۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

انتخابات آزاد،رای من است ، نه انتصابات یک حکومت ظالم و خونریز



 بسیاری این روزها کاملا جوگیر شده اند و فکر می کنند که شاید از این انتخابات فرمایشی فرجی حاصل می شود ، در صورتی که خرد و عقل به آنها باید بگوید ؛ که خامنه ای و رهبران بالای سپاه ، این بارهم  می خواهند مزاحمان را به هر وسیله ای حذف کنند ، آنها حتا افرادی مثل هاشمی و روحانی را هم دیگر تحمل نمی کنند.  از آن درخت قطور 57 جزء ساقه ای خشک و شکننده چیزی باقی نمانده است
این بار حامنه ای نمی خواهد از خود هزینه کند ، او این بار  شورای نگهبان را سپر بالای  استبداد مطلق خود کرده و می خواهد روز جمعه با خیال آسوده دو نفر مجیز گوی  بی هویت و بی شخصیت برایش باقی بمانند تا بعد از به اصطلاح رای گیری بتوانند آنها را  کاملا کنترل کنند. بیت حامنه ای و فرماندهان وابسته به سپاه کاملا وحشت زده شده اند  و با کوچکترین مخالفتی برخورد می کنند .
من قبلا هم نوشتم که این نوع انتصابات ارزش بحث ندارد به همین دلیل سعی شده در این نوشته به جستجوی عبور از این شرایط پرداخته شود وبه گقتمان نافرمانی مدنی که بسیاری فکر می کنند آنرا " به خوبی"  می دانند بپردازم

یکی از مهمترین مولفه های نافرمانی مدنی ، تدوین و استفاده از اعتراضات گوناگون مبارزات مدنی بر علیه مراسم گوناگونیست که دیکتاتورها برای فریب و حفظ قدرت کذایی خود ، به کار می بندند. راه کار ، مقابله با انتصابات حکومتی یکی از آنهاست

انتخابات رژیم باطل است ، زنده باد انتخابات آزاد
، آیا منظور این گزاره ، فقط رای ندادن است و به مانند عملکردهای  تا کنونی اپوزسیون برانداز ایران ، فقط تحریم صرف است ؟ یا نه می شود فعالانه برای عملی شدن این شعار کار کرد ، تا کنون هر زمان که جمهوری اسلامی شعبده بازی انتخاباتش را راه می انداخت ، نیروهای سکولار و دموکرات فقط آنرا تحریم می کردند و بی عمل منتظر می ماندند تا رژیم تمام اهداف خود را عملی کند ، خوشبختانه شورای ملی ایران در همین ارتباط هفته انتخابات آزاد در مقابل انتصابات رژیم را آغاز کرده است در این هفته ما شاهد بحث و بررسی راه کارهایی خواهیم شد که در آینده کشورمان از اهمیت به سزایی برخوردار خواهد بود. علاوه بر این ، راه کارهای دیگری نیز برای آگاهی رسانی جهانی آغاز می کنند

 در این رابطه از تمام هم میهنان خواسته شده است تا به جای شرکت در انتصابات حکومتی و یا به مانند گذشته که نام کاندید دلخواه خود را می نوشتند و در صندوق رای جمهوری اسلامی می انداختند ، که این خود کمکی بر طولانی شدن صفهای رای گیری رژیم می کرد و آنها نیز راصی به این کار بودند ، وآنرا  نشان از همراه بودن مردم با خود  تداعی می کردند ،  شورای ملی ایران ، این بار دست به ابتکار بسیار جالبی زده است و از تمام هم میهنان  درخواست می نماید ،  تا با فرستادن نامه هایی که در آن فقط نوشته شده است "رای من انتخابات آزاد است" به سفارتهای خارجی در تهران و شهرستانها ، به چند هدف  دست پیدا کنند ، 1- ما در ایران انتخاباتی نداریم 2- توطئه رژیم مبنی بر انتخابات در ایران را افشا می کند و 3- از جهان متمدن بخواهیم که ما خواهان انتخاباتی آزاد هستیم و ما را در این مسیر یاری کنند ، نمونه ای که در هفته گذشته کشور کانادا انجام داد و شاهزاده رضا پهلوی به عنوان سخنگوی شورای ملی ایران هم در پارلمان کانادا برای چنین تصمیمی حضور یافت و از مردم وسیاستمداران کانادا قدردانی کرد


  هدف نهایی نافرمانیهای مدنی تغییر حکومت استبدادی با یک انقلاب غیر خشونت آمیز
، استراتژی تمام جنبش ها در اروپای شرقی بعد ار جنگ سرد و آمریکای جنوبی یا آفریقای جنوبی ، جایگزینی دیکتاتوری و ایجاد شرایطی برای به دست گرفتن حکومت به دست خود مردم بوده و می باشد ، طرح این مطالبه استراتژیک به معنای فقط یک شعار و خواسته بی پشتوانه نباید تلقی گردد .  باید بررسی کرد که چگونه و با کدامین استراتژی ما به این هدف با روشهای غیر خشونت آمیز خواهیم رسید ، جمهوری اسلامی تا کنون به تمام مطالبات غیر خشونت امیز مردم ایران با سرکوب حداکثری و خونین پاسخ داده است ، اینکه ممکن است در فاز نهایی عبور از استبداد فقاهتی ، خود مردم برای دفاع از خود دست به اقداماتی بزنند که کاملا غیر خشونت آمیز نباشد از نظر دور نیست چرا که ما ایرانیان 34 سال است که با یک حکومت به غایت وحشی روبرو هستیم

 هدف این نوشته راهبردی و مختصر هم ، طرح یک بحث اغنایی و همه جانبه برای تئوریهای نافرمانی مدنی نیست . هدف این نوشته ،  اشاره ای کوتاه به برخی مثالهای مطروحه در منشور شورا و جنبش مطالباتی انتخابات آزاد است

بررسی چند مثال ساده 
 فضای سیبری محیطیست برای آگاهی رسانی و آشنایی با مبارزان سیبری جنبش ، بسیاری از کشورها واخیرا در ترکیه توانسته اند از این ابزار برای آمدن به خیابان استفاده کنند ولی چرا بعد از قیام ملیونی سال 88 در ایران ، جنبش وارد عرصه اصلی مبارزه که همانا خیابان است نشده ؟ پاسخ صحیح به این پرسش از اهمیتی استراتژیک برخوردار است که باید در آینده مورد بررسی دقیق و همه جانبه قرار گیرد

 آمدن به خیابانها ! چگونه  ؟
باید در اتافهای فکر بررسی کرد ، که چگونه و با چه امکاناتی ما به این مهم دسترسی پیدا خواهیم کرد . باید از فعالین جنبش  پرسید و آنها را به طرح راه حل هایشان ترغیب کرد، باید از تمام نیروهای اپوزسیون  ونه فقط اعضای شورا ، درخواست کرد که چرا مردم به خیابان نمی آیند؟ در آینده به تقصیل به این مهم پرداخته خواهد شد ، گره گاه اصلی  مبارزان ایرانی در همینجاست و ما تا این مهم را ممکن نگردانیم تمام زحمات ما موثر واقع نمی شود . ما در کشورمان حکومتی داریم که فقط با در نظر گرفتن توازن قوا به تعامل یا عقب نشینی وادار خواهد شد البته اگر زمانی برایش باقی مانده باشد
همانطور که در بالا ذکر شد این نوشته فقط مقدمه ایست تا بحثی آغاز گرددد و دانسته شود که مکانیزم کار چیست چه باید کرد و چگونه ، قدر مسلم آن است که شورای ملی ایران به تمام این گفتمان آگاه و واقف است و در حال ایجاد ارگانها و بسترهاست ، تا  ،هدفمند و گسترده و در پهنای کشوری 70 ملیونی و جهان طرحهای ضروری را برای فعالین جنبش ترسیم کند . مورد خطاب این نوشته آن جریاناتی هستند که در حال جدا شدن ار گفتمان اصلاح رژیم  می باشند

چگونه جمهوری اسلامی با ایجاد رعب و وحشت در این 34 سال توانسته است ترسی کاذب را در سطح جامعه بپراکند و چگونه باید با این تنها حربه رژیم مقابله کرد؟

 (الرعب وبالنصر)
با طرح مقدمه بالا ،  وارد جزء (زیرمجموعه) دیگر این مقوله می شویم ، که چگونه و با کدامین مکانیزم می توان آن موانع را از سر راه برداشت ، چگونه جمهوری اسلامی توانسته است با ابزار ارعاب و ایجاد وحشت  مردم را بترساند ؟ . راه کارهای عملی  مقابله با  تنها حربه جمهوری اسلامی  (الرغب وبالنصر) چیست ؟
 روز پیش و پس از مشاهده ، پستهای گوناگون (طنابهای دار و اجساد مثله شده) که در فضای مجازی  با نزدیک شدن به موعد انتصابات خامنه ای ، بر تعداد آنها افزوده می گردد ، پرسشی برایم مطرح شد ،  که چرا تصاویر طناب دار و احساد مثله شده در فیسبوک رو به فزونیست و با یک نگاه ساده به این نتیجه رسیدم که نیروی سیبری جمهوری اسلامی هدفمند می خواهد همان نمایشهای خیابانی اعدام را در فیس بوک و فضای مجازی هم پیش برد و  متاسفانه ، بسیاری از دوستان به دلیل عدم اطلاع از روشهای بغرنج  وعلمی تبلیغ و تهییج ، در پخش این تصاویر به آنها ناخواسته کمک می کنند.
در رابطه با تاثیر ، پرتره های اعدام ، خون و اعضای قطع شده بدن و سایر ترفندهای رژیم در فضای مجازی (طنابهای دار فقط یک نمونه )، بر روح و روان جوانان این سرزمین ، می بایست ،  جامعه شناسان و روانشاسان این پدیده را مورد پژوهش قرار دهند .
 نعدادی از جوانان بی تجربه ، با دیدن این تصاویر دچار انفعال می شوند . این فقط جزعی بسیار ناچیز از جنگ سایبری رژیم بر علیه مردم و مبارزان ایرانیست . گفتمان ارعاب و عملیات جنگ روانی جمهوری اسلامی بر علیه ملت ایران ، بحثی بسیار گسنرده است

شایعه و یزرگنمایی
یکی دیگر از عملیات سیبری جمهوری اسلامی بزرگ جلوه دادن فعالیت مامورانش می باشد . رژیم اگر فقط بر  2%  کابران مجازی ، کنترل داشته باشد ، سعی می کند با ترفندها وتبلیغهای مزورانه 80% جلوه دهد و اینجا هم بسیاری از فعالین سیاسی از نظز روانی در دام رژیم گرفتار می آیند و مجانی برای آنها در فضای فیسبوک تبلیغ می کنند . تا ما ندانیم که جنگ روانی رژیم دارای چه مشخصاتیست ، و درای چه مکانیزمهاییست ، این گرفتاریها ادامه پیدا می کند . رژیم با کمک کارشناسان روسی و کره شمالی ، عملیات جنگ روانی را به خوبی پیش می برد . اپوزسیون حتا نمی داند که جمهوری اسلامی چه نوع عملیات روانی را تا کنون در فضای مجازی پیش برده است ، تا چه رسد به مقابله با آن و راه کارهای تدافعی جنگ سیبری

 طرح و برنامه
می بینیم که تمام این اجزاء برای تدوین طرح و برنامه مبارزاتی حیاتیست ، مبارزه، سیاست و تبلیغات ، علم می باشند ، هر مخالفت و اعتراضی ، لزومن ما را به اهدفمان  نزدیک نمی کند ، اگر که به کنه قضایا با دقت نگریسته نشود
بسیاری در فضای مجازی شعارهایی بسیار لازم ولی بی تاثیر تنظیم می کنند. متاسفانه متوجه این موضوع هم نمی شوند که آن شعارها پایان یک مرحله موفقیت آمیز تدارکاتی و آمادگیبست .
وقتی می نویسم ..."مردم انتصابات را شروع کنیم"...در اصل می بایست ماهها برای این کار سازماندهی و آماده سازی صورت می گرفت ، تا در مرحله بعد آنها را برای اعتصابات ، فراخواند ، در این شعار واژه  مردم به کار گرفته شده است  ابتدا باید دانست منظور کدام بخش از مردم را مدنظر قرار می دهد ؟ در ثانی آیا همان بخش مورد نظر هم دارای درک مساوی از اجزای این شعاری که شما تنظیم کرده اید ، می باشد ؟ یا نه او به شما می گوید من گرسنه هستم ، خانواده ام ماههاست گوشتی ندیده است ، دخترم را نمی توانم به دانشگاه بفرستم و خودم هم مریضم ، خوب در چنین شرایطی آیا طرح این شعار درست است ؟

وقتی شعار کارگران و زحمتکشان اعتصاب اعتصاب را سر می دهیم ، باید طرح و برنامه عملی شدن این هدف مرحله ای را هم ارائه داد ، چگونه می شود با فعالین کارگزی در کارخانه ها و محیطهای کارگری ارتباط برقرار کرد ؟ سوالم از جنبش چپ ایران این است که  آیا راه کاری در این زمینه داریم ؟ وقتی در ایران نه سندیکا و شورای کارگری مستقلی باقی گذاشتند  و نه اجازه چنین تشکلاتی را می دهند . اگر راه کاری نداریم ، چرا به جای این طرح شعارها که خوب ضرری هم ندارد ، مباحثی را برای چگونه عملی کردن آنها شروع نمی کنیم ، و چگونه ابزار و طرح و برنامه ای ، ما را به این اهداف نزیک می کند ، شاید اینجا برخی طرح کنند که ما وقتی برای این کارها نداریم، باید از اینها پرسید وقت برای چه کاری دارید، راه کارتان را ارائه دهید تا اگر موثرتر می باشد آنرا دنبال کنیم ما تا با سوژ های  محلی ارتباط نداشته باشیم و ندانیم که 
  با چند کارخانه و اداره در ارتباطیم تا با آنها به گفتکو بنشینیم ،تا با خواسته های سوژه خود را هماهنگ کنیم تمام این فعالیتها در هوا و فضای فیسبوک باقی می ماند و در بیرون از این فضا به عمل تبدبل نمی گردد .نافرمانی مدنی یعنی به همین موارد پرداختن 
 می باشد
.
 مهمترین اصل در این گفتمان تقسیم کار صحیح در جنبش است

فرید
12.05.2013

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر