۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

فریاد ملیونها مصری: حکومت اسلامی نمی خوایم ، نمی خوایم


نه ایرانی بی غیرته و نه مصری غیرتمند ؛ در مصر اصلاحطلب نداریم......همین

مردم مصر فریب نخوردند: حکومت اسلامی نمی خوایم

خاور میانه دینی ، دین حکومتی نمی خواهد




ایرانیان کجایند ؟ 

 یک سال جمهوری اسلامی در مصر برای مصریان کافی بود تا شعار مرگ بر اخوان المسلمین را سر دهند
در اینجا باید به آن دسته از ایرانیانی که مصر، ترکیه و برزیل را می ستایند و مرتب ایرانیان را بی غیرت و بی عمل می دانند توضیح داد که 
الف- همین 4 سال پیش فقط در تهران ، 4 ملیون ایرانی به خیابانها آمد ولی رهبران اصلاحطلب آنرا به شکست کشاندند ، شما باید به جای نفرت از مردم ، از حکومت و اصلاحطلبان تنفر داشته باشید  

 ب- اگر امروز مصریان ، دولت آمریکا را به خاطر پشتیبانی اوباما از دولت اسلامگرای اخوان المسلمین  ، و به  طرفداری از  تروریسم اسلامی در منطقه متهم می کنند، فقط به این دلیل است که آنها دیدند نقش غرب (کارتر ، هلموت اشمیت ،ژیسکاردستن و ..... را در گوادولوپ) در بر پایی حکومت اسلامی در ایران چه بود (برای ما ایرانیان ولی حکومت دینی اولین تجربه در دنیا بود

 پ-  اگر می بینیم که مصریها بعد از یک سال به این درجه از تنفر از حکومت دینی رسیدند به این خاطر است که دیدند، نتیجه ، حکومت دینی ایران و اسلامگرایان (اصلاحطلب و اصولگرا)  به کجا ختم شد آنها هر روز در اخبار می بینند که آخوندها در
 ایران با زنان و مردان چه کرده و می کنند
 آنها دیدند احکام اسلامی سنگسار و قطع دست و پا در ایران تا چه حد ارتجاعیست ،
  آنها همین امروز در سوریه می بینند که بنیادگرایان دینی چگونه دل و جگر یکدیگر را می خورند ، ما ولی فاقد این تجارب بودیم  
من دقیقا یک سال پیش نوشتم که مصری هنوز نمی داند حکومت شرعی چیست ، آنها یک سال دیگر خواهند فهمید، ولی امیدوارم که تا آن زمان دیر نشده باشد ، مصریها و ترکها ، وضعیت ما را دیدند ، قربانی شدن ایرانیان را مشاهده کرده و می کنند (برای ما حکومت دینی ولی کاملا جدید بود) ، ایرانی وقتی به خود آمد که حکومت و جهان جنگی را به او تحمیل کرد تا او را وادار سکوت کنند، چرا که دفاع از تمامیت ارضب میهن در اولویت بود
بعد از اتمام این جنگ خانمانسوز و به دستور اصلاحطلبان امروز و خط امامیهای آنزمان با هدایت و مدیریت رفسنجانی ، این افراد سپاهی و بسیجی که از جنگ بر گشته بودند و غالبا از بیماریهای روحی و جسمی فراوانی رنج می بردند را ، به جای روانه کردنشان به  آسایشگاههای روانی و تیمارستانها  ، آنها را در صدر سازمانها و ادارات امنیتی و نظامی قرار دادند .
 و همین نیروهای روانی و از جنگ برگشته  در زندانها بازجو شدند و در دادستانیها قاضی شرع گشتند ، همین نیروها زنان حامله ،مردان فلج را هم اعدام و شکنجه می کردند ، به دختران باکره قبل از اعدام تجاوز  می کردند ، همینها امروز شدند قالیباف و جلیلی و روحانی (اصولگرایان) ، اینها به کمک اصلاحطلبان دو سر این گازانبر سرکوب و ارعاب و سکوت شدند و سعی در سرکوب وحشیانه و بیمار گونه هر نوع اعتراضی  کردند ، وظیفه اصلاحطلبان ، کشیدن دندانهای تیز جنبش مقاومتی و بی تفاوت و مرعوب کردن آنها بوده و هست ،

ص - نقش اصلاحطلبان در به وجود آمدن این شرایط بسیار بالاتر از آن امنیتیهاست .
 آنها و شیوه های بی اثر و نا امیدکننده شان را به نام اپوزسیون  در مقابلت گذاشتند تا روحیه اعتراضی را از انسانهای با وجدان و مبارزه جو،  بگیرند . این شیوه سالها ادامه پیدا کرد ، هزاران تواب در زندانها درست کردند ، دهها سازمان موازی ساختند و همینها را فعلا در داخل اپوزسیون رها کردند تا وظیفه خود را به انجام رسانند ، آری 3 دهه  از یک طرف وحشتناکترین جنایات را انجام می دادند و از آن طرف با افکار اصلاحطلبی مقاومت و مقابله را از انسانها می گرفتند . این شیوه در کشورهای کمونیستی سابق مرسوم بود ولی همانطور که شاهد هستیم ، این دکترین ارعاب و النصر و بالرعب تا یک محدوده زمانی می تواند حکومتهای توتالیتر را نجات دهد ، در ایران با آمدن روحانی بی تاثیر بودن این نوع سرکوب و در نتیجه پایان این دکترین رسما اعلام شد 

ت- اگر می بینید مصری سکولار امروز با شهامت فریاد می زند ، مرگ بر اخوان المسلمین ، به این دلیل است که اصلاحطلبانی ندارند تا به آنها بگویند سکوت کنید، رادیکال نشوید، خونه هاتون برید و ما کارها را از طریق مجاری قانونی دنبال می کنیم ، و در کل آنها دلالان سیاسی و مشاطه گرانی به نام اصلاحطلب ندارند.

 ث- مصریها یا ترکان  بعد از یک سال به تجربه در یافتند ، که بنیاد گرایی اسلامی  وقتی وارد سیاست و حکومت می شود ، خوب و بد ندارد ، در ایران ولی رهبران دینی نمی خواهند این سیاست را رها کنند و مرتب در شیپور می نوازند که اسلام خامنه ای بد است و اگر اسلام روحانی به قدرت برسد خوب می شود. اصلاح طلبان استخوان لای زخم جنبش آزادی و سکولاریستی ما ایرانیان هستند ، تا این طایفه کاملا گورش را گم نکند ما در ایران نمی توانیم وارد عرصه اصلی مبارزه با استبداد دینی شویم اگر 
چه حسن روحانی آخرین تیر ترکش ،" گفتمان"حکومت دینی در ایران برای تمام جناحهاست ، ما تجربه 16 سال حکومت اصلاحطلبان (رقسنجانی،خاتمی و روحانی) را داشتیم 8 سال هم تجربه دیوانه گانی به نام اصولگراها (احمدینژاد) را تجربه کردیم . به روایت دیگر گفتمان دینی در تمام جنبه ها و روشهایش در ایران پیاده شد و شکست خورد.

نتیجه
ایرانی ، برای درک نتیجه کار روحانی ، 8 یا 4 سال دیگر منتظر نحواهد ماند (اگر چه اصلاحطلبان چنین القا می کنند) ، و دقیقا از همین جایگاه است که کار شیخ حسن بسیار دشوار خواهد بود ، او باید در مدت 3 تا 6 ماه به مردم کار و نان دهد ، او باید در این 6 ماه بتواند تحریمها را بردارد تا اقتصاد ایران نفسی بکشد ، زندانیان سیاسی را آزاد کند ، تومان بی ارزش را نجات دهد ، مطالبات هواداران اصلاحطلبش را برای آزادی بیان ،  بدهد ، از همه مهمتر تروریسم و دخالت در امور کشورهای منطقه (سوریه و عراق) را به سرانجام برساند و ما خوب می دانیم که هر یک از این اقدامات برابر خواهد بود با بریده شدن خوان یغمای مافیای امنیتی سپاهی و با سد همینها نیز (نیروهای امنیتی ، نظامی و خامنه ای ) روبرو خواهد شد و اصولا اگر پروژه روحانی چنین اهدافی داشت ، منتظر 2 ماه دیگر نمی شدند تا او رسما رئیس جمهور شود ، این ادا اطوارها به حکومت آخوندی نمی خوره ، خامنه ای اگر بخواهد می تواند ، همین فردا با حکم حکومتی، هر فردی را جایگزین شیخ حسن رئیس جمهور کند ، پس منتظر زودنهای فانونی شدن ، از این حکومت خنده دار است چرا؛ که تمام سرنخها به بیت خامنه ای وصل است،
با درک این حفیفت آنها می توانستند بالافاصله بعد از کشیدن روحانی از صندوق دروعین انتخابات  ، کمیسیونهای گوناگونی تشکیل دهند و شروع به کار نمایند ، تا لا اقل تحریمهای جدید روز دوشنبه (همین امروز) را مانع شوند.ولی می بینیم که شیخ حسنک فریدون هیچ یک از این تمهیدات را به کار نگرفت و قرار هم نبوده که بگار گیرد ،
 خامنه ای تصمیم می گیرد و ربطی به این یا آن تدارکاتچی با نام رئیس جمهور هم ندارد ، هدف ؛ گذراندن وقت یا بهتره گفته شود وقت کشی برای چرخیدن سانتریفیوژها و داشتن وقت کافی برای ساختن بمب اتم ملاییست .

 خامنه ای حساب گر است ، او خوب می داند برای حفظ ولایت متزلزل و فروپاشیده اش، به بمب اتم احتیاج دارد تا بتواند در دوران زنده بودنش در مقابل اسرائیل به هارت و پورتهای میان تهی اش ادامه دهد و بعد از خود نیز ،  حکومت اسلامی را با ولایت فقیهی فردی از خانواده خود ، رفسنجانی و یا خمینی  ، حفظ کند ، غرب و اسرائیل هم در مقابل این هدف استراتژیک خواهند ایستاد حتا به قیمت تحمیل کردن جنگی نابرابر؛  البته اگر مردم ایران تا آنروز طومار ولایت شیطانیشان را برای همیشه به زباله دان تاریخ نینداخته باشد

فرید
دوشنبه، ۱۰ تیر ۱۳۹۲

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر