امروز در برنامه افق صدای آمریکا ،آقای دهقانپور طبق معمول از چند اصلاحطلب خارج از کشوری دعوت به عمل آورده بود تا شاید بتواند طبق معمول ، روحانی را از مخمصه ای که در آن گرفتار آمده است ،نجات دهد ، ولی وضع آنقدر اسفناک است که
حتی تمام این برنامه هم نتوانست به روحانی کمکی کد . همین برنامه که امروز از مردم و مدعوین خود می پرسد که چرا روحانی در گل گیر کرده است و به دنبال راه حل است ، ابتدا باید تمام سوالات را از خود ، ادمنیستراسیون اوباما و وزارت خارجه کشور مطبوع خود در دفاع از روحانی و پروژه هسته ای او بپرسد که چرا ماهها مردم را فریب دادند و سعی کردند امید واهی به مردم دهند ، ونه حال که روحانی شکست خورده است آقای دهقانپور حق به جانب به مردم رجوع کند و بپرسد که چرا ایطو شد ،آنهم از تعدادی اصلاحطلب
باید به افرادی مثل ای آقایان و رسانه هایی مثل بی بی سی،رادیوفردا و صداس آمریکا گفت که
حتی تمام این برنامه هم نتوانست به روحانی کمکی کد . همین برنامه که امروز از مردم و مدعوین خود می پرسد که چرا روحانی در گل گیر کرده است و به دنبال راه حل است ، ابتدا باید تمام سوالات را از خود ، ادمنیستراسیون اوباما و وزارت خارجه کشور مطبوع خود در دفاع از روحانی و پروژه هسته ای او بپرسد که چرا ماهها مردم را فریب دادند و سعی کردند امید واهی به مردم دهند ، ونه حال که روحانی شکست خورده است آقای دهقانپور حق به جانب به مردم رجوع کند و بپرسد که چرا ایطو شد ،آنهم از تعدادی اصلاحطلب
باید به افرادی مثل ای آقایان و رسانه هایی مثل بی بی سی،رادیوفردا و صداس آمریکا گفت که
پروژه روحانی آخرین امید حکومت برای بیرون رفتن از منجلاب فساد ، بحران اقتصادی ، و دهها معضل اجتماعی و سیاسی
دیگردر کشور بود و با گذشت یک سال از آن تاریخ و برآورده نشدن 95% ازوعدهای روحانی ، در واقع این پروژه خامنه ای/رفسنجانی هم نتوانست حکومت را نجات دهد
دیگردر کشور بود و با گذشت یک سال از آن تاریخ و برآورده نشدن 95% ازوعدهای روحانی ، در واقع این پروژه خامنه ای/رفسنجانی هم نتوانست حکومت را نجات دهد
اینکه روحانی از امید و انتظار سخن می گوید در واقع مورد خطابش همان اطاق فکریست که این پروژه را با سزارین به دنیا آورد منظور حسن روحانی به هیچ وجه حل مشکلات مردم نیست و نبوده است چرا که او خوب می داند این سیستم در اصل باعث تمام
روحانی نیک می داند که این سیاستهای کل نظام با رهبری خامنه ای و سران سپاه است که محیط زیست را نابود کردند ، تمام رودخانه هایمان را خشکاندند ، دریاچه ها را به کویر تبدیل کردند ، با تفکر ایدئولوژیک و تئوکراسی حکومتی فساد و رانت خواری را به سر تا پای حکومت جاری ساختند ئ نتیجه آن شده است که اقتصاد را ورشکسته شد و ملیونها بی کار و معتاد رو دست کشور نهاده
روحانی در واقع آمده بود تا رژیم را نجات دهد ، او به میدان فرستاده نشد تا به با بیکاری مقابله کند ، روحانی با برگزیدن یک خانم محجبه چادری به عنوان سخنگوی دولت ، در اصل می گفت هذفش از احترام به حقوق زنان چیست ، او و اصلاحطلبانی که
به وی رای دادند با ارتجاعی ترین و ضد انسان ترین قانون اساسی جهان (قانون اساسی جمهوری اسلامی ) هیچ مشکلی نداشتند و ندارند ،
آری یک سال پیش در چنین روزهایی شعبده باز جدیدی را به وسیله ملیاردها تبلیغ در خارج و داخل کشور برای چندمین بار به مردم غالب کردند. اگر مروری بر خبرهای یک سال پیش در رسانه هایی مثل بی بی سی فارسی و صدای آمریکا در خارج و دهها رسانه و سایت داخلی اصلاحطلبان که با حرارت مشغول ترساندن مردم از احمدینژاد ، مشاعی و جلیلی بودند ، بیافکنیم ، خواهیم دید که در کنار این تبلیغات با بهتر است گفته شود بمباران تبلیغاتی ، نام فردی دیگر را به نام حسن روحانی کم کم جا مینداختند که با شعار اعتدال و امید پا به عرصه وجود می گذاشت
کسانی که ماله ای بزرگ در دست گرفته بودند و گرفته اند تا شیخ حسن روحانی را گاندی جا اندازند ، آگاهانه یا ناآگاهانه
هیزم بیار تنور سیدعلی بودند و هستند ، البته غالب نیروهای این طیف از بدنه اصلاحات ریزش کرد و امروز دیگر بر کسی پوشیده نمانده است که، بنفش آخرین برگ حکومت برای بازی و فریب مردم در سال گذشته بود ، حال بر خود نام اصلاحطلب ، اعتدال طلب گذارند ؛ خاتمی ، احمدینژاد یا روحانی باشند ، همگان می دانند که این حکومت سترون است و غیر قابل تحول
این واژه ها هم دیگر کسی را فریب نمی دهد . واژه هایی که از محتوا خالی شده اند ،شما در کجای جهان سراغ دارید که حکومت اقراطی ترین نیروهای دینی اعتدال پذیر باشد ، قتل انسانها ، شکنجه ، سگنسار و کهریزک نه اعتدال است و نه اصلاحات
البته بانیان این شعارها خود به خوبی می دانند که نه قذرت عمل دارند و نه در چنین سیستمی امکان تغییراتی غیر از خواست مافیای حاکم ممکن است آقای روحانی و عمکرد یک ساله اش در مقابل ماست و صحت این مدعا را تایید می کند ؛ که در جمهوری اسلامی نه اصلاحات ممکن است و نه نیرویی می تواند آنرا معتدل و متعارف سازد
همین یک سال پیش دهها قول به مردم دادند ، روحانی به کمک سران اصلاحطلب و خامنه ای امیدوار بودند که روحانی مشکلات تحریم را حل خواهد کرد واز این جایگاه سایر معضلات حکومت هم حل خواهد شد ، او با بلاهت خاص یک آحوند در میتینگ های فرمایشی که اغلبشان به وسیله نیروهای نظامی و سپاهی ترتیب داده می شد با دبدبه و کبکبه به مردم نوید می داد که آری ما می خواهیم کسانی که وضعیت کشور را به اینجا کشانده اند را به زیر کشیم ( تو گویی غبر از خامنه ای و سران سپاه کسی دیگر هم هست) یا اینکه در 100 روز به اقتصاد کشور سرو سامان دهیم و جمعیتی که در مقابلش ایستاده بود با هیجان شعار حمایتت می کنیم سرمی دادند و خواهان آزادی زندانیان سیاسی می شدند . او عبا را جابجا کرده و در نقش یک رهبر فرهمند آزادی و حقوق بشر و با کمال وقاحت در چشم آنها ذل زده و به تماشاچیان وعده پشت وعده صادر می کرد که بلی "ما نباید حتی زندانی سیاسی داشته باشیم "، یعنی نه تنها شعار آزادی زندانی سیاسی را پذیرفته بود که از آن بالاتر خواهان برداشتن پدیده ای به نام زندانی سیاسی هم بود
آقای روحانی پس چه شد چرا بعد از سوار شدن بر خر مراد تمام این وعده هایتان را به فراموشی سپردید و دیگر نه از آزادی زندانی سیاسی حرفی می زنید و نه حتی در حرف خواهان آزادی همان یاران امامت از حصرهستید
شما امروز از مقابله با تروریسم سخن می گویید خیلی خوب ، چرا از بیت رهبرتان شروع نمی کنید ، چرا سپاه قدس که دستش در تمام ترورهای منطقه آلوده شده است را کوتاه نمی کنید ،
هزینه کردن ملیاردها دلار سرمایه ملی ایران در راه سرکوب مردم سوریه ، لبنان و عراق چه ربطی به منافع ملی ایران دارد ، سالانه ملیاردها به حزبالله لبنان کمک کردن ، منافع ملی نام دارد ؟
متاسفانه تمام این سیاستها فقط و فقط منافع قشری از آخوند های حاکم را برآورده کرده و می کند
همان جهان "استکبار" که روزی خواهان نابودیش بودند و امروز ظاهرا با جناحی از آن سر یک سفره نشسند ، سعی می کنند از جاه طلبی اینها که فقط به کمک سرکوب بی رحمانه مردم ایران و ملیاردهای نفتی حاصل شده است ، استفاده کنند تا با درگیر کردن ایران در مناضعات عبر فابل حل منطقه درگیر کنند (به نام صدور انقلاب توحش و نیستی ) تا سرمایه های نفتی ملت ما را در کوره راههای عراق ، فلسطین،لبنان و سوریه به باد دهند ، کاری که 34 سال است دارند انجام می دهند و حتی یک کشور در دنیا را نتوانستد به مدل انقلاب اسلامی تغییر دهند البته به جز بشار اسد و چند تا مزدور در عراق و لبنان ، نتیجه کارشان چه بوده است ؟ آیا غیر این است که از سال 57 زمانی که این غول انسان ستیز را از شیشه بیرون آوردند ، این منطقه به خاک و حون کشیده شد و هنوز هم دستبردار نیستند
مردم ایران سالهاست که متوجه اینهمه بی عدالتی و فریبی به نام جمهوری اسلامی(اصولگرا+اصلاح طلب) شده اند
مردم ایران سالهاست متوجه شده اند که سال 57 چگونه کلاهی بزرگ سرشان رفت ، و بی جهت نیست که از آن "خدا بیامرز" به نیکی یاد می کنند
حال باید هر ایرانی وطنپرستی از خود سوال کند که آینده کشورش به کدامین سو می رود و از این جیگاه به خود نهیب زند که ما چگونه می توانیم بر فرآیندهای آتی موثر واقع شویم ، ایا دست رو دست گذاشتن و فقط نظاره گر وقایع منطقه و ایران بودن ، آنهم در این شرایط حیاتی که در عراق و سوریه امکان تغییرات و تجزیه کشور به سرعت در حال انجام است و جمهوری اسلامی دستش تا مرفق در خون آغشته شده است ، و از همه مهمتر این سوال اساسیست که تمام اینها برای ایران چه سرنوشتی را رقم خواهد زد . رهبران جمهوری اسلامی و طرفدارانشان که بیشتر از 3% مردم ایران نیستند با کشور ما چی می خواهند بکنند و آنرا به کدامین سو خواهند برد
تمام واقعیات موجود به ما خطر و باز هم خطر را گوشزد می کند ، خطری که به مانند همان شتر معروف روزی در خانه همه خواهد خوابید برای نجات کشور باید امروز اقدام کرد باید امروز به دنبال راه کار بود
ما مردم ایران و نیروهای جدی و فعالان سیاسی باید بتوانیم بر روی محورهای مورد توافق همگان به یکدیگر نزدیک شویم ، ایرانیان و فقط ایرانیان وطن پرست می توانند منافع ملی ایران را نمایندگی کنند ، این نمایندگی می تواند در مجلس موسسان و در انتخاباتی کاملا آزاد به آنها محول گردد
منشور شورای ملی ایران دارای آنچنان کنزس فراگیر اجتماعیست که می تواند تمام نحله های فکری ، سیاسی، و....را از طریق گفتمانی کاملا سکولار و دموکراتیک متحد کند
شورای ملی ایران آن بستر و سکوییست که فرا ایدئولوژیک و فرا حزبی در حال پیشبرد مبارزه ای بی امان با تحجر و جمهوری اسلامیست ، تا این سیستم قرون وسطایی و بی رحم در ایران حکومت می کند ما هر روز از دیگر ملل عقب تر رفته و می رویم برکناری ، سرنگونی ، سقوط، فروپاشی ، انحلال یا هر واژه ای که مد نظر مبارزان راه رهایی ایران می باشد اولین شرط نجات ایران و ایرانیست
کشور ما ایران ، جوانان و زنان آگاه و مدرن ما ، دارای چنان پتانسیلهایی هستند که می توانیم در مدت کمی نه تنها این عقب گرد 35 ساله را جبران کنیم ، که در بسیاری امور می توانیم خود را در حد جهان پیشرفته هم بالا بکشیم
ابتدا نباید فریب واژه ها و دروغهای اصلاح طلبان و حکومتیان با شعبده بازیهای فراوانشان را خورد ، باید انسجام و آشتی ملی برای مقابله همه جانبه با حکومت را سامان داد و به کمک انتخابات آزاد و مجلس موسسان اختلافات گروهی و کهنه را به کنار زد
تا کشور را از خطر فروپاشی، تجریه و نابودی نجات داد
باید به تمام این اصول نه در حرف که در عمل پایبندی نشان داد
ایران سرفراز و جاوید به کمک تمام ایرانیان آرزوی ماست
فرید
13.05.2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر