۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

شورای ملی ایران در کشاقوس آنانی ؛ که با نام شاهزاده برعلیه شاهزاده فعالیت می کنند

جمهوری خواهان قلابی
 اتهامات و تبلیغات دروغینی که از ابتدای شکل گیری مباحث ؛  حول ایجاد شورایی که از تمام نحله های فکری ایرانیان تشکیل
 شود ، ناشی از تعلق قکری دو نیروی عمده بر علیه شورای ملی ایران بود و می باشد
این دو نیرو که به دروغ  خود را زیر لوای جمهوری خواهی و مشروطه خواهی  پنهان کرده اند ، مدت دو سال است که عمده فعالیت خود را برای بی ثمر کردن فعالیت شورای ملی ایران متمرکز کرده اند ، من در این نوشته مختصر به  ماموران سیبری رژیم که زیر لوای عضو در سازمانها و حاملین افکار گوناگون نفوذ کرده اند و به تخریب فعالان و مبارزان واقعی ، ایجاد دشمنی و نفرت بین لایه های گوناگون فکری و دگر اندیشی ، مشغواند ، نخواهم پرداخت و آنرا به زمانی دیگر وامی گذارم ، در این نوشته و سعی خواهد شد تا به همین دو طرز فکر مخرب ، مغرض که با انگیزه ها و دلایل ی گوناگون ؛ مثل  ضعف هویتی/ شخصیتی،تجارت سیاسی و دکانداری سیاسی ، 34 سال است که از هر نوع اتحاد موثری بین اقشار گوناگون ایرانیان جلوگیری کرده اند ، پرداخته شود

گروه اول مورد بحث ، همان جمهوری خواهان قلابی هستند که نه از جمهوریت چیزی می دانند و نه از حکومت مردم بر مردم ، اینها در غالب جریانهای چپ و راست و رسانه های خارج از کشور بلندگوهایی در اختیار دارند این گروه همراه با تبلیغات جمهوری اسلامی خود را در آغاز تشکیل شورای ملی ایران هماهنگ کرد و به تبلیغات سوء بر علیه شورا با این نوع تبلیغات پرداختند که ؛ این شورا ملی همان شورای سلطنت است و هدف این شورا هم چیزی جز برقراری دوباره سلطنت در ایران نیست ، این تفکر که خود را در غالب های گوناگون تزیین کرده  و می کند گاهی با نام بروجردی رییس کمسون امنیت مجلس رژیم ظاهر می شود و زمانی که آقای رضا پهلوی با تلویزیون رسمی روسیه یا چین مصاحبه ای انجام می دهد شروع به انتشار همین تبلیغات کذب می کند و در سیمای جمهوری اسلامی می گوید که شورای ملی می خواهد دوباره ایران را به گذشته برگرداند (نقل به مظمون

با نام شاهزاده بر علیه شاهزاده
در کنار این تفکر ضد ملی  ، افراد و جریانهای دیگری نیز عرض اندام کرده و می کنند که بر خود طرفداران نظام پادشاهی نام گذاشته اند و خود را هم خیلی آتشین طرفدار آقای رضا پهلوی جا زده اند ، و ناراحت از اینکه چرا ایشان به جای شورای ملی شورای سلطنتی را نمایندگی نمی کند تا آنها زمام امور را به دست گیرند ،و چون هنوز از مقابله جدی با وی پرهیز می کنند ، تمام قدرت تخریبی و نق زدنهای تکراری و همیشه گی خود را روی افرادی متمرکز کرده اند که در کنار ایشان فرار دارند و آنها را 
مورد ناجوانمردانه ترین تهمت ها و دروغهایشان قرار داده اند

  البته هواداری اینان نه به این معناست که طرفدار افکار و اندیشه های آزادیخواهانه و دموکرات منشانه ایشان هستند.  هواداری این طیف بیشتر به سوءاستفاده از نام ایشان ربط پیدا می کند طوری که ؛ می خواهند از محبوبیت ایشان برای پیشبرد افکار عقب مانده خود استفاده کنند و کاری هم به این حقیقت ندارند که آیا واقعا می توانند با ایجاد درگیرییهای سیاسی و نفرت پراکنیها ، نفاق اندازیها که در دسته اول هم کم نیستند چنین افرادی و در اصل کار جمهوری اسلامی را برایش ساده می کتتد ، 

  همینها از طرفی به ضعف مفرط خود بارها اقرار کردند و تا کنون از شاهزاده رضا پهلوی می خواستند که دست به کاری زند و وقتی ایشان فعالیتهای خویش را دو چندان می کند ، همینها شروع به سنگ اندازی کرده و آب به آسیاب علی خامنه ای می ریزند  همینها به مانند همان جمهوریخواهان قلابی در این 34 سال باعث شده اند تا نفاق و چند دستگی بین ایرانیان زیاد گردد و تنها جمهوری اسلامی از این ایجاد تنفرها و توحینها سود ببرد و در قدرت بماند 

من اعتقاد راسخ دارم که گردانندگان اینها در هر دو دسته  چه آگاهانه و با کمک همان بروجردیها و ماموران وزارت اطلاعات رژیم و چه نا آگاهانه باعث  ماندگاری حمهوری اسلامی شده اند 

همینها قبل از تشکیل شورا ، مشاوران و نزدیکان آقای پهلوی را مورد شدیدترین اتهامات قرار می دادند و از وی می خواستند که چرا شاهزاده افکار آنها را نمایندگی نمی کند ، سکوهی یکی از آنها بود ، اینها از خود نمی پرسند ، مگر بد و بی راه گفتن و داد زدن ، تفکر است که کسی به آنها ارج گذارد ؟ و می بینیم از موقعی که شورای ملی پا به عرصه ظهور گزارده است ، همین افراطیون هماهنگ و مستمر به شورا تهمت می زنند که شورای ملی با سخنگویی شاهزاده رضا پهلوی هدفش فریب شاهزاده است(باید خندید) وبرخی  پا را از این هم فراتر گزارده اند و شقاوت سیاسی و دنائت فکری خود را تا بدان جا پایین برده اند که می گویند و می نویسند ،اعضای رهبری کننده این شورا وابسته به اصلاحطلبانی مثل موسوی هستند و هدفشان این است که آقای رضا پهلوی را جمهوری خواه کنند ، تاسف اینجاست که این طیف تمام این تبلیغات را با نام طرفداری از رضا پهلوی و پادشاهی انجام می دهند

  اینها این حقیقت ساده را انکار می کنند که هر فردی چه شاهزاده رضا پهلوی وچه هر ایرانی دیگری خود تعیین می کند از چه فکر و اندیشه ای برخوردار باشد .علاوه بر این اینها یک اصل ساده کنشگری سیاسی را نیز نادیده می انگارند که هوادار یک تفکر و گفتمان  شدن یعنی قبول آن و پیشبرد آن در عمل و نه اینکه شما در حرف از انسانی آزاده طرفداری کنید و همه جا از تشخص ، معروفیت و شهرت ایشان داد سخن سر دهید و در عمل از متانت و دموکرات منشی بی انتهای او سوء استفاده کنید و کاملا عکس خواسته های او را پیش برید


در اینجا باید به هردوی این تهمت زنان که تعدادشان  در کل از یک عدد دو رقمی تحاوز نمی کند، باد آور شد  
که شورای ملی نه با جمهوریت و چمهوریخواهان واقعی (کسانی که در خدمت این سیستم جنایتکار و ضد بشر نیستند ) سر ستیز دارد و نه با یک سیستم مشروطه ای که مردم در یک رفراندم آزاد آنرا برگزیده باشند ، هدف و نام شورای ملی در اصل ازهمین استراتژی نشات می گیرد. ممکن است در لحظاتی از تاریخ با ضعفها و مشکلاتی روبرو شویم ولی در این تردید نباید کرد که راه شورای ملی ایران  راه ملت ایران  یعنی انتخابات آزاد و مردمیست و برای رسیدن به این هدف مقدس دست از هیچ کوششی بر نحواهیم داشت

 شانس بزرگ  شورای ملی ایران که او را از نحله های دیگر سیاسی متمایز می کند، این است که معروفترین ایرانی و یک انسان دموکرات و فرهیخته را به سخنگویی خود انتخاب کرده است و در مقابل هر دو جریان مخرب و دشمن شورای ملی ایران مصمم  ایستاده است و از حقوم تمام نحله های فکری از چپ و راست ، جمهوری خواه و مشروطه خواه و تمام مردم ایران تا به آخر دفاع خواهد کرد و همانطور که او در پیام اول مهر و بازگشایی مدارس تاکید نمودند

تمام ایرانیان باید بتوانند در ایران نیز به مانند 150 کشور دیگر جهان انتخاباتی آزاد را سامان دهند در این هدف هیچ گونه اغماضی نباید کرد و به شعبده بازیهای موقتی جمهوری اسلامی با پروژه های گوناگنش هم وقعی نباید گذاشت ، روحانی یا احمدینژاد ، خاتمی یا رفسنجانی حیله های موقتی جمهوری اسلامی و خامنه ای برای فریب داخل و خارج می باشند که در آینده ای نزدیک کوس رسواییشان بر سر هر کوی وبرزن بلند خواهد شد . بی تردید پروژه روحانی نیز به سرانجام پروژه های خاتمی و احمدینژاد خواهد رسید،  یعنی شکست مختوم (شکست همیشه در ظاهر خود را نمایان نمی کند ، شکست یک گفتمان به معنی از دست دادن اهمییت آن در دل و جان انسانهاست)این یک اصل تاریخ  درجامعه بشریست ، تکامل انسانها در قرن 21 چنین دایناسورهای عهد بوغی  را تحمل نخواهد کرد اینها چه از درون و چه از بیرون رفتنی هستند

 هر ایرانی وطنپرستی باید برای آن روز چاره ای بیاندیشد و باید بدون هیاهو سازماندهی کرد ، شورای ملی ایران بسیار پرتوانتر از گذشته در حال انجام این مهم است ، کمیسیونهای کاری و رسانه ای شورای ملی ایران تکمیل شده است و به زودی پایگاه آگاهی  اطلاع رسانی شورای ملی ایران بازگشایی خواهد شد 


فرید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر