«رضا پهلوی نه کتابی نوشتند نه مقاله مهمی نوشتند چرا ایشان را الان مطرح میکنید و میخواهید به اعتبار چی از او صحبت کنید. «پایان نقل قول
این گفتههای آقای علی کشتگر از رهبران سابق سازمان فدایی است که در پاسخ به سوال مصاحبه کننده رادیو بینالمللی فرانسه(1) مبنی بر این که «آیا رضا پهلوی میتواند سمبول اتحاد ملی ایرانیان گردد؟» عنوان کردند.
در این مصاحبه، علاوه بر آقای کشتگر، بانو الهه بقراط و آقای شروین نکویی نیز شرکت داشتند عنوان این مصاحبه که در تاریخ 10 ژوئن2012 در رادیو بینالمللی فراسه انجام گرفت «کمپین جدید رضا پهلوی؛ یک هیاهوی رسانهای یا برنامهای حسابشده؟» نام داشت.
مصاحبه کننده پرسشهای خود را با این مقدمه آغاز کرد؛
در این روزها رضا پهلوی بیش از گذشته بر سر زبانهاست و تلاش میکند تا نظام سیاسی پادشاهی مدرنتری را نمایندگی کند؛ تا آنجا که او خود را یک “جمهوریتخواه” معرفی میکند.
آیا این فعالیتهای رضا پهلوی، تنها کمپینهای گذرا و هیاهویی رسانهای هستند یا اقدامی حسابشدهایست که پشتوانههای تازهتری دارد؟ و ادامه میدهد، آیا رضا پهلوی با حمایت متحدان خارجی پا به گود رقابت با دیگر حریفان سیاسی و مبارزه با جمهوریاسلامی گذاشته است؟ پایان نقل قول، ابتدا خانم بقراط با منطق همیشگی خود و بسیارسنجیده و دقیق پاسخی در خور و شایسته ارئه میهد.
برنامهساز رادیو، همین سوال را از آقای کشتگر میپرسد و ایشان چنین پاسخ میدهند : «آنچه مسلم است، حکومتهای پادشاهی منطقه مانند عربستان، اردن یا امیرنشینهای خلیج فارس به بازگشت سلطنت به ایران تمایل دارند و طبعا میتوانند حامی رضا پهلوی در این فعالیتها باشند؛ اما من از چند و چون مسائلی که بین ایشان و قدرتهای دیگر میگذرد اطلاع ندارم و نمیخواهم از آن صحبت کنم. پایان نقل قول
دلیل آقای کشتگر از طرح این قضاوت که حتی با واژه “مسلم است” هم آنرا تزیین کردند، فقط این است که، چون این کشورها دارای حکومتهای سلطنتی هستند و از دید ایشون چون «آقای رضا پهلوی» هم خواهان این سیستم حکومتیست پس در و تخته با هم جورند و دیگر میتوان از آن حکم مسلمی را هم استخراج کرد. منطق ایشان آدم را یاد این دو گزاره میاندازد، که در باز است و باز پرنده است پس در پرنده است. آقای کشتگر در پرنده نیست اینجا سوالی به وجود میآید که مسلم بودن این اطلاعات بر چه پایهای استوار است. چگونه است که کشورهای پادشاهی و دموکرات اروپایی از این قاعده شما مستثنا شدهاند؟ مگر مبنای احکام شما شکل پادشاهی سیستم حکومتی کشورها نیست! چگونه است که از حمایت کشورهای عربی منطقه اطلاع دارید ولی در رابطه با کشورهای پادشاهی در اروپا غربی بیخبرید یا اینکه شما از منابع سری این اطلاعات خود را میگیرید؟ خوب همه چیز ممکن است، و اگر چنین است لطفن آنرا مستند سازید.
آیا در این پاسخ آقای کشتگر بغض و کینههای باقیمانده از دورانهای قدیم خود را نهان نکرده است؟ تا زمانی که ایشان منابع این اطلاعات (که وجود خارجی ندارند) را مستند نکردهاند نمیشود در صداقت وی تردید نداشت. با استدلال این مبارز ضد امپریالست و طرفدار دیروز، راه رشد غیر سرمایهداری اولیانفسکی (تئوریسین روسی) باید جمهوری سوسیالیستی سوریه و جمهوریاسلامی پاکستان و جمهوری بنگلادش هم از آقای کشتگر جمهوریخواه حمایت کنند. چرا که آقای کشتگر هم خواهان یک سیستم جمهوریست.
در ادامه این مصاحبه ایشان این جمله را در جایی دیگر نیز مورد استفاده قرار میدهد. آنجایی که میخواهد یقین خود را به جای 70 ملیون ایرانی قرار دهد, میگوید «آنچه مسلم است مردم دیگر به سلطنت بر نمیگردند.» ای کاش ایشان در این کشورهای لیبرال غربی میآموختند که هر کس یک نفر است و وقتی نظری میدهد نمیگوید ما 70 ملیون، میگوید من و نه ما.
آقای کشتگر میگوید: «رضا پهلوی طرفدار سلطنت است وفعالیتهایش را برای برگرداندن سلطنت به ایران متمرکز کرده است» او در ادامه صحبت، اینجا و آنجا مکرر سیستم پادشاهی گذشته در ایران را به باد نقد و استهزا میگیرد و طیف بسیار وسیع ایرانیان هوادار سامانه پادشاهی را به برقراری سیستمی غیردموکراتیک و استبدادی متهم میکند. اینجاست که آقای کشتگر به واقع فهم و خرد مخاطبان خود را به بازی گرفته و آنان را نادان و احمق فرض کرده است.
آیا واقعن در ایران آینده اگر ما یک سیستم جمهوری داشته باشیم، لاجرم دموکرات خواهد بود و اگر سیستم پادشاهی برقرار شود حتمن مستبد خواهد شد؟ آقای کشتگر و بسیاری از بازماندگان معتقد به تئوریهای ورشکسته قرنهای پیش، برای تغریف ماهیت خود، که در مبارزه با سیستم پادشاهی خلاصه شده است، به این سوال پاسخ مثبت خواهند داد.
زنان و جوانان ایرانی و اصولن انسان مدرن قرن 21 مشکلش این نیست. در جهان گلوبال و عصر فنآوری اطلاعات و آزادی بیان و عقیده و در جهانی که دیگر از جنگ سرد در آن خبری نیست، جهانی که در هر دهکورهاش امکان استفاده از ساتلایت وجود دارد، دولتهای خودکامه یکی پس از دیگری ناچار به کنار رفتن هستند. چرا که دیگر نه ابر قدرتی از دیکتاتورها طرفداری میکند و نه دیکتانورها سودی برای آن کشورها خواهند داشت. در این عصر ما شاهد ناتوانی قدرتهای جهانی در حفظ دولتهایی که در حیاط خلوت آنها ادامه زندگی میدادند، هستیم. در اروپای شرقی و آمریکای جنوبی کمتر کشوری را سراغ داریم که به مانند دوران جنگ سرد وابسته به یکی از دو ابر قدرت موجود در جهان باشند و از طریق حمایت آنها بتوانند قدرت سیاسی خود را حفظ کنند.
در خاورمیان، اکثر کشورهای باقیمانده از نظم سابق به تدریج دارند جای خود را به سیستمهایی میدهند که هر چند نوپا و عجیب ولی در آنها انتخابات آزاد شکل میگیرد. در این کشورها حکومتهای خود کامه جای خود را به دموکراسیهای هر چند نیمبند، میدهند و خود ناپدید میشوند.
اینکه تا کنون در اغلب این کشورها، اسلامگرایان پیروز این انتخابات آزاد بودهاند، ربطی به روند دموکراتیزاسیون جهانی ندارد. وقتی غالب نیروهای شرکت کننده در اعتراضات امت اسلامی هستند خوب نتیجه انتخابات آزاد هم از قبل مشخصه.اعتقاد من این است که این پوشال آکنده از کف وخون به مانند کشور ما دوام نخواهد آورد و مردم خیلی سریع متوجه عدمصلاحیت اسلامگرایان در امورسیاست و مدیریت کشورشان، خواهند شد و آنها را به کناری خواهند زد. کشور دینزده ما اولین قربانی جنگ سرد بود که با اشتباهات امثال کشتگرها، روحانیت توانست به کمک ملیاردهای نفتی، نیروی سرکوب را تقویت کند و تا امروز دوام آورد. اینها به بنبست مطلق رسیدهاند، از دلها رخت بربستند و اطمینان دارم که به زودی از ذهنها هم بیرون خواهند رفت و گور خود را گم خواهند کرد. ایران قربانی نیروهای ارتجاعی موجود در کشور و تغییر و تحولات جهانی شد. با شناختی که از نیروهای فعال در سپهر سیاسی ایران و شرایط حاکم در جهان داریم آینده از آن هیچ سیستم خودکامهای نیست و نخواهد بود. چین، کره شمالی، کوبا و بقایای کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و آفریقا به زودی وارد این پروسه خواهند شد. دموکراسی و آزادی در جهان طنین افکن شده است و این سرنوشت تمام کشورهای جهان است. با این توضیح مختصر به این نتیجه میرسیم که اتفاقن کشور ما جزو اولین مناطق در خاورمیانه خواهد بود که در آن دموکراسی همراه با سکولاریسم در حال پیروز شدن است. به هارت و پورتهای سران جنایتکار حکومت وقعی ننهیم. این عجوزه فقط به تلنگری بسته است.
آقای رضا پهلوی در این زمینه مثال بسیار دقیقی عنوان کردند. ایشان این پروسه را به تونلی تشبیه نمودند که ما 33 سال پیش وارد آن شدیم و امروزه روز داریم از آن طرف تونل بیرون میآییم ولی سایر کشورهای منطقه تازه وارد این تونل شدهاند.
جنبشهای عربی منطقه درسی بزرگ به ما داد و آن این است که : انتخابات آزاد بدون آگاهی و تمدن میشود انقلاباسلامی در ایران، مصر امروز و لیبی دیروز شرایط و تعاملات جهانی یک روی سکه این روند غیر قابل بازگشت هستند که در بالا به گوشههایی از آن اشاره شد. برای اینکه در کشور ما ساختارهای دموکراسی غیرقابل بازگشت شوند باید، تشکلهای مدنی زنان، کارمندان، سالخورگان…..و سندیکاهای کارگران، نویسندگان، کارفرمایان و….در جامعه ایجاد گردد. در قانون اساسی باید قوانینی را گنجاند که در آن تمامی امکانات برای رشد این تشکلهای مدنی فراهم شود و باید دولت موظف گردد تا به آنها کمک کند و بودجه لازم را در اختیار آنها برای رشد و تکامل قرار دهد با ایجاد پلورالیسم سیاسی و حزبی امکان فعالیت آزاد احزاب و سازمانهای سیاسی را فراهم کنند. رادیو و تلویزیون و سایر رسانهها در جهت ارتقاء سطح رشد و بارآوری و خلاقیتهای فرهنگی جامعه بکوشند. آموزش و پرورش سکولار و غیر متعهد باید بتواند از همان دوران کودکستان انسانهایی را پرورش دهد که به دور از هر نوع تمامیتگرایی در جهت احترام متقابل به تمام دگراندیشان، انسانهایی دموکرات به جامعه بشری تحویل دهد. هدف باید رشد و تعالی انسان با دیدی وطنپرستانه ولی با آگاهی برمقیاس گلوبال و جهانی تمام این مولفهها برای وجود یک کشور دموکرات لازم و ملزوم همدیگرند. اگر جامعه وسلولهای تشکیل دهنده آن فاقد روح آزاد منشی و دموکراسیخواهی باشند و یا سازمانها وتشکلهای مدنی در کشور وجود نداشته باشند. هر فردی در راس حکومت قرار گیرد میتواند قدرت را به سمت خودکامگی بکشاند چرا که در نهایت برآیند قدرت تعین میکند چه نیرویی حرف آخر را میزند. این فرد میتواند ریس جمهور، نخستوزیر و یا شاه باشد.
آقای رضا پهلوی به تمامی این موارد اشراف کامل دارند ایشان بارها چه در کتابهای متعددی که به رشته تحریر درآوردهاند،و چه در انبوه مصاحبههایی که انجام دادهاند، به اجزای این بحث مبسوط پرداختهاند. آخرین مورد آن مصاحبه با خانم الهه بقراط است. آقای کشتگر حتی نمیدانستند که ایشان چندین کتاب نوشتهاند. من واقعن ضروری نمیبینم که اینجا به دفاع از آقای رضا پهلوی بپردازم. چرا که دفاع من شاید از حقانیت وی بکاهد. ایشان خود بهترین معرف خویش هستند.
در بین سیاستمداران شاخص ایرانی آقای رضا پهلوی به واقع تنها فردی هستند که از روز اول به قدرت رسیدن آخوندیسم در ایران دموکراسی، آزادی و سکولاریسم را در سرلوحه تمام فعالیتهای خود قرار دادهاند سه دهه است که ایشان این مبارزه را در ابتدا به تنهایی و سپس با کمک از خمینی برگشتگان، به پیش میبرند باید اینجا به آقای کشتگر متذکر شوم، آن زمانی که شما در فکر شکوفایی جمهوریاسلامی بودید و از خط امام خمینی طرفداری میکردید، آقای رضا پهلوی خواهان سکولاریسم و آزادی ایران بودند. آن روزهایی که شما آقای کشتگر با قاتلان و جنایتکاران حاکم نرد همکاری و همیاری میباختید و از نبودن شکنجه در زندانهای جمهوریاسلامی سخن میگفتید، آقای رضا پهلوی طرفدار آزادی زندانیان سیاسی بودند و برای آزادی آنها دست به هر اقدامی میزدند و میزنند.
به شما توصیه میکنم از طریق مطالعه کتابهای آقای پهلوی با اندیشهها و نظرات وی آشتا شوید و سپس فعالیتهای 30 ساله گذشته او را مرور کنید تا ابتدا آقای رضا پهلوی را بشناسید. بسیاری از شماها او را نمیشناسید، تمام شناخت شما فقط یک پیشداوریست و با همین یک پیشداوری او را نقد میکنید شما اگر چه میگویید دیگر با ایدئولوژی دیروزیتان نمیاندیشید ولی برخورد شما خلاف این گفته را نشان میدهد.
من مقالات و نوشتههای شما را مطالعه کردم. تمام این نوشتهها برخورد به گذشته است. شما هنوز در گذشته زندگی میکنید و حتی از گذشته میخواهید برای خود هویتی بتراشید. مشکل شما هنوز 28 مرداد است، شما هنوز فاجعه در حال وقوع در خاورمیانه و کشورمان ایران را درک نمیکنید. شما هنوز به این درک سهل و ساده نرسیدید که انقلاب 57 آغاز ویرانی کشور بود و شماها بودید که حکومت دینی را ابتدا ممکن کردید و سپس با دفاع از خط امام پایههای آنرا محکم و محکمتر کردید.
مشگل شما هنوز محمد رضا شاه فقید است و نه حکومت قرون وسطایی سنگساز و کهریزک. شما در این مصاحبه کمترین اشارهای به وضع موجود در ایران نمیکنید. شما هنوز خود را در مبارزه با شاه میبینید. بعد از 33 سال جنایت در جمهوریاسلامی، اگر سوالی از شما پرسیده میشود سریع رگگردنتان بیرون میزند و کف بر دهان میآورید و چپ و راست شاه را میکوبید. آقای کشتگر مگر شما نبودید که دیکتاتوری پرولتاریا میخواستید. مگر الگوی شما چین، شوروی، کوبا، آلبانی و ویتنام نبود؟ میدانید چند ده ملیون انسان در این کشورها اعدام شدند و در سیبریها و…نابود شدند. مگر شما نمیگفتید استالین انقلابی کبیر است. آقای کشتگر مگر دست به ترور نمیزدید تا حکومت گذشته را با روش مسلحانه کوبایی سرنگون کنید و دیکتاتوری پرولتاریا که شما رهبرشان بودید را به قدرت برسانید. حکومت مدرن و سکولارپهلوی را سرنگون کردید، جمهوریاسلامی تشکیل دادید سپس شما و سازمانتان از حکومت و رهبرش، آمام خمینی سالها پشتیبانی نمودید، نتیجه آن شد که داریم میبینیم. آقای کشتگر این حکومت نتیجه دسترنج شماست.
بخوانید آمار زیر را که از منابع جمهوریاسلامی منتشر شده است.
در سال گذشته حدود 4 ميليون نفر قاچاقچي و7 ميليون نفر معتاد شناسايی و دستگير شدهاند.
یازده درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری میزنند.
.طيف سنی بيشتر زنان خيابانی از 16تا 18سال متغير است.
زنان خيابانی و ساكن در خانههای فساد هر سال بين 10تا 15در صد رشد دارد.
در مجموع حدود دو ميليون و هفتصد هزار کودک در کشور مشغول کار هستند.
يک ميليون و 600 هزار کودک کار در کشور و 915 هزار کودک با عنوان «کودک خانهدار» توسط مرکز آمار ايران ثبت شده است.
جريان خريد و فروش دختران و قاچاق آنها به كشورهاي حوزه خليج فارس.
سن دختران فراري در سال هزار و سیصد و هفتاد و نه 14- 7 سال بوده.
سالانه بيش از يك ميليون نوجوان 13 تا 19ساله از خانه فرار میكنند كه در اين ميان سهم دختران فراری بيش از پسران است.
آمار مراكز فحشا در سطح شهر تهران 8 هزار باند است.
شمار زندانیان کشور در مقایسه با سال گذشته، 35 درصد رشد داشته است.
میبینید چه بر سر این مرز و بوم آوردهاند. مقایسه کنید وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی امروز را با دیروز ، با زمان آن وطنپرست که برنامههای اقتصادی سوسیال دموکراسی را درسال 1342 پیاده کرد. تقسیم اراضی، شریک کردن کارگران در سود کارخانهها آزادی زنان برای شرکت در تمام امور جامعه، تغذیه رایگان، سپاه دانش و…..در اصل انقلاب سفید، آن انقلاب واقعی و رو به جلو ما ایرانیان بود و شماها آنرا سیاه جلوه دادید تا به اهداف ضد ملی و خائنانه خود دست یابید و غافل از آن که خود و ملتی را نابود میکنید و کردید.
انقلاب سفید رو به جلو بود در جهت بهروزی و خوشبختی انسان ایرانی طرحریزی شده بود. البته که سیستم حکومتی صدها ضعف و معظل هم داشت. آزادی سیاسی نبود، خودکامگی باعث بسیاری مشکلات در کشورها میشود ولی آن سیستم را میشد اصلاح کرد میشد بر ضعفهایش غلبه کرد، حکومتی غیر دینی بود، به جای عجوج مجوج و جن و پری، علم و تخصص معیار گزینش بود. در کشور بالای یک ملیون خارجی مشغول کار بودند، یک دلار 3 تومان بود، ما بیکار نداشتیم. امروز فقط 5 ملیون آوارهاند 15 ملیون معتادند.
شما به عنوان رهبر فداییان اکثریت در به قدرت رساندن و حفظ و تحکیم پایههای جمهوریاسلامی سهم به سزایی داشتید این شما هستید که باید پاسخگو باشید. شما بودید که خواهان تجهیز سپاه پاسداران به سلاح سنگین بودید……و
آقای کشتگر انقلاب شما در سال 57 رو به عقب بود ما را 300 سال به عقب راند. باور کنید که بسیار گفتهها نگفته ماند و به همین مختصر قانع.
هدف من امروز، اتحاد و همبستگیست، اتحاد با هر نیرویی که امروز میخواهد با جمهوریاسلامی مبارزه کند برای آزادی ایران باید ملتی با هم همراه شوند. مدتهاست که دیگر نمیخواهم چوب بر خاکستر کهنه زنم، چرا که بسیاری از این خاکستر به هوا برخواسته آسیب خواهند دید
این گفتههای آقای علی کشتگر از رهبران سابق سازمان فدایی است که در پاسخ به سوال مصاحبه کننده رادیو بینالمللی فرانسه(1) مبنی بر این که «آیا رضا پهلوی میتواند سمبول اتحاد ملی ایرانیان گردد؟» عنوان کردند.
در این مصاحبه، علاوه بر آقای کشتگر، بانو الهه بقراط و آقای شروین نکویی نیز شرکت داشتند عنوان این مصاحبه که در تاریخ 10 ژوئن2012 در رادیو بینالمللی فراسه انجام گرفت «کمپین جدید رضا پهلوی؛ یک هیاهوی رسانهای یا برنامهای حسابشده؟» نام داشت.
مصاحبه کننده پرسشهای خود را با این مقدمه آغاز کرد؛
در این روزها رضا پهلوی بیش از گذشته بر سر زبانهاست و تلاش میکند تا نظام سیاسی پادشاهی مدرنتری را نمایندگی کند؛ تا آنجا که او خود را یک “جمهوریتخواه” معرفی میکند.
آیا این فعالیتهای رضا پهلوی، تنها کمپینهای گذرا و هیاهویی رسانهای هستند یا اقدامی حسابشدهایست که پشتوانههای تازهتری دارد؟ و ادامه میدهد، آیا رضا پهلوی با حمایت متحدان خارجی پا به گود رقابت با دیگر حریفان سیاسی و مبارزه با جمهوریاسلامی گذاشته است؟ پایان نقل قول، ابتدا خانم بقراط با منطق همیشگی خود و بسیارسنجیده و دقیق پاسخی در خور و شایسته ارئه میهد.
برنامهساز رادیو، همین سوال را از آقای کشتگر میپرسد و ایشان چنین پاسخ میدهند : «آنچه مسلم است، حکومتهای پادشاهی منطقه مانند عربستان، اردن یا امیرنشینهای خلیج فارس به بازگشت سلطنت به ایران تمایل دارند و طبعا میتوانند حامی رضا پهلوی در این فعالیتها باشند؛ اما من از چند و چون مسائلی که بین ایشان و قدرتهای دیگر میگذرد اطلاع ندارم و نمیخواهم از آن صحبت کنم. پایان نقل قول
دلیل آقای کشتگر از طرح این قضاوت که حتی با واژه “مسلم است” هم آنرا تزیین کردند، فقط این است که، چون این کشورها دارای حکومتهای سلطنتی هستند و از دید ایشون چون «آقای رضا پهلوی» هم خواهان این سیستم حکومتیست پس در و تخته با هم جورند و دیگر میتوان از آن حکم مسلمی را هم استخراج کرد. منطق ایشان آدم را یاد این دو گزاره میاندازد، که در باز است و باز پرنده است پس در پرنده است. آقای کشتگر در پرنده نیست اینجا سوالی به وجود میآید که مسلم بودن این اطلاعات بر چه پایهای استوار است. چگونه است که کشورهای پادشاهی و دموکرات اروپایی از این قاعده شما مستثنا شدهاند؟ مگر مبنای احکام شما شکل پادشاهی سیستم حکومتی کشورها نیست! چگونه است که از حمایت کشورهای عربی منطقه اطلاع دارید ولی در رابطه با کشورهای پادشاهی در اروپا غربی بیخبرید یا اینکه شما از منابع سری این اطلاعات خود را میگیرید؟ خوب همه چیز ممکن است، و اگر چنین است لطفن آنرا مستند سازید.
آیا در این پاسخ آقای کشتگر بغض و کینههای باقیمانده از دورانهای قدیم خود را نهان نکرده است؟ تا زمانی که ایشان منابع این اطلاعات (که وجود خارجی ندارند) را مستند نکردهاند نمیشود در صداقت وی تردید نداشت. با استدلال این مبارز ضد امپریالست و طرفدار دیروز، راه رشد غیر سرمایهداری اولیانفسکی (تئوریسین روسی) باید جمهوری سوسیالیستی سوریه و جمهوریاسلامی پاکستان و جمهوری بنگلادش هم از آقای کشتگر جمهوریخواه حمایت کنند. چرا که آقای کشتگر هم خواهان یک سیستم جمهوریست.
در ادامه این مصاحبه ایشان این جمله را در جایی دیگر نیز مورد استفاده قرار میدهد. آنجایی که میخواهد یقین خود را به جای 70 ملیون ایرانی قرار دهد, میگوید «آنچه مسلم است مردم دیگر به سلطنت بر نمیگردند.» ای کاش ایشان در این کشورهای لیبرال غربی میآموختند که هر کس یک نفر است و وقتی نظری میدهد نمیگوید ما 70 ملیون، میگوید من و نه ما.
آقای کشتگر میگوید: «رضا پهلوی طرفدار سلطنت است وفعالیتهایش را برای برگرداندن سلطنت به ایران متمرکز کرده است» او در ادامه صحبت، اینجا و آنجا مکرر سیستم پادشاهی گذشته در ایران را به باد نقد و استهزا میگیرد و طیف بسیار وسیع ایرانیان هوادار سامانه پادشاهی را به برقراری سیستمی غیردموکراتیک و استبدادی متهم میکند. اینجاست که آقای کشتگر به واقع فهم و خرد مخاطبان خود را به بازی گرفته و آنان را نادان و احمق فرض کرده است.
آیا واقعن در ایران آینده اگر ما یک سیستم جمهوری داشته باشیم، لاجرم دموکرات خواهد بود و اگر سیستم پادشاهی برقرار شود حتمن مستبد خواهد شد؟ آقای کشتگر و بسیاری از بازماندگان معتقد به تئوریهای ورشکسته قرنهای پیش، برای تغریف ماهیت خود، که در مبارزه با سیستم پادشاهی خلاصه شده است، به این سوال پاسخ مثبت خواهند داد.
زنان و جوانان ایرانی و اصولن انسان مدرن قرن 21 مشکلش این نیست. در جهان گلوبال و عصر فنآوری اطلاعات و آزادی بیان و عقیده و در جهانی که دیگر از جنگ سرد در آن خبری نیست، جهانی که در هر دهکورهاش امکان استفاده از ساتلایت وجود دارد، دولتهای خودکامه یکی پس از دیگری ناچار به کنار رفتن هستند. چرا که دیگر نه ابر قدرتی از دیکتاتورها طرفداری میکند و نه دیکتانورها سودی برای آن کشورها خواهند داشت. در این عصر ما شاهد ناتوانی قدرتهای جهانی در حفظ دولتهایی که در حیاط خلوت آنها ادامه زندگی میدادند، هستیم. در اروپای شرقی و آمریکای جنوبی کمتر کشوری را سراغ داریم که به مانند دوران جنگ سرد وابسته به یکی از دو ابر قدرت موجود در جهان باشند و از طریق حمایت آنها بتوانند قدرت سیاسی خود را حفظ کنند.
در خاورمیان، اکثر کشورهای باقیمانده از نظم سابق به تدریج دارند جای خود را به سیستمهایی میدهند که هر چند نوپا و عجیب ولی در آنها انتخابات آزاد شکل میگیرد. در این کشورها حکومتهای خود کامه جای خود را به دموکراسیهای هر چند نیمبند، میدهند و خود ناپدید میشوند.
اینکه تا کنون در اغلب این کشورها، اسلامگرایان پیروز این انتخابات آزاد بودهاند، ربطی به روند دموکراتیزاسیون جهانی ندارد. وقتی غالب نیروهای شرکت کننده در اعتراضات امت اسلامی هستند خوب نتیجه انتخابات آزاد هم از قبل مشخصه.اعتقاد من این است که این پوشال آکنده از کف وخون به مانند کشور ما دوام نخواهد آورد و مردم خیلی سریع متوجه عدمصلاحیت اسلامگرایان در امورسیاست و مدیریت کشورشان، خواهند شد و آنها را به کناری خواهند زد. کشور دینزده ما اولین قربانی جنگ سرد بود که با اشتباهات امثال کشتگرها، روحانیت توانست به کمک ملیاردهای نفتی، نیروی سرکوب را تقویت کند و تا امروز دوام آورد. اینها به بنبست مطلق رسیدهاند، از دلها رخت بربستند و اطمینان دارم که به زودی از ذهنها هم بیرون خواهند رفت و گور خود را گم خواهند کرد. ایران قربانی نیروهای ارتجاعی موجود در کشور و تغییر و تحولات جهانی شد. با شناختی که از نیروهای فعال در سپهر سیاسی ایران و شرایط حاکم در جهان داریم آینده از آن هیچ سیستم خودکامهای نیست و نخواهد بود. چین، کره شمالی، کوبا و بقایای کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و آفریقا به زودی وارد این پروسه خواهند شد. دموکراسی و آزادی در جهان طنین افکن شده است و این سرنوشت تمام کشورهای جهان است. با این توضیح مختصر به این نتیجه میرسیم که اتفاقن کشور ما جزو اولین مناطق در خاورمیانه خواهد بود که در آن دموکراسی همراه با سکولاریسم در حال پیروز شدن است. به هارت و پورتهای سران جنایتکار حکومت وقعی ننهیم. این عجوزه فقط به تلنگری بسته است.
آقای رضا پهلوی در این زمینه مثال بسیار دقیقی عنوان کردند. ایشان این پروسه را به تونلی تشبیه نمودند که ما 33 سال پیش وارد آن شدیم و امروزه روز داریم از آن طرف تونل بیرون میآییم ولی سایر کشورهای منطقه تازه وارد این تونل شدهاند.
جنبشهای عربی منطقه درسی بزرگ به ما داد و آن این است که : انتخابات آزاد بدون آگاهی و تمدن میشود انقلاباسلامی در ایران، مصر امروز و لیبی دیروز شرایط و تعاملات جهانی یک روی سکه این روند غیر قابل بازگشت هستند که در بالا به گوشههایی از آن اشاره شد. برای اینکه در کشور ما ساختارهای دموکراسی غیرقابل بازگشت شوند باید، تشکلهای مدنی زنان، کارمندان، سالخورگان…..و سندیکاهای کارگران، نویسندگان، کارفرمایان و….در جامعه ایجاد گردد. در قانون اساسی باید قوانینی را گنجاند که در آن تمامی امکانات برای رشد این تشکلهای مدنی فراهم شود و باید دولت موظف گردد تا به آنها کمک کند و بودجه لازم را در اختیار آنها برای رشد و تکامل قرار دهد با ایجاد پلورالیسم سیاسی و حزبی امکان فعالیت آزاد احزاب و سازمانهای سیاسی را فراهم کنند. رادیو و تلویزیون و سایر رسانهها در جهت ارتقاء سطح رشد و بارآوری و خلاقیتهای فرهنگی جامعه بکوشند. آموزش و پرورش سکولار و غیر متعهد باید بتواند از همان دوران کودکستان انسانهایی را پرورش دهد که به دور از هر نوع تمامیتگرایی در جهت احترام متقابل به تمام دگراندیشان، انسانهایی دموکرات به جامعه بشری تحویل دهد. هدف باید رشد و تعالی انسان با دیدی وطنپرستانه ولی با آگاهی برمقیاس گلوبال و جهانی تمام این مولفهها برای وجود یک کشور دموکرات لازم و ملزوم همدیگرند. اگر جامعه وسلولهای تشکیل دهنده آن فاقد روح آزاد منشی و دموکراسیخواهی باشند و یا سازمانها وتشکلهای مدنی در کشور وجود نداشته باشند. هر فردی در راس حکومت قرار گیرد میتواند قدرت را به سمت خودکامگی بکشاند چرا که در نهایت برآیند قدرت تعین میکند چه نیرویی حرف آخر را میزند. این فرد میتواند ریس جمهور، نخستوزیر و یا شاه باشد.
آقای رضا پهلوی به تمامی این موارد اشراف کامل دارند ایشان بارها چه در کتابهای متعددی که به رشته تحریر درآوردهاند،و چه در انبوه مصاحبههایی که انجام دادهاند، به اجزای این بحث مبسوط پرداختهاند. آخرین مورد آن مصاحبه با خانم الهه بقراط است. آقای کشتگر حتی نمیدانستند که ایشان چندین کتاب نوشتهاند. من واقعن ضروری نمیبینم که اینجا به دفاع از آقای رضا پهلوی بپردازم. چرا که دفاع من شاید از حقانیت وی بکاهد. ایشان خود بهترین معرف خویش هستند.
در بین سیاستمداران شاخص ایرانی آقای رضا پهلوی به واقع تنها فردی هستند که از روز اول به قدرت رسیدن آخوندیسم در ایران دموکراسی، آزادی و سکولاریسم را در سرلوحه تمام فعالیتهای خود قرار دادهاند سه دهه است که ایشان این مبارزه را در ابتدا به تنهایی و سپس با کمک از خمینی برگشتگان، به پیش میبرند باید اینجا به آقای کشتگر متذکر شوم، آن زمانی که شما در فکر شکوفایی جمهوریاسلامی بودید و از خط امام خمینی طرفداری میکردید، آقای رضا پهلوی خواهان سکولاریسم و آزادی ایران بودند. آن روزهایی که شما آقای کشتگر با قاتلان و جنایتکاران حاکم نرد همکاری و همیاری میباختید و از نبودن شکنجه در زندانهای جمهوریاسلامی سخن میگفتید، آقای رضا پهلوی طرفدار آزادی زندانیان سیاسی بودند و برای آزادی آنها دست به هر اقدامی میزدند و میزنند.
به شما توصیه میکنم از طریق مطالعه کتابهای آقای پهلوی با اندیشهها و نظرات وی آشتا شوید و سپس فعالیتهای 30 ساله گذشته او را مرور کنید تا ابتدا آقای رضا پهلوی را بشناسید. بسیاری از شماها او را نمیشناسید، تمام شناخت شما فقط یک پیشداوریست و با همین یک پیشداوری او را نقد میکنید شما اگر چه میگویید دیگر با ایدئولوژی دیروزیتان نمیاندیشید ولی برخورد شما خلاف این گفته را نشان میدهد.
من مقالات و نوشتههای شما را مطالعه کردم. تمام این نوشتهها برخورد به گذشته است. شما هنوز در گذشته زندگی میکنید و حتی از گذشته میخواهید برای خود هویتی بتراشید. مشکل شما هنوز 28 مرداد است، شما هنوز فاجعه در حال وقوع در خاورمیانه و کشورمان ایران را درک نمیکنید. شما هنوز به این درک سهل و ساده نرسیدید که انقلاب 57 آغاز ویرانی کشور بود و شماها بودید که حکومت دینی را ابتدا ممکن کردید و سپس با دفاع از خط امام پایههای آنرا محکم و محکمتر کردید.
مشگل شما هنوز محمد رضا شاه فقید است و نه حکومت قرون وسطایی سنگساز و کهریزک. شما در این مصاحبه کمترین اشارهای به وضع موجود در ایران نمیکنید. شما هنوز خود را در مبارزه با شاه میبینید. بعد از 33 سال جنایت در جمهوریاسلامی، اگر سوالی از شما پرسیده میشود سریع رگگردنتان بیرون میزند و کف بر دهان میآورید و چپ و راست شاه را میکوبید. آقای کشتگر مگر شما نبودید که دیکتاتوری پرولتاریا میخواستید. مگر الگوی شما چین، شوروی، کوبا، آلبانی و ویتنام نبود؟ میدانید چند ده ملیون انسان در این کشورها اعدام شدند و در سیبریها و…نابود شدند. مگر شما نمیگفتید استالین انقلابی کبیر است. آقای کشتگر مگر دست به ترور نمیزدید تا حکومت گذشته را با روش مسلحانه کوبایی سرنگون کنید و دیکتاتوری پرولتاریا که شما رهبرشان بودید را به قدرت برسانید. حکومت مدرن و سکولارپهلوی را سرنگون کردید، جمهوریاسلامی تشکیل دادید سپس شما و سازمانتان از حکومت و رهبرش، آمام خمینی سالها پشتیبانی نمودید، نتیجه آن شد که داریم میبینیم. آقای کشتگر این حکومت نتیجه دسترنج شماست.
بخوانید آمار زیر را که از منابع جمهوریاسلامی منتشر شده است.
در سال گذشته حدود 4 ميليون نفر قاچاقچي و7 ميليون نفر معتاد شناسايی و دستگير شدهاند.
یازده درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری میزنند.
.طيف سنی بيشتر زنان خيابانی از 16تا 18سال متغير است.
زنان خيابانی و ساكن در خانههای فساد هر سال بين 10تا 15در صد رشد دارد.
در مجموع حدود دو ميليون و هفتصد هزار کودک در کشور مشغول کار هستند.
يک ميليون و 600 هزار کودک کار در کشور و 915 هزار کودک با عنوان «کودک خانهدار» توسط مرکز آمار ايران ثبت شده است.
جريان خريد و فروش دختران و قاچاق آنها به كشورهاي حوزه خليج فارس.
سن دختران فراري در سال هزار و سیصد و هفتاد و نه 14- 7 سال بوده.
سالانه بيش از يك ميليون نوجوان 13 تا 19ساله از خانه فرار میكنند كه در اين ميان سهم دختران فراری بيش از پسران است.
آمار مراكز فحشا در سطح شهر تهران 8 هزار باند است.
شمار زندانیان کشور در مقایسه با سال گذشته، 35 درصد رشد داشته است.
میبینید چه بر سر این مرز و بوم آوردهاند. مقایسه کنید وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی امروز را با دیروز ، با زمان آن وطنپرست که برنامههای اقتصادی سوسیال دموکراسی را درسال 1342 پیاده کرد. تقسیم اراضی، شریک کردن کارگران در سود کارخانهها آزادی زنان برای شرکت در تمام امور جامعه، تغذیه رایگان، سپاه دانش و…..در اصل انقلاب سفید، آن انقلاب واقعی و رو به جلو ما ایرانیان بود و شماها آنرا سیاه جلوه دادید تا به اهداف ضد ملی و خائنانه خود دست یابید و غافل از آن که خود و ملتی را نابود میکنید و کردید.
انقلاب سفید رو به جلو بود در جهت بهروزی و خوشبختی انسان ایرانی طرحریزی شده بود. البته که سیستم حکومتی صدها ضعف و معظل هم داشت. آزادی سیاسی نبود، خودکامگی باعث بسیاری مشکلات در کشورها میشود ولی آن سیستم را میشد اصلاح کرد میشد بر ضعفهایش غلبه کرد، حکومتی غیر دینی بود، به جای عجوج مجوج و جن و پری، علم و تخصص معیار گزینش بود. در کشور بالای یک ملیون خارجی مشغول کار بودند، یک دلار 3 تومان بود، ما بیکار نداشتیم. امروز فقط 5 ملیون آوارهاند 15 ملیون معتادند.
شما به عنوان رهبر فداییان اکثریت در به قدرت رساندن و حفظ و تحکیم پایههای جمهوریاسلامی سهم به سزایی داشتید این شما هستید که باید پاسخگو باشید. شما بودید که خواهان تجهیز سپاه پاسداران به سلاح سنگین بودید……و
آقای کشتگر انقلاب شما در سال 57 رو به عقب بود ما را 300 سال به عقب راند. باور کنید که بسیار گفتهها نگفته ماند و به همین مختصر قانع.
هدف من امروز، اتحاد و همبستگیست، اتحاد با هر نیرویی که امروز میخواهد با جمهوریاسلامی مبارزه کند برای آزادی ایران باید ملتی با هم همراه شوند. مدتهاست که دیگر نمیخواهم چوب بر خاکستر کهنه زنم، چرا که بسیاری از این خاکستر به هوا برخواسته آسیب خواهند دید
فرید. چاوشی .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر