از آخرین پیشنهادهایی که در برخی رسانه ها از آن به عنوان طرح فیلادلفیا نام برده می شود ، مقایسه کنیم پی خواهیم برد که 
تنها تفاوت طرح فیلاذلفیا با آن هزاران طرح تا کنونی دیگر در 33 سال گذشته فقط در نام آن است که متاسفانه "روشنفکران" سنتی و دیروزین ما به جای استفاده از اسامی و مفاهیم بومی ایرانی ،شیفته نامها و القاب غیر پارسی و ایرانی بودند و هستند 
طرح فیلادلفیا فرقش با طرح همایش واشنگتن که بر محور اصلاحات آقای کدیور و با شرکت افرادی مثل آقای نوریعلا تشکیل شده بود در چیست و یا این طرح چه فرقی با همایش هماهنگی پاریس و لندن و برلین و منشور 81 دارد ؟
در تمام این طرحها عده ای همفکر و هم ایده جمع می شدند و عده ای ار دوستان مورد اعتماد خود را جمع آوری می کردند و آنها را در دور حلقه اولیه که خودشان بودند می گذاشتند
در سالهای اولیه انقلاب اسلامی اتحادها بیشتر ایدولولوژیک بود .نیروهای م.ل. علاقه داشتند با یکدیگر وحدت کنند و سازمانهای دینی با یکدیگردر اثر آشنایی این چریانات با دموکراسیهای غربی و بخصوص بعد از شکست سوسیالیزم در جهان این شیوه اتحادهای ایدولوژیک ، جای خودش را به اتحادهای سیاسی داد در این راستا شاهراده رضا پهلوی به واقع پیشقدم بوده و هست
حوشبختانه ما امروز در تمام جرگه های سیاسی نیروهایی داریم که خواهان متحد شدن بر محور گفتمان  فراایدولوژیک فراسازمانی و فرا حزبی هستند
اگر به مکانیزمهای غیر دموکراتیک و دیکتاتورمابانه روابط درون سازمانی جریانات سیاسی در تمام نحله های فکری پوزسیون و اپوزسیون ایران قبل از 1357 نگاهی اندازیم می بینیم که
در اصل گروههای سیاسی که می خواستند سازمانی را تشکیل دهند بیشتر اعضایشان از بین دوستان و آشنایان و رفقای قدیم و جدیدشان برگزیده شده بودند ما امروز و بعد از اینهمه تحولات فکری می بینیم  که  کار این همایشهای و سازمانهای امروزین هنوز هم  در محتوا تفاوت اندکی با تشکیل سازمانهای چریکی دهه 40 و 50 در ایران دارد ،حلقه اولیه مثلن 10 نفر بودند ، اینها آشنایانشان را در حاقه دوم و آنها هم آشنایانشان را در حلقه سوم و چهارم و.....قرار می دادند. ممکن بود این حلقه ها اعضای فامیل آنها باشند یا طرفداران یک دین و ایدئولوژی و یا افرادی از یک اقلیت قومی (فرقه پیشه وری در آذربایجان،حزب دموکرات  درکردستان ) باشند .شورای ملی ولی هیچیک از این سدها را پیش رو ندارد هر ایرانی با پذیرش مشور حقوق بشری وسکولار می تواند انتخاب شود و انتخاب کند و لزومن نباید استاد دانشگاه یا مفسر صدای آمریکا و بی بی سی باشد
بحث من به مکانیزمهای تشکیل چنین اتحادی می پردازد و نه اینکه آیا این پروسه ها در روندشان به کدام ناکجاآبادها ختم شدند در تمام این سالها و در تمام این سازمانها و همایشها (مارکسیستی ،جبهه ای ،دینی) ،دموکراسی و حقوق شهروندی اعضای این تشکلها اولین قربانبان روابط فامیلی ، ایدولوژی و قومی  بودند.  حقوق اعضا نه یکسان بود و هست و نه مدرن .اخیرن و بعد از آمدن اعضای این سازمانها به کشورهای غربی و پس از اعتراضات اعضای ساده ای که حقوقشان سالها در این روابط فامیلی ضایع شده بود ، رهبران این جریانات سعی کردند که کمی آزادی در درون این تشکلها جاری کنند ولی از گفتمان شورای ملی که بر اصول علمی مدرنیسم استوار خواهد شد سالها دورند
.
چرا تمام طرحهای فیلاذلفیایی یا تجمع تحصیلکردها تا کنون (به ویژه در33 سال گذشته)غیر دموکراتیک بوده و از بالا تشکیل شده است و چرا ضوابط شورای ملی متفاوت ،دموکرات و مدرن است ؟
وقتی اینجا صحبت از تحصیلکرده می کنم دقیقن به محور ساختاری این طرح اشاره کرده ام .افرادی که فقط اعتقاد به تجمع دکترها و استادان دانشگاه ومتخصین که برای اولین بار در بی بی سی مد شد ، دارند ، فقط از خود و منافع خود دفاع می کنند این طرح می گوید که تعدادی از افراد دارای اعتبار و اعتماد و متشخص باید دور هم جمع شوند.
 در نگاه اول  ، این تفکر ،  شاید معقول به نظر آید البته وقتی پیشنهاد دهنده خود جزو طرحش قرار نگیرد والی به درستی می گویند که طرح دهنده(نوریعلا) برای خود چونه می زند شاید این نوع پیشنهادات ،  برای انجمن خانه و مدرسه مناسب باشد ولی وقتی ادعای مدیریت یک ملت به میان می آید آن دیگرانی که در این مجموعه قرار نگرفتند یا ازآنها دعوت به عمل نیامده است ،  آیا بی اعتبار بودند یا بی اعتماد آیا طرح دهندگان ، اصولن آن دهها هزار دیگر را هم مد نظر قرار داده اند یا نه ؟  معمولن کسانی که دارای اسم و رسم و معروفیتی هستند از این نوع طرحها پشتیبانی می کنند (من خود تحصیلات آکادمیک دارم ولی ازحقوق غیره دفاع می کنم) همانطور که اشاره کردم این روش می تواند برای یک مجموعه کوچک مناسب باشد و به هیچوجه نمی تواند جوابگوی ملیونها انشانی باشد که می خواهند به آلترناتیو دموکراتیک یک حکومت تبدیل شوند

اگر بخواهیم شرط و شروطی برای پیدایش و تشکیل هر تجمعی بگذاریم ، اجازه نداریم با هر انگیزه و تحت هیچ شرایطی دیگران را بیرون در بگذاریم  باید آن مکانیزمی را ایجاد کرد که تمام آحاد یک کشور 70 ملیونی مثل ایران بتوانند در آن جایی گیرند و در ظمن کارها هم به بهترین شکل ممکنه به پیش رود و به انجام رسند اگر به مانند همین طرح فیلادلفیا و طرحهای تا کنونی هزاران نفر بیرون بمانند ،آنها از همان آغار با طرح به اعتراض بر خواهند خواست و دیر یا زود آنرا هم به مانند تمام این طرحهای 33 سال گذشته به بایگانی تاریخ خواهد سپرد
شورای ملی آن بستری را فراهم می کند که هر ایرانی بتواند عضو شود فعالیت کند و در ارگانهای رهبری انتخاب شود بدون اینکه قومیت ، دین،نژاد سطح سواد و....مانعی ایجاد کند. باید در تمام زمینه ها تخصص و کاردانی محور ارتقا و پذیرش مسئولیتها قرار گیرد
در طرحهای فیلادلفیایی  تعداد 30 تا 100 نفرخود را به هم می رسانند و می خواهند به توافق برسند در همین پروسه رسیدن به توافق همه چیز پایان می پذیرد چون به توافق نمی رسند
 اخیرن برای ادامه این نشستها در بروکسل بر همین منوال تعدادی جمع شدند و سعی کردند که فقط ثابت کنند که از جرگه های گوناگون فکری می توانند 2 روز در کنار هم بنشینند وطوری حرکت کردند که گویی با ایران کاری ندارند واطلاعی از بحران سیاسی منطقه وکشور خود ندارند و مثلن هدفشون فقط دموکراسی بازی است و بس .دست اندرکاران این کنفرانس از ترس شکست نخوردن در اصل دستان خود را در پوست گردو گذاشتند و هیچ کاری پیش نبردند من هر چه انتظار کشیدم که اینها چگونه می خواهند دموکراسی را نه در سوئد و بلژیک بلکه در ایران پیاده کنند ، چیزی نیافتم ، گویی چنین قصدی هم نداشتند خوب همین آقای نوریعلا هم در کنفرانس بلژیک بود ، ایشان چرا طرحشان را در آنجا به بحث نگذاشتند ؟آیا باید هر کس برای در محور قرار دادن خود طرحی بیرون دهد ؟ در دهها کنفرانس و همایش ایشان حضور دارند و داشتند حتا یکی از این تجمعات موفق نشد همینجا می خواهم از آقای نوریعلا بپرسم که مشگل شما در کجاست حتا در مراحل آغازین  تدوین منشور پیشنهادی شورا هم ایشان حضور داشتند چه شد که یهو دو باره رفتن روی طرحی دیگر
 در آن مجموعه 25 نفر دیگر هم حضور داشتند چرا فقط آقای نوری علا همیشه با همه مشگل دارد آیا مشگل از خود ایشان نیست 
دیروز من صحبتهای ایشان را در یوتیوب می شنیدم و از این همه تهمت و اتهامهای دروغین ایشان متعجب گردیدم آقای نوریعلا خود در واشنگتن با اصلاحطلبان همین 3 ماه پیش هم پیاله بودند ولی به افرادی در کمیته موقت شورا ایراد می گرفتند که آنها چرا قبلن اصلاحطلب بودند و دهها تناقض  دیگر ، تو گویی آقای نوریعلا اگر در محور قرار نگیرند می زنند تمام کاسه کوزها را به زمین و می شکنند این شیوه ایست که اکثر انقلابیون همدست شده با خمینی در سال 57 کم وبیش دارند .اینها اکثرن تمامیت خواه می باشند سیاست برای اینها همه چیز یا هیچ  است این طیف با همه در جنگ است همیشه هم بازنده بوده است
با وجودی که کمیته موقت بارها عنوان کردند که قبل از تشکیل کنگره شورای ملی این کمیته که از نامش پیداست و موقت می باشد  خود را منحل می کند ولی افرادی مثل آقای نوریعلا ول کن دعوا نیستند از طرفی همه را به باد ناسزا می گیرد و از آن طرف عنوان می کند که اگر موفق شد با شورا همکاری خواهد کرد ، این یک بام و دو هوا چیست آقای نوریعلا 
بسیاری به کمیته موقت و چگونگی تشکیل آن انتقاداتی دارند من هم یکی از آنها هستم لی انتقادات من تخریب نیست من نمی خواهم برخورد حدفی انجام دهم آنهم برای منافع و خواسته های حقیر شخصی
 برخوردهای این دو نفر که با کمیته موقت همکاریهایی داشتند و از سن و سالی هم برخوردارند ،  آدمی را  یاد دعواهای کودکستان می اندازد  اینها که تعدادشون بسیار اندک است گویا توقعات و انتظارات بسیار نادرستی از همکاریها و هماهنگیها داشته اند
 فرد دیگری هم دقیقن در همان روز انتشار منشورپیشنهادی شورای ملی  با همین روشهای کهنه شده بسیار ابتدایی دهه 50 و 60 سعی دارد از طریق گردنکشی و تهدید به خواسته های خودش برسد و می گوید که چون به من در کمیته وقت کم داده شده در نتیجه من هم آنها را به باد انتقاد می گیرم و تهدید می کند که اگر خواسته های من برآورده نشود من قهر خواهم کرد جالبی قضیه اینجاست که همه اینها خود را برانداز می دانند همه به طریقی خود را با آقای رضا پهلوی نزدیک احساس می کنند و همه منشور پیشنهادی را هم در وجه غالب آن پذیرفته اند حال شما به من بگویید دعوای اینها سیاسیست ؟ فرهنگیست یا نه  خودمحوری و خودشیفتگی اینهاست که یکی به این توده ای خائن می گوید وایشون هم آن یکی را فاشیست می نامد . همه اینها هم  به مانند 70% اعضای کمیته موقت هماهنگی شورای ملی  از هموطنان طیف جمهوریخواه  می باشند   

 مدرنیسم روح حاکم بر شورای ملی

مدرنیته یا تجدد از آرمانهای انقلاب مشروطه در ایران بود که برای اولین بار در شرق  پدران و مادران ما آنرا در سرلوحه کارهایشان قرار دادند
با ظهور رضا شاه و ایجاد دولت و ملت مدرن در ایران اولین سنگپایه های مدرنیسم در ایران ریخته شد با ایجاد دادگستری ،  آموزش.و پرورش و...زمینه های آغاز سکولاریسم در ایران به وجود آمد ادامه رفرمهای مدرنییته را محمدرضا شاه پهلوی تا سال 1357 در ایران ادامه داد که متاسفانه با انقلاب ارتجاعی و واپسگرای اسلامی این روند متوقف گردید که اگر چنین نمی شد ایران هم به مانند کره جنوبی ، ژاپن ودهها کشور دیگر امروز تمام مولفه های مدرنیته را پیاده کرده بود
منشور پیشنهدی کمیته موقت بر اصول و مبانی مدرنیسم استوار گردیده است حقوق بشر یکی از این اصول می باشد سکولاریسم و آزادی بیان و دموکراسی ، از دیگر اصول آن می باشند من در همینجا این مقاله را خاتمه می دهم و شما را دعوت می کنم تا خود منشور پیشنهادی شورا ملی را مطالعه کنید
 باید در همینجا تذکر دهم که اگر پس از مطالعه منشور شما هم خواستید به جمع هزاران نفری بپیوندید که منشور را امضا کرده اند ولی  ایراداتی به آن دارید می توانید درقسمت پیشنهادات شورا  ای مایل بزنید تا اگر ممکن بود آنرا تصحیح کنند والی  در کنگره ای که در آینده تشکیل خواهد شد با تصویب همگان  به این پیشنهادات ترتیب اثر داده خواهد شد
فرید
---------------------------------------------------
منشور پیشنهادی
شورای ملی ایران
برای برگزاری انتخابات آزاد
---------------------------------------------------------

۱۳۹۱ شهریور ۲۲, چهارشنبه

پیام تبریک آیت الله خامنه ای به مناسبت پیروزی درخشان تیم فوتبول لبنان در برابر ایران


فرزندان دلبندم آورین آورین همین الان پسرم مجتبی خبر پیروزی دشمن شکن شما را به من داد من می خواهم به شما فرزندان غیورم بگویم که من و اعضای دولتم احمدینژاد به شما ورزشکاران کشور محبوبم لبنان افتخار می کند،باشد که شما عزیزان بر اسزاییل غاصب هم پیروز گردید
والسلام وعلی من ابتئا
سید روح الله لخامنه ای

۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

رضا پهلوی ، پارالمپیک لندن ۲۰۱۲

هم میهنان عزیزم، زهرا نعمتی، جواد حردانی، پیمان نصیری بازنجانی، فرزاد سپه وند، علی محمد یاری، سجاد نیک پرست، کامران شکری سالاری، محمد خالوندی، عبدالرضا جوکار، نادر مرادی، علی حسینی، مجید فرزین، سیامند رحمان، تیم فوتبال، والیبال نشسته مردان و تیم تیراندازی بانوان، صمیمانه پیروزی شما عزیزان را در پارالمپیک لندن تبریک می گویم. ایران وایرانی به داشتن فرزندانی چون شما به خود می بالد
 

۱۳۹۱ شهریور ۱۷, جمعه

اصلاح طلبان، جنبش سبز و شورای ملی / دکترعبدالستار دوشوکی بلوچستان

.
انتشار این فراخوان حقیقتا گام اول است. گام های بعدی و سرانجام آن توسط همه آنهایی رقم خواهد خورد که با حضور فعال خود ترکیب و چگونگی شورا و استراتژی آن را مشخص خواهند کرد. تک تک ایرانیان بدون استثناء از حق مساوی برای حضور و تاثیرگزاری در شورا برخوردار هستند، و باید از این حق خود استفاده کنند. و کلام آخر اینکه نباید اجازه داد تا با پاشیدن بذز ناامیدی و بدبینی، نخوت و تردیدها و تبلیغات "دائی جان ناپلئونی" این فرصت تاریخی نیز روانه مرداب ۳۳ ساله یاس و دشمنی های فردی و جناحی شود. بقول ملک الشعرای بهار "از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست، از ماست که بر ماست". بهر حال هموطن من آنچه شرط بلاغ است با تو صادقانه می گویم، خواهی از سخنم پند گیر و خواهی ملال
ما ایرانیان در این برهه تاریخی و خطیر از سرنوشت آشفته کشورمان باید با سعه صدر و درایت و خونسردی و امید به آینده، وبدور از خودمحوری، اما با هوشیاری کامل، با این منشور پیشنهادی برخوردی مثبت و "نیک بینانه" داشته باشیم. در طی روزها و هفته های آینده به احتمال زیاد شخصیت های فراوانی از آن حمایت خواهند کرد. کمیته هماهنگی که وظیفه ای جز تدارکات لجستکی، رایزنی و تکوین و انتشار منشور نداشته و ندارد، مجموعه ای موقتی از سازمان های داوطب نامتجانس و ناهمگن است که به تدریج به هم پیوستند، و قبل از تشکیل گردهمایی برای شورای ملی نیز منحل خواهد شد. اگرچه اکثریت سازمانها و شخصیت های داوطلب در کمیته هماهنگی و حامیان این منشور یا جمهوریخواه هستند و یا اصراری بر تعیین نوع نظام ندارند، اما هیچ جریان و یا طیفی ادعای مالکیت، قیومیت و یا تولیت این "حرکت" و یا "کارزار" برای تشکیل شورای ملی را ندارد. وانگهی بسیاری از جریانات سلطنت طلب و مشروطه خواه نظیر حزب مشروطه ایران تا کنون منشور را امضاء نکرده اند و بعضا ً با آن به شدت مخالفت می ورزند

انتخابات آزاد در نظام جمهوری اسلامی؟
یکی از سوالات مشروع و تردید برحق هموطنان که باید با سعه صدر و روشنگری شفاف به آن پرداخت در مورد زمان، شرایط و چگونگی نحوه برگزاری انتخابات آزاد و مجریان و ناظران آن می باشد. متاسفانه این مقوله "اول مرغ و یا تخم مرغ" طولانی و غامض می باشد. در نتیجه از نگاه "عالم نمائی" و تئوریک وارد جزئیات آن نمی شوم. اما لازم است از منظر کاربرد عملی و رد تئوری های شکاکیون و "دایی جان ناپلئون"های محتمل توضیحات مختصری داده شود. انتخابات آزاد در چارچوب فراخوان معنی حقوقی و عملی خاص خود را دارد. همانگونه که حقوق بشر در چارچوب یک منشور قانونی و بین المللی تعریف شده است و معنی خاص خود را دارد و تفسیر بردار نیست و اینکه همه فعالان حقوق بشری به آن تمسک می جویند. انتخابات آزاد، سالم و آزادانه مطروحه در فراخوان نیز مفهوم حقوقی و کاربرد عملی خاص خود را دارد که با پیروی از ماده ۲۱ بیانیه (منشور) جهانی حقوق بشر و اعلامیه ۱۵۴ نشست شورای بین المجالس تعریف شده است. حکومت ایران و مجلس شورای اسلامی اعلامیه ۱۵۴ نشست شورای بین المجالس ( مصوبه ۲۶ مارس سال۱۹۹۴ در پاریس) را امضاء کرده اند و باید به آن پایبند باشند، اگرچه در عمل نیستند و آن را همانند دیگر قوانین و معاهده های بیشمار بین المللی روزانه نقض می کنند. اما نمی توان با استناد به نقض مکرر منشور جهانی حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، به فعالان حقوق بشر ایراد گرفت که خواسته های آنها غیر عملی و آب در هاون کوبیدن است
.
اصلاح طلبان، جنبش سبز و شورای ملی؟
همانگونه که اپوزیسیون برانداز برونمرزی یکپارچه نیست و طیف های مختلف و بعضا ً متضادی در آن وجود دارد، طیف اصلاح طلبان را نیز نمی توان با یک قلم و آبرنگ مشخص نگاره برداری کرد. اصلاح طلبان حکومتی حاضر نخواهند شد امضای خود را زیر منشور پیشنهادی بگذارند. اما اصلاح طلبانی که التزام عملی (و نه فقط کلامی) به اصل "میزان رای ملت است" دارند، باید از خواسته "انتخابات آزاد" حمایت کنند. فراخوان تصریح می کند که رژیم جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست. بیش از ۱۵ سال تجربه و امید به اصلاحات، دهها کشته اخیر و صدها زندانی اصلاح طلب بیانگر این واقعیت تلخ است که رژیم جمهوری اسلامی اصلاح بردار نیست! فراخوان نیز این واقعیت انکار ناپذیر را تصریح کرده است. اما این اختلاف نظری و یا حتی عملی نباید باعث عدم ایجاد توافق بر روی اصل مهم و مشترک یعنی حق انتخاب آزاد مردم برای گزینه "اصلاحات تدریجی" و یا گزینه "تغییرات بنیادین" از طریق صندوق رای، بشود. اساس جنبش سبز "رای من کجاست؟" است. در نتیجه فراخوان برای "انتخابات آزاد" جهت تشکیل مجلس موسسان دقیقا ً در راستای احقاق حق بنیادین ملت ایران و خواست اصلی مردمی است که جنبش سبز را بوجود آوردند
رفراندوم برای تعیین نوع نظام ( پادشاهی مشروطه پارلمانی یا جمهوری دمکراتیک)؟
در یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه همه (حتی طرفداران جمهوری اسلامی و یا نظام تک حزبی کمونیستی) حق دارند که به نظام مورد علاقه خود آزادانه رای بدهند. در نتیجه هیچگونه توافق و یا عدم توافق بر نوع نظام آینده در فراخوان وجود ندارد. توافق فقط و فقط بر "حق انتخاب آزادانه" برای همه و رعایت اصول و باورهای شانزده گانه مکتوب در منشور می باشد و بس! تاکید و توافق مشترک ما باید بر روی محتوای پارلمانی و دمکراتیک نظام باشد، وگرنه در تاریخ کشور ما نظام های سلطنتی مستبد و اینک جمهوری مستبد بوده و هستند. وانگهی اگر نگاهی به دور و اطراف خود بیفکنیم، و نظام های سلطنتی نظیر اردن و مراکش و جمهوری های موروثی نظیر سوریه، لیبی، مصر، تونس، پاکستان و یمن را ملاک عمل قرار بدهیم، به این نتیجه می رسیم که هیچ نظامی بدلیل شکل ظاهری خود حق انحصاری حمله به نوع نظام دیگری را ندارد. دمکراسی یعنی احترام به حق دیگران حتی حق مخالفان. ولی متاسفانه قبح دیکتاتورمنشی و خودمحوری رقت انگیز فردی و سازمانی در بین بخش بسیار کوچکی از اپوزیسیون از بین رفته است؛ که خوشبختانه اینان در بین جمهوریخواهان و طرفداران نظام سلطنتی در اقلیت بسیار ناچیزی هستن.

مخالفت با هر گونه اقدام نظامی علیه ایران؟
اصرار مکرر رهبران جمهوری اسلامی بر محو کامل اسرائیل از صفحه روزگار و تقابل پرخرج رژیم با آژانس اتمی بین المللی در مورد برنامه هسته ای پرخرج و مخاطره آمیز، خطر حمله فاجعه بار نظامی اسرائیل و متحدانش بر علیه تاسیسات هسته ای و زیر ساخت های ارتباطاتی، نظامی و حتی اقتصادی کشور، را دو چندان کرده است. پافشاری عمدی رژیم بر روی غنی سازی با غلظت بالا و نابودی اسرائیل، علیرغم آگاهی کامل به عواقب احتمالی آن، بیانگر این واقعیت تلخ است که رژیم عملا ً از این "رویارویی مقدس" استقبال می کند، یا حداقل از آن گریزان نیست. تئوری "جنگ با شیاطین بزرگ و کوچک بمثابه "نعمت الهی" از همان آغاز جنگ با عراق نهادینه شده است و احتیاجی به توضیح و تفسیر بیشتر ندارد. در نتیجه هماهنگی و ائتلاف برای مقابله با جنگ افروزان از هر دو طرف و مخالفت با حمله نظامی یک وظیفه ملی و انسانی است؛ و نباید بعنوان نظاره گر منفعل تسلیم وقایع شد

آشتی ملی و مبارزه مدنی ـ سیاسی بدور از خشونت؟
خشت های اولیه نظام جمهوری اسلامی بلافاصله از همان بدو تولد، بر روی انتقامجویی، اعدام و ریختن خون بنا شد. در نتیجه خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج! فراخوان به درستی تاکید بر طرد خشونت و نفی انتقام جوئی در جهت استقرار دموکراسی و حقوق بشر مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و کنوانسیون ها و میثاق های الحاقی آن دارد. در فراخوان از مسئولین حکومتی، نظامی و امنیتی دعوت شده تا در راستای آشتی ملی به آغوش پر مهر مردم ایران بازگردند. آیا چنین واقعه ای امکانپذیر و یا واقعگرایانه است یا نه؛ بعقیده بنده نمی توان مطلقگرایی کرد. اما پایبندی به اصل عدم خشونت دارای بیشترین ضرورت است.


عبدالستار دوشوکی
جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۱

پاورقی: هموطنان می توانند، در صورت تمایل، برای حمایت از این فراخوان به سایت فراخوان ملی
مراجعه کنند و منشور مندرجه را امضاء کنند، و یا به صفحه فیس بوک شورای ملی رجوع کنند.



۱۳۹۱ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

چرادر 33 سال گذشته هیچ اتحاد موفق وپایداری شکل نگرفت و چرا شورای ملی آخرین شانس اپوزسیون ایران است/ فرید


برای موفقیت یک اتحاد فراگیر و فرا سازمانی یا فرا ایدئولوژیک باید چه مکانیزمهایی را مد نظر قرار داد؟
.
در ابتدا باید این را توضیح دهم که من هم به تنهایی برای چنین گفتمان بزرگی نه نسخه ای می پیچم و نه می خواهم بپیچم هدفم بیشتر طرح آن مقوله ها و مواردیست که به آنها کمتر توجه شده است و از این جایگاه دهنم را به خود مشغول کرده است و امیدوارم که  در سطح جنبش مورد توجه مسئولین امر اتحاد قرار گیرد تا شاید کمکی شود برای پیشبرد این امر

افراد و نیروهایی که امر اتحاد نیروهای سیاسی را به اولویت فعالیتهای خود تبدیل کرده اند و دارند شبانه روز برای این امر نیرومی گذارند  وهزینه می دهند ! باید این موضوع حیاتی و بسیار مهم را جدی بگیرند و آنرا مورد توجه قراردهند که چرا تا کنون این همه همایش و جلسه وکوشش برای ایجاد  یک اتحاد ملی به شکست انجامیده است واقعن چه مقدار از مسئولیت این شکستها به خود نیروهای فعال در این زمینه بر می گردد و چه مقدار آن به حکومتی بر می گردد که اختاپوس وار بر این ملت و مملکت چنگ انداخته است ؟ آیا عدم استقبال مردم در پیشبرد این اتحادها تا چه مبزان تعیین کننده بوده است و چرا این استقبال صورت نگرفته است آیا به شرایط سکون جنبش ارتباط دارد یا به قدرت تخریب رژیم ؟ آیا نقش سازماندهندگان تا جه حد بوده ؟ نیروهای رقیب چگونه کارشکنی کردند و چرا ؟ و چگونه می شود نیروهای سیاسی و سایر مبارزین را به همبستگی تشویق کرد ؟ آیا راه حلها نادرست بوده اند یا مجریان پیشبرد امر اتحاد ار تجربه کافی برخوردار نبودند ؟ تمام این پرسشها را می شود دریک سوال کلی گرد آورد که  : برای موفقیت یک اتحاد فراگیر و فرا سازمانی یا فرا ایدئولوژیک به چه مکانیزمهایی احتیاج است ؟ :

تمام اتحادها در همه جا دارای یک موتور معین و پیشبرنده است که  این حرکت را آغاز می کند ، ممکن است با ابزار و اشکال گوناگون وارد این کارزار گردند ولی تعیین کننده آغاز این پروسه همان هسته اولیه می باشد
اینکه این هسته آغازین دارای چه مشخصات وتواناییهایی می باشد تعیین کننده موفقیت و روند اتحاد نیروها در آغاز این پروسه بسیار بعرنج و کمپلکس می باشد (بزرگترین ضعف ایرانی خود رایی و خودشیفتگیست) اگر این هسته اولیه برای این خصلت ملی ما ایرانیان ، راه حلی موفق نیابد با بسیاری مشگلات روبرو خواهد شد. (ضغف در کار گروهی=کشتی و وزنه برداری مدال طلا می گیریم ولی فوتبال ،والیبال یا بسکتبال که احتیاج به کار گروهی دارد ما ایرانیان کمتر موفقیم اینجا نمی خواهم وارد امکانات و شرایط شوم )علاوه بر این ؛ اینکه هسته اولیه چگونه مشروعیت پیدا می کند و مورد اعتماد قرار می گیرد به چند مولفه بستگی دارد که از حوصله این بحث خارج است و آنرا به زمانی دیگر موکول خواهم کرد چرا که این هسته هم ، در ادامه کار خود در این پروسه مستحیل خواهد شد و وظیفه اش در همان حد استارت کار تعیین کننده خواهد بود.مسیر وآینده این پروسه را  آرای شرکت کنندگان تعیین خواهند کرد
 باید بررسی کرد و  دید که رژیم اسلامی در مسیر اتحاد ملی ، با کدامین ابزار و حیله ها کارشکنی و تخریب می کند

 باید بر این امر واقف بود که  جمهوری اسلامی   در مقابلمان با ماموران رنگارنگ و با ملیارهای نفتی و شبکه عظیم فریب و تطمیع و سرکوب قرار دارد ، و آماده تر از ما مشغول کارشکنی و تخریب هست باید نیروهای در آبنمک خوابا نده را دریافت ، باید شیوه ها و جنگ روانی آنها را شناخت باید متوجه شد که شیوه نفوذ و تخریبشان چگونه عمل می کند
همه ما به خوبی این را می دانیم که جمهوری اسلامی مخالف اتحاد نیروهای برانداز است برای این مقابله دست به هر کاری خواهد زد از اجبر کردن مزدورانش تا سرکوبهای همیشگی و خریدن نیروهای موثر در این پروسه ها را

 باید این امر را بسیار جدی گرفت و با آگاهی بر تمام این معضلات شروع به حرکت کرد اینکه ما دموکراتیم و می خواهیم در آینده دموکراسی را برقرار کنیم به هیچ وجه کافی نیست مشگلات امروز راه حلهای امروزین می طلبد دموکراسی دوای معجزه گر تمام امراض اپوزوسوین ایران نیست  اینگفته که در حرف همه به دموکراسی معتقدیم دردی را از دل اپوزوسیون ایرانی کم نمی کند اگر انسجام و نظمی نباشد که کاری را از پیش برد باید همه چیز را در کوزه گداشت و آبش را نوشید ، فقط التزام دادن به دموکراسی لیبرال ،  امروز و در اپوزوسیون مشگلات به روز ما را حل نمی کند اگر ما با یک حکومت متعارف مثل ترکیه یا حتا اردن و الجزایر سر وکار داشتیم شاید می شد از مولفه های  دموکراسی سودهای بسیاربرد ولی در مقابل جمهوری اسلامی قبل از هر چیزی احتیاج به یک نظم و انسجام آهنین ولی دموکراتیک داریم تا خود را از نفوذ ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی در امان بداریم. مقابله با حکومتی خونریز و بی رحم که مثل آب خوردن آدم می کشد ، راه کار ویژه و مخصوص به خود را می طلبد و نمی شود با راه کارهای تا کنونی  و متعارف ، چنین رژیمی را به زانو انداخت یکی از بزرگترین دلایل شکست این اتحادها تا کنون همین ولنگ وازی سالهای اخیر بوده که با نام دموکراسی بسیاری از زحمات را از بین برده است


دموکراسی تبدیل شده است به این که"هر کس هر چه می خواهد بگوید" این دموکراسی نیست این آنارشیسم قرن 19 است در هیچ کشور دموکرات جهان هم شما شاهد چنین مواردی نیستید هر حزبی مسئول و رهبر و رئیس دارد (واژه هایی که از ترس کسی یر زبان نمی آورد) این احزاب  برنامه دارند انضباط دارند تشویق و تنبیه و اخراج دارند و این مکانیزمهاست که می تواند برنامه هر کلکتیوی را به پیش برد نه کلوپهای بی انتهای هجو و بحث و گفتگویی که سالها ادامه داشته باشد

افراد و شخصیتهایی که دارای توانایی و آوازه ای هستند و مورد تفقد هسته اولیه قرار نگرفته اند
کسانی که ادعایی دارند و زبان و قلمی هم ،  ولی به سهو یا عمد مورد توجه هسته اولیه قرار نگرفته اند اینها از همان آغاز شروع به تخریب می کنند
این تخریبها اشکال و روشهای گوناگون دارد ممکن است با حربه قدیمی نبود" دموکراسی" به مقابله بر خیزند ممکن است موازی سازی کنند و سریع آنها هم اتحادهای مصنوعی و پر سر و صدا ولی میان تهی راه اندازند
ویا  با اتخاذ مواضع افراطی سعی در نشان دادن عدم قاطعیت مبارزاتی هسته اولیه را داشته باشند همینجا باید متذکر شد که جمهوری اسلامی هم تمام این طرفندها را سالهااست که بر علیه اپوزوسیون واقعی به کار می برد ؛ ویا در مسیر مباحث وارد فرسایشی کردن گفتگوها و هدر دادن وقت و از این طریق  انحراف جلسلت را در پیش گیرند. هنر هسته اولیه ولی اینجا نمایان می شود که انگیزه این تقابلها را از هم تشخیص دهند و برای هر یک از آنها راه کار مناسب ، موثر و مخصوص به خود را ارائه دهد باید مخالفتها را جدی گرفت ،  بزرگترین اشتباه آنجایی شروع می شود که به این مخالفتها بی توجهی نشان داد و آنها را ایگنور کرد نوع برخورد و زمان برخورد تعیین کننده است
  
 بدون تمرکز قدرت نمی توان با جمهوری اسلامی مقابله کرد تمرکز قدرت از انسجام نیروها بوجود می آید

 تمرکز قدرت احتیاج به نیرو دارد و تمام این تمهیدات به ملیونها تومان و دلار سرمایه  احتیاج دارد ،  باید برای تمام این موضوعات فکر کرد  مهمترین موضوع این کارزار ولی تمرکز قدرت خواهد بود نتاسب قوا هست که می تواند موثر واقع گردد و تعیین کننده شود  و نه فقط احساسات پاک دموکراتیک و آزادیخواهانه ! البته که  تمام این مبارزات برای رسیدن به همان آزادی و دموکراسیست ولی بسیاری شیپور را از سر گشادش می نوازند و دموکراسی را آورده اند اول کار کسی هم نیست که به این آقایان بگوید دموکراسی را دولتها و قدرتها به پیش می برند و نه نیروهای پراکنده اپوزوسیون
 من در تعجبم که چگونه اینهمه سال این همه مغز و مخ نتوانستند درک کنند که  دموکراسی هدف است و نه وسیله ؟ دموکراتهای ما هم مثل  نیروهای افراطی  گویا خود را قانع کرده اند که در همین خارج از کشور دموکراسی بازی راه اندازند و فراموش می کنند که در یک دموکراسی واقعی که قدرت سیاسی ضامن عملی کردن آن است  به بسیاری فاکتورها نیاز دارد ابتدا باید رسانه های آزاد داشت  باید سندیکاهای آزاد کارگری و کارفرمایی داشت ،  باید اقتصاد آزاد و رقابتی در کشور حاکم گردد و دهها مورد دیگر  تمام این وظایف ولی در گام آخر به اپوزسیون ارتباط پیدا می کند یعنی زمانی که قدرت مردمی را با رای آزاد مردم بدست آمد بارها تکرار کردم اینجا هم برای چندمین بار فریاد می زنم  که
 وظیفه اصلی و اولویت اساسی اپوزسیون در تمام دنیا  تصاحب قدرت سیاسی و تغییر حاکمان در قدرت است  
باید دقت کرد که  قرار نیست من یا جریان همفکر من  قدرت را تصاحب کند بلکه مردمی که خواهان تغییر حکومت می باشند و در اینجا اپوزسیون نامیده می شوند باید این جابجایی را عملی کنند  همین گرفتن قدرت سیاسی تبدیل شده است به فحش وکسی جرات نمی کند که بگوید این حق هر نیروی سیاسیت تا برای پیشبرد برنامه هایش ابتدا باید  قدرت سیاسی را تصاحب کند . متاسفانه بسیاری از سیاستمداران ما وقتی از تصاحب قدرت سیاسی سخن نمی گویند ، خوب ضرورتی هم پیدا نمی کنند که راههای رسیدن به آن را روشن کنند
 .
برای عملی کردن هر ایده ، برنامه و سیاستی  احتیاج به ایزار عملی کردن آن داریم این ابزار در دنیای مدرن چیزی نیست جزء قدرت سیاسی  متاسفانه این اساسیترین موضوغ سیاست  در بین سیاستمداران اپوزسیون ایرانی به فراموشی سپرده شده است  و در همایشها کمترین بحثها را به خود احتصاص می دهد در صورتی که محوریترین اصل همین است . در مقابل ولی هر کسی می خواهد نشان دهد که ببینید چقدردموکرات شده است   البته آنهم  فقط در حرف والی برای گذشت از کوچکترین خواسته اش دهها ساعت بحث می کند(کافیست به همایشهای تا کنونی این نیروها نگاهی بیندازید) همانطور که در بالا اشاره شد دموکرات شدن جریانات سیاسی ایران که در گذشته دارای  یک ایدئولوژی تمامیت خواه بودند ،بسیار خوب است و باید آنرا ستود ولی آیا باید این گفتمان را به یک دین تبدیل کرد و با آن در همه جا پز داد یا نه باید از این مکانیزم برای به زیر کشیدن حاکمان جبار ، خونریز و ضد ملی حاکم بر کشور ، استفاده کرد

آیا سیاست، دموکراسی آزادی و تمام این مفاعیم نیک و خوب فقط برای سیاست بازیست یا نه سیاسیت ابزاریست برای عملی کردن خواسته هایی که مردم را به نیکبختی و آسایش برساند و آیا هیچ خواسته ای مقدستر از این مطالبه  که کشور را از دست اقلیت مطلقی به نام آخوند رهانید ؟ در همایشی که همین اواخر ما در استکهلم و بلژیک شاهدش بودیم آیا کوچکترین بحثی روی موضوع سرنگونی جمهوری اسلامی صورت گرفت ؟ در این همایش گوبا همه جمع شده بودند که به هم بگویند چقدر دموکرات شده اند تامش را هم دموکراسی گذاشتند.هر سال 3 جلسه با هم می ذارند و همه به هم تبریک می گویند که دموکرات شده اند و به خانه هایشان بر می گردند .از پرداختن به  اصلاحطلبان مذهبی و غیرمذهبی می گذرم چون آنها در اپوزسیون جای ندارند آنها خواهان اصلاح و تحکیم پوزسیون هستند و در مقابل آزادیخواهان قرار گرفته اند بحث من با اپورسیون ایرانیست نیرویی که خواهان تغییر و جابجایی جکومت اسلامیست

 باید دقت کرد که از همین حربه دموکراسی هم  بسیاری هم برا تخریب استفاده می کنند و با اسلحه اینکه"ا دموکراسی نیست " سعی در تخطئه هر کوشش متحد کننده ای خواهند کرد واگر نیروهای سازمانده این همبستگیها دارای گذشته غیر دموکراتیک باشند وبرای اینکه مهر دیکتاتوری به آنها نخورد سعی خواهد شد تا در مقابل حتا مخربین هم کوتاه بیایند و اینجاست که دیگر آنها تمام نشستها را به کانونهای بحث و گفتگو تبدیل خواهند کرد وماهها چند ده نفر به بحث خواهند پرداخت که آیا باید در سند همکاری قوم درج گردد یا ملت  آیا جمهوری خوب است یا پادشاهی و یا 28 مرداد قیام بود یا کودتا  و در پایان این همه سعی و کوشش متاسفانه و تا کنون  به جزء چند اعلامیه و دلسرد شدن عده ای دیگر هیچ باقی نمی ماند

سکان کشتی ملت ایران متاسفانه در دست ناخدایی افتاده است که الاغچرانی هم بلد نیست چه رسد به هدایت کشتی ایران در طوفانهای سهمگینی که در آینده با آن روبرو خواهیم شد.

خامنه ای می خواهد عدم لیاقت و ورشکستگی کشور را با جنگی خانمان سوز به پایاین برد تا آیندگان اورا نه به خاطر بی لیاقتی مشتی آخوند بی سواد که کشور را به فروپاشی و ورشکستگی کشاندند لعن و نفرین کنند ، بلکه می خواهد در آخرین روزهای عمرش ملتی را هم با خود به  گورستانی ببرد که در آنها صدها هزار وطن پرست ایرانی در 33 سال گذشته آرمیده اند برای خامنه ای و دردان دیگر نه کشور و میهن معنا دارد و نه ملت و حتا امت رفسنجانی روزی دکترین سیاسی آخوند های حاکم بر جان و مال ایرانی را اینگونه بیان کرد "دیگی که برا من نجوشد بگذار سر سگ در آن باشد" با چنین حکومتی که نه مسئولیت می شناسد و نه به حقوق دیگران اهمیت می دهد کشور ما بسیار بلایای دیگر در انتظار دارد .برای روزهای طوفانی آینده باید امروز متحد و منسجم شد
 مهم نیست که لزومن باید همه باشند چرا که در هیچ تشکلی هیجوقت همه نبودند و نباید هم باشند ولی مهم است که حتا یک وطنپرست و مبارز راه رهایی ایران بیرون نماند و دلسرد نشود. 

این را هم باید خاطر نشان کرد که در شرایط پراکندگی نیروها ممکن است وطنپرستان آزادیخواه و سکولار ایرانی  تعدادشان 50 ملیون نباشد.  در آغاز همیشه تعداد اندکی شروع می کنند ولی در پایان این راه  ملیونها همراه خواهند شد.

این عدم فعال بودن اکثریت جامعه، مخصوص ایران نیست در تمام کشورها درصد کوچکی فعال سیاسی هستند جمهوری اسلامی که فقط به کمک مزدورانش که معتاد به پول نفت شده اند تکیه زده است این پول قطع شود جمهوری اسلامی هم به زمین خواهد خورد این رژیم  از همه دولتها شکننده تر و ضعیف تر است  امروز در تمام کشورهای دموکرات جهان  10-20%  جامعه فعال و پیشرو هستند و در احزاب سیاسی تمرکز پیدا کرده اند  ولی همین درصد کم در روز انتخابات مورد پذیرش اکثریت جامعه قرار می گیرند.

در شرایط گسستهای مزمن و خلاء قدرت سیاسی یک گروه کوچک ولی منسجم و دراری برنامه می تواند آن خلاء را پر کند
 فراموش نکنیم که ما در آینده نزدیک سیستمی به نام جمهوری اسلامی نخواهیم داشت این را هم به یاد داشته باشیم که در شرایط بحران و از هم گسستگی کشور آن نیرویی برما حاکم می گردد که می تواند. یعنی نیرو و قدرت دارد، آیا تجزیه طلبان و دشمنان خارجی ایران دارای چنین موقعیتی خواهند شد پاسخ "آریست" اگر که وطنپرستان ، امروز دست رو دست گذارده و در فکر منافع حقیر سیاسی و کوتاه مدت خود باشند و یا  کیش شخصیت و سازمانی ، آنها را چنان در خود فرو برده باشد که از ایران بگذرند ولی از منافع، افکار و عقاید پلیدشان نه

 مهم نیست که در شرایط عدم امنیت و گسسستگی ملی کدام نیروی سیاسی می تواند شیرازه کشور ازهم پاشیده را سرهم آورد مهم ولی آنست که کدامین نیرو می تواند این مهم را انجام دهد

 ما وطنپرستان سکولار و دموکرات ایرانی با هر عقیده ، مسلک ، سازمان و تفکر  باید بتوانیم امروز با انسجام در شورای ملی ایران خود را برای نجات کشتی متلاطم وطن در دریای خروشان از هم گسستگی وبی اعتمادی دست به اقدام زنیم  و برای رساندن این کشتی به ساحل نجات ،  خود را آماده کنیم ، آه و افسوس فردا ، بی  فایده است امروز باید اقدام کرد ، .
ما می توانیم و محکوم به آنیم
 دست به دست هم دهیم به مهر
میهن خویش کنیم آزاد

فرید

۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

رضا پهلوی به جهانیان : آیا مردم ایران و سوریه باید زیر دست و پای حاکمان جنایتکار له شوند

 امروز دوشنبه، ۱۳ شهریور  ۱۳۹۱ ما شاهد مصاحبه بسیار مهم شاهزاده رضا پهلوی در رادیو اسراییل با مجری توانای رادیو آقای منشه امیر بودیم ؛در این گفتگوی 38 دقیقه ای ، شاهزاده رضا پهلوی در کنار برخورد به اجلاس بیهوده  سران "غیر متعهد" برای ملت ایران ، وضعیت اسفبار معیشتی مردم و آینده  تیره و تار  کشور به کوششهای همه جانبه ایشان در ماههای اخیر برای تشکیل اتحاد ملی  اشاره کردند
شاهزاده در بخش دیگری از این مصاحبه به  کارزار  محاکمه خامنه ای و ارجاع این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل برای  پیگیری جنایتات خامنه ای علیه بشریت پرداختند.ایشان در ادامه تصریح کردند که رژیم جمهوری اسلامی  به جای هزینه کردن سرمایه های کشور برای مردم نجیب و زحمت کش ایران و مناطق زلزله زده شمال غرب کشورمان ، آنها را برای سرکوب مردم در سوریه و جاهای دیگر صرف می کند ... ادامه این گفتگو را در فایل صوتی زیر گوش کنید

.
                                            




۱۳۹۱ شهریور ۱۲, یکشنبه

شاهزاده رضا پهلوی به ورزشکاران پارالمپیک :ایران وایرانی به داشتن فرزندانی چون شما به خود می بالد

فیس بوک رضا پهلوی : هم میهنان عزیزم، جلیل باقری جدی، محسن کائدی، نادر مرادی، مهرداد کرم زاده، ساره جوانمردی و روح الله رستمی، صمیمانه پیروزی شما عزیزان را در پارالمپیک لندن تبریک می گویم. ایران وایرانی به داشتن فرزندانی چون شما به خود می بالد


فیس بوک شاهزاده
http://www.facebook.com/pahlavireza?ref=stream