۱۳۹۱ شهریور ۹, پنجشنبه

بان کی مون و محمد مرسی ، دو آس رژیم در کنفرانس تهران، خامنه ای را بی آبروتر از گذشته کردند/ فرید

در مدت کمتر از یک ماه و بعد از حادثه جانگداز زلزله در شمالغرب کشورمان  مردم ایران  برای بار دوم شاهکاری دگرآفریدند و باعث شدند که ارکان حکومت اسلامی به لرزه افتد و ملیاردها تومان هزینه  تبلیغات برای فریب مردم را نقش بر آب کند 
 ارسال هزاران  نامه اعتراضی به وسیله آزادیخواهان و شخصیتهای قابل احترام ایرانیان ( شاهزاده رضا پهلوی)  به حضور بان کی مون در ایرانی که به زندانی بزرگ تبدیل گشته است  ، باعث شد تا آقای  بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد نسبت به نقض گسترده حقوق بشر در ایران اعتراض کند.
آقای بان کی مون ، در دیدار کوتاهی که دیروز  با خامنه ای داشت ،  روبروی خامنه ای تمام قد ایستاد و چشم در چشم او دوخت  و به او گفت که "سازمان ملل متحد سیستم استبدادی حکومت شما را به خاطر نقض گسترده حقوق بشر محکوم می کند و به آن اعتراض دارد" وی ادامه داد که "ما  در این سفر و دراینجا هم وضعیت حقوق بشر را دنبال می کنیم "منظور ایشان این بود  که در مدت حضور ایشان در ایران موضوع نقض حقوق بشر را پی گیری خواهند کرد باید دید که آیا به قولشان عمل خواهند کرد یا خیر

 ما باید از آقای بان کی مون بخواهیم که سری هم  به زندانهای قرون وسطایی رژیم بزنند و با زندانیان سیاسی ایران دیدار کنند و به خواسته های این گردان اسیر ترتیب اثر دهند.و اگر ماموران رژیم از این کار ممانعت به عمل آوردند به عنوان گزارشگر رنجها و آلام زندانیان سیاسی ایران در جهان عمل کند
 ما از آقای مدیر کل سازمان ملل متحد می خواهیم که در ارجاع و رسیدگی به  پرونده جنایات خامنه ای علیه بشریت در ایران و سوریه ، به شورای امنیت سازمان ملل ،   به کمک ایرانیان بیاید و  این خواسته ملیونها ایرانی را که به وسیله آقای رضا پهلوی در حال پیگیریست ترتیب اثر دهند  در این رابطه مدتهاست که آقای رضا پهلوی و بسیاری از هموطنان دیگر پیگیر این پرونده هستند   
آقای بان کی مون می تواند نمایندگی دروغین سازمان ملل را از جمهوری اسلامی  بگیرد وبه نمایندگان واقعی آنها واگذارد

 آقای بان کی مون در دیداری هم که با لاریجانی رئیس مجلس آخوندی  داشت به وضعیت زندانیان سیاسی و نقض گسترده حقوق بشر در جمهوری اسلامی اعتراض کرد
درهمین رابطه به خبر زیر توجه کنید   
رادیو فردا : به گزارش خبرگزاری آسوشتيدپرس،  دبير کل سازمان ملل با اشاره به «نگرانی های جدی» از وضعيت حقوق بشر در ايران، از اين کشور خواسته است که برای گسترش آزادی در ايران با اين نهاد بين المللی همکاری کنند.
اين گزارش می افزايد، بان گی مون بعد از ضيافت نهار با  علی لاريجانی، رئيس مجلس ايران و گفتگو با وی، با حضور در کنفرانس خبری، در حالی که علی لاريجانی «اخم کرده در کنار وی ايستاده بود» اظهار داشت که مذاکره ما روی اين موضوع بود که چگونه سازمان ملل و ايران می توانند همکاريهای حقوق بشری خود را بهبود بخشند. «ما نگرانيهای جدی از موارد نقض حقوق بشر در ايران داريم.

جمهوری اسلامی چون متوجه شد که بعد از محمد مرسی ریس جمهور مصر  دومین آس این کنفرانس یعنی دبیر کل سازمان ملل هم  باعث افشای هر چه بیشتر  چهره کریه و ضد بشری حکومتش شده است و بنگاههای اطلاع رسانی جهان هم سریع این خبر را به سرتاسر دنیا مخابره کردند ،دست به کار شد تا از بان کی مون و هیئت همراهش انتقام بگیرد. آنها  بلافاصله پس از انتقادهای بان کی مون از وضعیت حقوق بشر در ایران ، به تمام سایتها و رسانه های رژیم دستور دادند تا خبری را مخابره کنند  که گویا معاون آقای بان کی مون(جفری فلتمن ) یک "صهونیست "  یهودی الاصل و خلاصه آمریکاییست ،  ایرانیان با این روشهای انسانستیزانه وماشین  تبلیغاتی پرونده سازی  در جمهوری اسلامی سالهاست که آشنایی دارند
.در همین رابطه به خبر زیر در یکی از سایتهای حکومتی نیز توجه کنید 
سایت حکومتی بازتاب : گفتنی است، دبیر کل سازمان ملل خردادماه گذشته جفری فلتمن دیپلمات آمریکایی و سفیر سابق آمریکا در لبنان را که یهودی الاصل بوده و ارتباط نزدیکی با اسرائیل و لابی ایپک دارد را به عنوان معاون خود در امور خاورمیانه منصوب کرده بود. بان کی مون،‌ چندی پیش فلتمن به دلیل شکست در طرح براندازی نظام سوریه مجبور به کنارگیری از مقام خود شده بود را به سمت مدیر سیاسی سازمان ملل منصوب کرده است. فلنمن که بان کی مون را در سفر به تهران همراهی می کند،‌ ارشدترین دیپلمات امریکایی است که پس از انقلاب به تهران سفر کرده است.
فلتمن به زبانهای عربی، فرانسه و مجارستانی تسلط کامل دارد. او  از 2004 تا 2008 میلادی سفیر آمریکا در لبنان بود، مدتی نیز بعنوان دیپلمات در عراق، رژیم صهیونیستی، تونس، مجارستان و هائیتی به سر برده است

رژیم به این هم اکتفا نکرده و مزدور اجاره ایش حسن نصرالله لبنانی را به جانش انداخته ،آنجایی که می گوید

بازتاب : گفتنی است سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی های خود از تحرکات این دیپلمات آمریکایی در لبنان و موضوع سوریه یاد کرد و از آن به عنوان دشمن خطرناک نام برد. 
دبیرکل حزب‌الله لبنان در یکی از سخنرانی هایش تاکید کرد: من از همین تریبون به تمام دروغ‌پردازان و دروغگویان جهان عرب چه آنها که در رسانه‌ها و مطبوعات کار می‌کنند و چه آنها که در کانال‌های ماهواره‌ای مشغول بکار هستند و با پول "جفری فلتمن"  قلم می‌زنند، می‌گویم: تاکنون در هیچ یک از کشورهای عربی نه تنها دخالت نظامی که هیچگونه دخالتی نداشته‌ایم و اگر زمانی این اتفاق روی دهد، جامعه بین‌المللی بداند که این جرات را داریم که بگوییم در فلان کشور حضور داشته و جنگیده‌ایم و شهید داده‌ایم
این دو واژه "گفتنی است" هم از آن شیوه های ژورنالیسم قلابی حکومتی در ام القرا ی اسلامیست

آقای خامنه ای یک آس دیگر هم در این شعبده بازی داشت که او هم تو زرد از آب درآمد.در تمام رسانه های رژیم  کل تبلیغات ابتدا روی این فرد متمرکز شده بود  دهها نوشته و روزها تبلیغ می کردند  که محمد مرسی رئیس جمهور مصر را در تهران داریم و کلی پز آخوندی که محصول صدور انقلاب اسلامی را در آغوش رهبر به خورد امت اسلامی خواهیم داد.ولی جناب مرسی اخوانی ،  هم چنان آب سردی روی این هوچیگران اسلامی ریخت که افتضاحش کمتر از ابرو ریزی بان کی مون نبود . آقای مرسی به ایران نیامد ،ا و در مسیر برگشت ازچین  به مصر، 4 ساعتی هم در ایران فرود آمد آنهم بنا به گفته خودش چون می بایست  مسئولیت ریاست کشورهای عدم تعهد را به ایران بسپارد. محمد مرسی رئیس جمهور مصر برای همین دیدار کوتاه نظزاتش را صریح و روشن بیان کرد که اولن تصمیم ندارد روابط کشورش را با ایران را عادی سازد و دومن  بشار اسد یک جنایتکار است و باید برود این صراحت لهجه در عرف دیپلماتیک غیر عادیست ولی گویا اسلامگرایان می دانند با چه زبانی با همدیگر صحبت کنند این صراحت لهجه در به زلالت کشاندن آخوندهای ایرانی آنهم از زبان برادر مسلمان مصری  مثل پتکی بود که ناگهان  بر سر خامنه ای فرود آمد 
هردو آس این کنفرانس آخوندی باعث آبرو ریزی هرچه بیشتر این ایران ستیزان و حاکمان خونریز و جبارش گشت  جمهوری اسلامی علاوه بر صدها هزار اعدامی و زندانی در ایران داغ ننگ ، قتل عام  25000 انسان بی گناه سوری را هم بر پیشانی دارد..خامنه ای با وجود صدها ملیارد تومان هزینه برای کنفرانسش در تهران ،کوچکترین امتیازی نصیبش نشد نه در رابطه با بشار اسد توانست فرجی حاصل کند و نه بر اندک دوستان گرسته اش افزوده شد چرا که همینها در دو هفته پیش به نام کنفرانس اسلامی در عربستان دست رد به استقاصه خامنه ای زده بودند البته باید منتظر شد و دید که با معاون آقای بان کی مون چه خواهند کرد .باید دید که آیا هیئت همراه آقای بان کی مون سلامت به آمریکا بر خواهند گشت یا خیر؟    اگر که ازتهدید سفیر استرالیا بگذریم که گفته بود "کوچکترین بی احترامی به اسراییل او کنفرانس را ترک خواهد کرد"

فرید 

۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل ، در سفر به ایران سری هم به زندانیان سیاسی بزنید

با سفر بان کی مون به ایران ، شاهزاده رضا پهلوی و خانواده آیت الله بروجردی دو نامه جداگانه به اقای بان کی مون نوشته اند
در نامه شاهزاده  به دبیر کل سازمان ملل ، از او خواسته شده است تا برای نجات جان تمام زندانیان سیاسی عقیدتی کوشش کند در این نامه به زندانی سیاسی آقای کاظمینی بروجردی اشاره شده است که سالهای سال در سیاهچالهای حکومت اسلامی فقط به خاطر اینکه آقای بروجردی جدایی دین از حکومت را خواهان است ،  به ناحق زندانیست
شاهزاده رضا پهلوی در قسمتی دیگر از این نامه خواهان آزادی آقای موسوی از حصر خانگی شده اند

در نامه دوم که  خانواده آقای کاظمینی بروجردی به بان کی مون نوشته است می خوانیم که : " آقای بان کی مون ، احتراما به استحضار می رسانیم آقای سید حسین کاظمینی بروجردی  تاکنون بدون هیچ گونه مرخصی و دسترسی به امکانات پزشکی و درمانی، در بندهای انفرادی و عمومی زندان های مخوف و مخفی جمهوری اسلامی ایران تحت فشارهای فراوان جسمی و روانی قرار دارد. است
از تمام رسانده های جهانی بخواهیم تا به داد این بهترین فرزندان ایران زمین که در سیاهچالهای حکومت جمهوری اسلامی اسیرند
برسند
ای-مایل آدرس  برخی از رسانه

 cfp@canadafreepress.com    publisher@americanisraelite.com    editor@globaltimes.com.cn contactnewscentre@un.org   inquiries@un.org info@lurer.com    letters@wanews.com.au saki@tehrantimes.com     info@tehrantimes.com    politics@tehrantimes.com    pio@un.org kelvin.o'shea@bskyb.com     telegraph@blj.co.uk    derek@the-diplomat.com     Letters@newsweek.com newsweek@emailcustomerservice.com    subs@ocsmedia.net    ladealshelp@latimes.com worldhaveyoursay@bbc.com     jer@foxnews.com     americasnewsroom@foxnews.com dateline@nbc.com    figaro@figaro.co.jp    cnn.reply@turner.com    eas@ft.com info@ap.org letters@washpost.com    jharper@washingtontimes.com    hossein.kermani@dw.de     satellite@aljazeera.ne    contact@alarabiya.tv
  

نامۀ سرگشاده خانواده آقای کاظمینی بروجردی به دبیر کل سازمان ملل متحد

نامۀ سرگشاده خانواده آقای کاظمینی بروجردی به دبیر کل سازمان ملل متحد که در آستانۀ ورود به تهران می باشد جهت ارسال به دفتر وی و انتشار در رسانه های در اختیار ” فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” قرار داده شده است . متن نامه به قرار زیر می باشد:
حضور محترم جناب آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد با درود به آن مسئول عزیز که در جایگاه حمایت از منافع ملت های جهان ایستاده اید، احتراما به استحضار می رسانیم آقای سید حسین کاظمینی بروجردی پیشوای دیانت غیر سیاسی که به علت تبلیغ و ترویج مذهب آزاد و جدا از حکومت، به طور پیوسته در زندان های مخوف حکومت مدعی دیانت به بند کشیده شده است، تاکنون بدون هیچ گونه مرخصی و دسترسی به امکانات پزشکی و درمانی، در بندهای انفرادی و عمومی زندان های مخوف و مخفی جمهوری اسلامی ایران تحت فشارهای فراوان جسمی و روانی قرار دارد. این زندانی دگراندیش در اثر شکنجه های روحی و جسمی و عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی مناسب، به بیماری های خطرناکی مبتلا گردیده است، ولی عوامل حکومت تاکنون هیچ اقدامی برای معالجه وی انجام نداده اند. علاوه بر آن، در موارد متعددی به جان ایشان در داخل زندان سوء قصد شده است تا بتوانند به هر شکل ممکن، صدای این آزادیخواه دگر اندیش را خاموش نمایند و او را به صورت فیزیکی حذف نمایند. آقای کاظمینی بروجردی با ارسال نامه هایی به حضور جنابعالی، به نمایندگی از سوی مردم ستمدیده ایران شکوائیه هم میهنان را معروض داشته اند تا آن را در دادگاه عالی حقوق بشر آن سازمان محترم مطرح و پیگیری نمائید. اینک از جنابعالی که در رأس مهم ترین و بزرگ ترین نهاد قانونی و حقوقی و انسانی جهان قرار دارید و در اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد که مواضعی جدا از قدرت های جهانی دارند و قائل به استقلال در تفکر سیاسی هستند، حضور یافته اید، درخواست دادرسی برای تامین منافع ایرانیان مظلوم و بی پناه در داخل و خارج از کشور و رفع ستم ازایشان را داریم. به این وسیله ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به سرنوشت آقای کاظمینی بروجردی، از شما تقاضا داریم در طی سفر خود به ایران به منظور شرکت در شانزدهمین اجلاس سران کشورهای عدم تعهد، شخصا و از نزدیک وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران و از جمله این زندانی مظلوم در داخل زندان اوین را ملاحظه و به شکایات ایشان و سایر زندانیان عقیدتی و سیاسی در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران، رسیدگی فرمائید.
با سپاس فراوان، خانواده آقای سید حسین کاظمینی بروجردی، زندانی مخالف دین سیاسی ۶ شهریور ۱۳۹۱ 

-------------
Open letter to His Excellency Ban Ki moon, relating to decision to attend the Non Aligned Movement (NAM) in Tehran
Open Letter
His Excellency Ban Ki-moon
Secretary General
The United Nations
New York, NY

Your Excellency,



Your decision to attend the Non Aligned Movement (NAM), this week in Tehran, draws special attention to the unique role of the Secretary General as the leader of the United Nations, an institution that, in 1945, set as the preamble of its charter the following mission statement:



“To save succeeding generations from the scourge of war, which twice in our lifetime brought untold sorrow to mankind, and to reaffirm faith in fundamental human rights, in the dignity and worth of the human person, in the equal rights of men and women and of nations large and small, and to establish conditions under which justice and respect for the obligations arising from treaties and other sources of international law can be maintained, and to promote social progress and better standards of life in larger freedom…”



In turn, the Non Aligned Movement has established the driving principals of the UN charter as the requisite basis of qualification for membership by candidate countries:  Known as the “Ten Bandung Principles" it is noteworthy that “Respect for fundamental human rights” is the very first item of the charter of the NAM conference -- Your Excellency is to attend in Tehran this week.



With great irony and quite unfortunately, the clerical regime of Iran’s continued, systematic and gross violation of human rights -- within and beyond its borders -- is a sad truth and an established fact that has been brought to your attention by a myriad of organizations, world citizens and leaders, including the UN’s own Human Rights Council and Special Rapporteur for Human Rights in Iran. 



Your Excellency’s attendance of the Tehran NAM conference is being watched very closely because of the unique mandate and opportunity afforded to your office at such an important and high-visibility conference, with the expectation that the dire condition of the thousands of political prisoners languishing in your host's prison cells will not be forgotten under any circumstance or diplomatic protocol.
th


Clearly, the Tehran conference will seek to detract, through lavish conferences, receptions and dramatic communiqués, the remotest attention from the thousands of men and woman, young and old suffering from cruel, unusual, life threatening conditions and torture at the hands of your very hosts.  However, because of your personal awareness of the facts, there is a high level of confidence that you will not forget or leave un-addressed the plight of our political prisoners as they will be left with very little hope if the regime is given a pass by the international community, and not held accountable by a world body as important as the United Nations.



At the moment when the regime’s ‘supreme leader,’ Ayatollah Ali Khamenei, inaugurates the Tehran conference, he will do so while holding the very pen and key that has ordered and locked thousands of our nameless compatriots in prison cells and torture chambers throughout Tehran, the city host to you and all heads of states attending the NAM conference.



To the regime, it matters little who from, or why, a voice may rise in complaint, protest or grievance.  Legitimate, well-founded or not, from friend or foe, the regime’s response to an alternate opinion is usually swift, punishing, cruel, crushing and often accompanied with great bravado:  because they simply don’t feel -- and are not held -- accountable!



To that end neither Ayatollah Seyed Hossein Kazemeiny Boroujerdi nor Mr. Mir. Hossein Musavi, respectively a prominent clergy and a candidate for the presidency of the Islamic Republic, have been spared the regime’s wrath:  both individuals have suffered deterioration of their health while held as political prisoners of the regime. 



In Ayatollah Boroujerdi’s case, even though a learned cleric, he has not been exempt from intense regular physical torture; while, Mr. Mir Hossein Musavi’s detention has included heavy psychological torture and targeted denial of timely medical attention.  



While the tide is fast changing as demands for accountability fuels the winds of change that are filling the sails of civil disobedience and peaceful defiance throughout Iran, high profile international attention to our plight is essential and often energizing as the Iranian people themselves will invariably chose right from wrong and bring light to darkness.



Your Excellency, I favor your high profile attendance of the NAM Tehran conference as I view it as a grand opportunity to shed light on the systematic disregard and violation of human rights by your hosts. 



An immediate halt of such violations, followed by the release of all political prisoners is the rightful demand of the Iranian people who have every expectation that the Secretary General of the United Nations will not disregard their plight or abandon them at their time of greatest need.




With high esteem and personal regards,




Reza Pahlavi

۱۳۹۱ شهریور ۲, پنجشنبه

نامه سرگشاده اقای رضا پهلوی به رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل در مورد اعدام قریب الوقوع زندانیان سیاسی

در نامه ای که شاهزاده رضا پهلوی  به خانم لورا دوپوی لژر، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل ارسال نمودند ، نگرانی عمیق خود را از وخیمتر شده هر روزه شرایط زندانیان ساسی در ایران ابراز داشتند . ایشان در این نامه به پرونده زندانیان ساسی آقای غلامرضا خسروی ، آقای عبدالرضا قنبری ،آقای محسن دانشپور و  آقای سعید ملک پور اشاره کرده اند که اخیرن به دست آقای رضا پهلوی رسیده است.
 این زندانیان همگی محکوم به اعدام شده اند و از جهانیان خواهان کمک گردیده اند
  همینجا از تمام آزادیخواهان ایران و جهان بخواهیم تا به داد این عزیزان بی نام و نشان که در زیر تیغ جلادان جمهوری اسلامی قرار گرفته اند ، هم  برسند.
 از تمام رسانه ها تصویری،صوتی و پرنتی ایرانی و خارجی (رادیو فردا،بی بی سی و صدای آمریکا ) بخواهیم که کمی هم در فکر این زندانیان گمنام باشند و برای نجات جان این قهرمانان محکوم به مرگ اطلاع رسانی کنند


در پایین متن  نامه آقای رضا پهلوی به شورای حقوق بشر را با هم مطالعه کنیم 

وخیم تر شدن شرایط زندانیان سیاسی در ایران


موضوع:  وخیم تر شدن شرایط زندانیان سیاسی در ایران


مورد توجه:  خانم لورا دوپوی لژر، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل


من و هم میهنانم به شدت نگران نقض روز افزون حقوق بشر در ایران هستیم. مردان و زنان فعال ایرانی، اقلیت های قومی و مذهبی، به طور مداوم توسط رژیم مذهبی سرکوب می شوند.

اینجانب، بارها در رسانه های بین المللی بیانیه صادر کرده ام و به رئیس سازمان ملل چندین نامه نوشته ام و در آنها وضعیت وخیم هم میهنانم را توضیح دادم که چطور(چگونه) در این سالها زندانی، شکنجه و اعدام شده و می شوند.

به تازگی اطلاعاتی در مورد وضعیت بحرانی پرونده افراد نامبرده زیر به دستم رسیده که توجه شما را بدان جلب می کنم:

آقای غلامرضا خسروی (فایل پیوست شماره 1) 
آقای عبدالرضا قنبری  (فایل پیوست شماره 2)
آقای محسن دانشپور (پدر)  (فایل پیوست شماره 3) 
آقای احمد دانشپور (پسر)  (فایل پیوست شماره 3) 
آقای سعید ملک پور  (فایل پیوست شماره 4) 

این زندانیان سیاسی همگی به اعدام محکوم شده اند و اجرای حکم آنها قریب الوقوع است. بر اساس ماده  ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی، زندانیان سیاسی حق دارند درمقابل یک هیئت منصفه و در یک دادگاه علنی محاکمه شوند. اما متأسفانه حتی برخلاف قوانین رژیم، زندانیان سیاسی از حقوق قانونی خود محروم هستند.

به رغم مخالفت های سازمان ملل و جامعه جهانی، اکثر زندانیان سیاسی در ایران مورد ضرب وشتم قرار گرفته، شکنجه فیزیکی و روانی شده و اغلب در سلول انفرادی نگهداری می شوند. رژیم مذهبی  بارها این اخطارها و درخواست های سازمان های حقوق بشری از جمله: عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر را نادیده گرفته است.

با وجود این بی عدالتی فاحش، هموطنان ما به مبارزه برای آزادیشان ادامه می دهند و همواره در خطر زندان، شکنجه، ناپدید شدن و اعدام هستند.

دفاع از حقوق بشر و آزادی های پایه، یکی از اصول مقدس منشور سازمان ملل متحد است. از این رو از شما درخواست دارم تا در این موضوعی که از حساسیت زمانی بالایی برخوردار است، مداخله کنید و رژیم مذهبی را زیر فشار بگذارید تا بلافاصله به این نقض حقوق بشر شنیع، پایان داده و کلیه زندانیان سیاسی را بدون تأخیر آزاد کنند.

با احترام

رضا پهلوی 

۱۳۹۱ شهریور ۱, چهارشنبه

تئوریسین رژیم ،دکترعباسی : ورزش این ممکت شیطانیست،اقتصادش شیطانیست دانشگاه و صنعتش هم شیطانیست

آقای عباسی ببخشید ، آقای دکتر عباسی به عنوان تئوریسین دینی ، سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی ، روانشناسی در جمهوری اسلامی معرف حضور همه هست. ایشان همیشه بر تمام علوم دنیوی و اخروی اشراف کامل دارند و همی او بود که رهبر ععظما را وادار کرد تا علوم اجتماعی را تکفیر کند و دستور دهد تا این علوم حیاتی را با سه صوت از جامعه داشگاهی بیرون بریزند(که شکست خوردند.
 خلاصه هر چه علم و غیر علم  در جهان هست آقای دکتر هم به مانند سایر علمای دینی ما  در آن تبحر دارند و در آن به مرحله فقاهت علمی سیاسی دینی رسیده اند. دقیقن به مانند رهبر مستعضعفین  جهان آقا امام خامنه ای ،  ایشان هم در علوم تجربی ،غیر تجربی ،اقتصاد الاغی ، سیاست گرگی و....... متخصص گردیده اند.
آقای دکتر پروفسور عباسی ، دقیقن می دانند که اقتصاد و سیاست لیبرالی چیست و چگونه عمل می کند .همی او در این زمینه ها اطلاعات مبسوطی  جمع آوری نموده اند  و  از دست آوردهای اقتصادی اجتماعی دهها کشور دینی که دارای اقتصادهای بسیار پیشرفته و شکوفان هستند خبر دارند او در این بلاد سالها زندگی کرده است و از نزدیک با مردم این کشورها که تمامن در آسایش و رفاه زندگی می کنند تجارب گرانبهایی را بدست آورده است  جناب دکتر به خوبی می داند که در کشورهای واقعن اسلامی مثل سودان ,افعانستان و پاکستان  نه از فقر خبری هست و نه از آدمکشی  ، همه در این کشورها در کنار یکدیگر بهشتی را آفریده اند که هر ساله ملیونها اروپایی به این بلاد  سفر کرده و به  این همه رفاه و آبادانی غبطه می خورند و بر اینهمه  امنیت و انسان دوستی  این جوامع در  این منطقه  آفرین می گویند و خلاصه کلی صفا می کنند در اخر هم بدون سر(کله) سوار هواپیما می شوند و با حسرت بلاد مسلمین را ترک می کنند فقط بی سر به خانه می رسند که آنهم آنقدر مهم نیست .واقعن که جای دشمنان ما در آین کشورها خالیست.
 دکتر ما هوایی سخن نمی گویند آ  و اصلن هم خود را با این ترمونولوژی قطار کردن 10 تا اسم غربی و 5 مکتب  شرقی را  برای گنگ و گیج کردن 6 داشنجو ترم اولی خود آلوده نمی کنند(نام 5 مکتب فکری را می برند بدون اینکه آنها را توضیح دهند و باز کنند) ،روشی که مختص "روشنفکران"  دهه 50-60 ایران بود
جناب دکتر ما در اثر دارا بودن همان تخصصهای بالا  و در نتیجه تفحص فلسفی خویش  در رابطه با کشورمان به نتیجه بسیار مدبرانه رسیده اند  که  آری " در ایران اسلام حاکم نیست و اگر امت اسلامی این همه فسادی که در مملکت عدل علی و  جامعه بی طبقه توحیدی  مشاهده می کنند ، نامش لیبرالیسم است "و نه اقتصاد دولتی اسلامی .این  هوا  تجارب گرانبها را هم ایشان در اثر سالها تحقیق و بررسی در داشگاههای اقتصاد و حقوق بین الملل آمریکا ، پاکستان و یا در داشگاههای  بسیار معتبر آزاد اسلامی خودمان در قم به دست آورده اند .
آقای دکتر عباسی سالهای مدیدی فلسفه دیدرو ، قانون نسبیت انشتین و اقتصاد فلسفی مارکس را در حضور علامه خلخالی در قم تحصیل کرده اند و پس از تمام این خون جگر خوردنهای متمادی وبا مقایسه های شبانه روزی خود در رابطه با اقتصاد اسلامی کشورهای  ایران، بنگلادش،افغانستان ، پاکستان و سودان با کانادا و آلمان و سویس و نروژ ایشان  به این نتایج مشعشع خویش نائل گردیدند که مدرنیسم و دانش امروزی باعث نابودی حرمت انسانی ،اخلاق و هر آنچه که نامش دین است ،  می گردد.   این کشف محیرالعقول را این دانشمند بزرگ اسلامی ما آنهم در عصر گلوبالیزاسیون و فن آوری اطلاعات در حضور خواهران بسیج دانشجویی دانشگاهی در ایران ، به جهانیان هدیه کرد . و جهانیان هم خوشحال ااز اینکه یک دانشمند اسلامی هم بعد از صدها سال توانست ویروسی کشف کند و آنتی ویروسش را هم در جا تحویل دهد تا کفارو  دشمنان دین ،  از حسادت کور شوند
تذکر : من به افکار و عقاید دینی و غیردینی تمام انسانها عمیقن احترام قائلم  
حال با هم گوش کنیم به چگونگی ارائه این کشف بزرگ  استاد حسن عباسی

فرید
انقدر فساد زیاد شده که حتی مزدور عباسی جوش آورد 






۱۳۹۱ مرداد ۳۰, دوشنبه

بشار اسد شیشه عمر علی خامنه ای / جمهوری اسلامی در بانلاق سوریه (فرید)


از آغاز به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در سال  1357 سوریه ، اولین یار غاراین حکومت بوده است  و هر ساله ملوینها دلار نفت ارزان یا مجانی را از کیسه ملت ایران دریافت می کرده است امروز که این تنها حکومت موجود در جهان به قتل عام مردمش مشغول شده است جمهوری اسلامی بیشتر از گذشته وقت و نیرو برای بقای اسد به کار می برد

کار جمهوری اسلامی به جایی رسیده است که مستقیمن  نیروهای سرکوب و کنترل بحران را به سوریه عازم کرده است و بسیاری از این پرسنل اعزامی در سوریه دستگیر و به وابستگیهای خود به نیروهای امنیتی رژیم اقرار کرده اند
مبارزان سوری دیگر تریدی ندارند که در سوریه همزمان با پاسداران جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوب اسد می جنگند

تمام این سیاستهای ضد ملی و ایران ستیز را شخص خامنه ای به عهده دارد و باعث شده است که نام نیک ایران به انسانستیزی آلوده گردد. علاوه بر این  ، جمهوری اسلامی در سوریه خود را وارد باتلاقی کرده است که راه نجاتی از آن ندارد
جمهوری اسلامی به همان سرنوشتی دچار شده است که روسها در سال 1978 در افغانستان و آمریکاییها در ویتنام با آن روبرو بودند .آخوندهای حاکم به رهبری خامنه ای در ایران دانسته یا فریب خورده خود را با جنایات ضد بشری اسد هم شریک کرده اند .شما با رژیمی روبرو هستید که با میگهای روسی ملت بی دفاعش را بمباران می کند .کار اسد آنقدر وقیح و ضد بشریست که آنرا حتا با جنایات روسها در افغانستان هم نمی شود مقایسه کرد چرا که روسها با ملتی دیگر می جگیدند و بمب بر سر روسها نمی ریختند (در اصل فرقی نمی کند)ولی اسد ملت خودش را هر روز سلاخی می کند البته در ضد بشری بودن جنایات روسها و جمهوری اسلامی و بشار اسد تردیدی نیست همه این حکومتها دارند از قتل عام ملتی دفاع می کنند .جمهوری اسلامی ولی بیشتر از روسها در این منجلاب خود را فرو می برد چرا که مستقیمن با پرسنل نظامی وارد این جنگ شده است

بسیاری از خود می پرسند که چرا جمهوری اسلامی با این شدن و حدت از بشار اسد دفاع می کند و آیا واقعن برای جمهوری اسلامی می صرفد خود را اینگونه وارد درگیری و ماجراجویی کند که آخرش باخت صد در صد است
بشار اسد که حتا یک کشور عربی هم حاضر نیست به دفاع از او برخیزد و اخیرن در عربستان اورا از جمع کشورهای اسلامی هم اخراج کردند ، چه نفعی برای حمهوری آخوندی دارد که آنها حتا سرنوشت خود را با آن گره زده اند ؟

آیا خامنه ای و رهبری جمهوری اسلامی واقعن آنطور که می گویند با پشتیبانی همه جانبه از اسد در فکر دفاع از اسلام هستند  و آیا این روغ که گویی سوریه در  خط دفاعی علیه اسراییل است می تواند لحظه ای رژیمش را  نحات دهد ، همه می دانند که استانهای سوریی هم مرز با اسراییل دارای حداگثر امنیت  هستند  و در آن مناطق هیچگونه درگیری وجود ندارد .این ادعاهای آخوندی هم به مانند هزاران حرف و ادعای اپیشین دروغ است و دروغ است و دروغ .

حال که این ادعاها دروغ است پس رژیم چه هدفی از درگیر شدن در این جنگ داخلی با ملت اسیر و مظلوم  سوریه دارد ؟ آیا این حیات نظام جمهوری اسلامی نیست که در فرایند این جنگ مشخص می گردد و به این دلیل است که خامنه ای را اینچنین به تکاپو انداخته است ؟
بشار اسد (سوریه) در خاورد میانه دارای آنچنان موقیتی بود که جمهوری اسلامی از طریق خانواده اسد می توانست  تمام اهداف پلیدش را در دنیا به پیش ببر د وعملی کند
 به 3 نمونه اشاره خواهم کرد
رفیق حریری را در لبنان ترور کردند ولی هنوز نتوانستند در دادگاه بین الملی که برای همین منظور دایر گردیده است مسببین و آمرین آنرا شناسایی کنندد.همه می دانند که کار چه نیروههایی در منطقه بوده است ولی برای دادگاههای حقوقی باید تمام این احکام مستند و مدلل اثبات گردد تا حکم دستگیری ارسال گردد
انفجار سفارت اسراییل در آرژانتین اگر چه دلایل متقن در محکومیت سران جمهوری اسلامی موجود است ولی این پرونده هم هنوز باز است
ترورهای خارج از کشور رژیم که مهمترین آن ترور میکونوس در برلین ،قتل بختیار ،فرخزاد  و 100 ها تروری که به دستور رژیم در اقصا نقاط جهان در این 33 سال انجام گرفته است .در تمام این ترورها نیروهای  منطقه ای رژیم چه لبنانی و سوری و چه فلسطتینی و عراقی شرکت داشتند .دستور تمام این ترورها از بیت خمینی و خامنه ای یا دورانی هم از بیت رفسنجانی (اصلاحطلبان ؟) صادر می شد و برای عملییاتی کردن تمام این جنایات  از نیروهای سپاه قدس و با همکاری تروریستهای سوریه ای ،فلسطینی، لبنانی و عراقی استفاده  شده است و می شود

اگر بشار اسد نباشد حزبالله و جهاد اسلامی هم نخواهد بود.   نبود بازوی عملیاتی جمهوری اسلامی برابر است با از دست دادن ابزار عملی کردن سیاستهای فرست طلبانه  و انتقام گیرنده خامنه ای و ایل و تبارش (رفسنجانی ،احمدینژاد و در دوره خمینی تمام اصلاحطلبان حکومت) .این دو ابزار تنها ابزاری هستند که رژیم را سر پا نگاه داشته است است .همانطور که خامنه ای در ایران  به نیروهای سرکوبش تکیه زده و بدون آنها سریع فرو می ریزد ، در عرصه جهانی هم در کنار دادن ملیارها رشوه در این 33 سه سال برای خریدن سیاستمداران  ،از ترور و ایجاد جو وحشت در آمریگا و اروپا حداکثر استفاده را برده است
با نابودی اسد تمام مدارک و پرونده های تروریسم دولتی جمهوری اسلامی افشا می شود ،حتا دخالت نیروهای سرکوب لبنانی و فلسطینی در ایران و در جریان جنبش سبز رو خواهد شد ، فرض بگیرید (فرض محال ، محال نیست)، پرونده ترور ملک عبدالله در مصر به دستور خامنه ای و احمدیژاد به سوریها داده شده و مسول سوری این عمل خود دست به افشاگری زند آنوقت دیگر حتا احمدینژاد هم روی بوسیدن سلطان عربستان را نخواهد داشت  و یا اینکه  اصولن در ایران چه کسانی دستوردهنده این قتلها هستند و در این 33 سال چه افرادی ،  کدامین سیاستمداران جهانی و ایرانی را ترور کردند ؟ آنهم دقیقن قبل از روی کار آمدن جمهوریخواهان در آمریکا که منتظر این اسناد و پرونده ها هستند

بشار اسد در منطقه نباشد خامنه ای لخت و عور خواهد ماند و همه خواهند فهمید که اینها تا به کحاها دستشان در خون ایرانی و غیر ایرانی آلوده شده است در یک جمله بشار اسد و خامنه ای یک سر دارند بر روی دو تن ، هر یک از این دو تن نابود گردد قسمت دیگری هم از بین خواهد رفت

آقای رضا پهلوی مدتهاست که کمپین محاکمه خامنه ای برای جنایت بر علیه بشریت را راه انداخته است سایر هموطنان آسیب دیده ایرانی نیز در این 33 سال بارها دست به اقداماتی این چنین زده اند که آخرین مورد آن تریبون قتلهای  سال 67 در لندن بوده است امیدوارم که این عزیزان هم به این کمپین بپیوندند چرا که همه ما از یک سیستم در رنجیم
با پیگیریهایی که آقای رضا پهلوی انجام داده اند ،مسولین دادگاههای حقوق بشری همه یک صدا بر این راه کار مهر تایید زده اند که باید خامنه ای را از طریق شورای امنیت سازمان ملل به محاکمه کشاند (وکیل فرانسوی آقای رضا پهلوی در همین راستا مشغول فعالیت هستند) و از آنجایی که تمام قتل عامهای سوریه با موافقت و آگاهی شخص خامنه ای صورت می گیرد
باید به کمک مبارزین  حقوق بشری و فعالین سوری این پرونده جنایات خامنه ای را قطورتر کرد

در این مسیر بسیاری از مبارزان سوری شروع به اقداماتی کرده اند و می خواهند در کمپین محاکمه خامنه ای فعالانه شرکت کنند ما از تمام مبارزین چه سوری و چه ایرانی می خواهیم که به این کمپین بپیوندند چرا که سر چشمه فساد و جنایت در بیت رهبر جمهوری اسلامی ایران است همه ما باید به کمک همدیگر این سرچشمه را بخشکاننیم
ملت ایران و سوریه متحد در مقابل دو جنایت کار و دشمن بشریت ایستاده اند ایران و سوریه یک دشمن مشترک دارد باید متحدن دستهای این دشمن واحد را از جان و مال و ناموس ایران و سوریه قطع کرد

در همین رابطه شما را دعوت می کنم به دیدن فایلی که این مبارزان با زحمت بسیار و در زیر تیغ حاکمان خونریز آماده کرده اند


فرید

تلاش ۸ ماهه رضا پهلوی برای محاکمه علی خامنه ای

  

۱۳۹۱ مرداد ۲۷, جمعه

زلزله در بیت رهبری: ملیجکان"آقا" ناامید ودست از پا درازتر، از پابوسی شیوخ عرب برگشتند / فرید


حضرت "آقا" ، ملیجک بیت ش را برای پابوسی شیوخ عرب ، راهی عربستان کرد ، تا شاید از آنها دلجویی به عمل آورد و دست از سر مزدور اجاره ایش بشار اسد بردارند و به "رهبر مسلمانان جهان "آقا امام" خامنه ای و بشار اسد رحم کنند چرا که سرنوشت این دو به هم گره خورده است ورفتن یکی برابر است با رفتن دیگری
هدف دومشان از این سفر ضد ملی به عربستان این بود که با کوچک کردن خود و خواهش و تمنا از سلطان عربستان بخواهند تا او ضامنشان شود و ار دنیا بخواهد تا خامنه ای و حکومتش را که در منجلاب خیانت و جنایت فرو رفته است و در سراشیب سرنگونی قرار گرفته است را ، نجات دهند.آیا خامنه ای نمی داند که همان شیخ عربستانی ،دشمن درجه اول اوست .و این او بود که از اسراییل و آمریکا چند بار خواست ، تا سر مار را در تهران به زمین کوبند

خامنه ای ملیجکانش را به پابوسی کسانی فرستاد ، که از سویی ، همین شش ماه پیش در دیار غرب  توطئه  ترور نمایده اش را می داد و می خواست  سفیر عربستان در آمریکا را ترور کند ، و از سویی دیگر اینگونه خاک بر سر کنند و از همین شیخ عرب کمک و استغاثه بطلبد.و تازه چنین تودهنی محکمی هم پاسخ گیرند ،

کجا و در کدام عصر شما چنین موجوداتی را سراغ دارید ؟ آنهم در شرایطی که خانه را زلزله ویران کرده و مرسوم است که روسای جمهور هر کشوری سریع خود را به محل فاجعه می رسانند تا اقلن دلجویی از خانواده های زلزله زدگان کرده باشند. ولی این بیوطنان و ایرانستیزان نه تنها این کار را نکردند که کاروانی را  راهی عربستان کردند ، و خواهش و تمنا ، که سلطان این کشور باید بر گونه احمدی نژاد نیز بوسه مهر زند و اورا هم به مانند سایرین در بغل گیرد و کنارش نشاند

انسان واقعن یاد ملیجکان دربار قاجار می افتد. و یا صالحی این مردک بی هویت و بی ریشه که اصلن معلوم نیست در این دولت و حکومت چه کاره است ؟ نه اختیاری دارد و نه جربزه ای ، طنابی بر گردن دارد و هر کس بخواهد او را اینجا یا آنجا می کشانندش .همین آقای وزیر امور خارجه که امروز بر جای خلعتبریهای کاردان و سیاستمدار نشسته است ، کار را تا آنجا به افتضاء کشاند که خود را در حد واکس زن ،  نعلینهای سلطان عربستان پایین آورد
صالحی گفت :  عربستان خانه اوست و ادامه داد که همینجا او احساس آرامش می کند. آش آنقدر شور بود که نماینده اسدآباد در مجلس آخوندی هم به ایشان ایراد گرفت و پرسید  صالحی چرا وزیر امو خارجه ایران شده است .
 شما در کدام کشور اینهمه بی شرفی و بی پرنسیبی سراغ دارید ؟ من فکر نکنم ، کسی اینهمه  بی چارگی ، بدبختی ، زلالت  و بی شرفی را  در هیچ سیاستمدار جهانی هرگز تجربه کرده باشد؟
کار آینها را در این سفر فقط می شود به شکست خوردگان جنگی تشبیه کرد. زمانی که آلمان در جنگ اول و دوم شکست خورد و ناچار به تغظیم و تکریم پیروزمندان در جنگ شد.

.من فکر نمی کردم اینها چنین ورشکسته شده باشند. خمینی با تمام قسی القلب بودنش ، مقداری شجاعت و پرنسیب (اسلامی آخوندی) داشت . حال جای بحثش اینجا نیست که این خصوصیات شخصی او در جهت نابودی هزاران ایرانی به کار برده شد وباعث جنایت علیه بشریت در ایران گردید.  ولی در مقابل همین شیوخ عرب می گفت اینها وهابیند و دشمن اسلام .او از عربستان همیشه با نام حجاز یاد می کرد ،  خامنه ای ولی  با فرستادن زبونانه ، ملیجکانش به عربستان دقیقن خود را در زیر پای شیوخ عرب انداخت او این زبونی را برای حفظ فدرت شیطانیش به کار برد.غافل از آن که کارش با همین دریوزگی ساخته شد و دنیا فهمید آخوند ایرانی فقط شعار می دهد و شعار ،

 ما ایرانیان اینها را سالهاست شناخته ایم دنیا هم ولی این بار متوجه شد که زبان اینها زور است و وقتی بزنن تو سر این جماعت آنها کوتاه می آیند و همین کار را کردند . خامنه ای از این سفر آن نتیجه را که دنبال می کرد نگرفت که هیچ ، این سفر باعث آبروریزی جمهوری اسلامی در انظار همان کشورهای مسلمان هم شد.و تمام دنیا را حیرت زده کرد و همه متوجه شدند ، که جمهوری اسلامی دیگر به مرحله ای رسیده است که ، دندانها و ناخونهایش  نمی برد در اصل کار اینها این بار به معنای تسلیم بود خامنه ای در عربستان دستها را بالا برد و به ببری بی دندان تبدیل شد. باقی می ماند به همت و رحم و مروت طرف متخاصم ، که تعیین می کند با چنین دشمن زبون و شکست خورده ای چه کند ؟ 

همینها  6 ماه پیش برای جهان و  کشورهای عربی شاخ و شونه می کشیدند و امروز به دریوزگی همانها می شتابند.آنهم به آستانبوسی کسی که  1 ماه پیش 18 مسلمان ایرانی را در زندانهای عربستان قربانی کرد و سر برید انگاری آنها را پای سفر نمایندگان خامنه ای قربانی کردند . در همین عربستانی که وزیر امورخارجه کشور جمهوری اسلامی در آنجا احساس آرامش دارد و ایران خانه او نیست بلکه این عربستان است که او آنرا خانه خود می داند . اینها نه ایرانی هستند و نه حتا یک انسان نرمال با پرنسیبهای معین و مشخص مخصوص به خود

یک ایرانی غرور دارد و تاریخش را خوب به یاد می آورد ،یک ایرانی فراموش نمی کند که همین شیوخ عرب چه پشتیبانی از صدام حسین می کردند تا بیشتر ایرانی بکشد و خسارات هولناکتری در جنگ به ایران وارد سازد حال از تاریخ حملات اعراب مسلمان به کشورمان می گذریم چرا که جای بحثش در این مطلب کوتاه نیست 

من به عنوان یک ایرانی  اینجا بر خلاف حاکمان فاسد حاکم بر ایران ، باید به یاد وخاطره  مردان نیک تاریخ  وطنم که عاشق ایران و ایرانی بودند درود بفرستم. یکی از این مردان پاکدل و ایران پرست محمد رضا شاه پهلوی بود : وقتی یک ایران در کعبه استفراغ کرد و عربستان او را بابت کثیف شدن کعبه ، اعدام کرد ، محمد رضا شاه پهلوی چنان بر آشفت که 4 سال قطع رابطه کرد و تا زمانی که همین شیوخ عربستان شخصن و رسمن معذرت خواهی نکردند ، روابط عادی نشد.
ایرانی دلش به درد می آید که امروز می بیند  کشورش در دست این کوتوله های سیاسی  اسیر شده است
 آنروزها روزهای جلال و جبروت ایران و ایرانی بود،  نه این روزها که این نعلین پوشان دین فروش ، کشور را  برای چند صباحی قدرت و حکومت برای پشیزی به حراج گذارده اند

فرید

.

۱۳۹۱ مرداد ۲۳, دوشنبه

چرا آمار واقعی کشته شدگان زلزله را نمی گویند وچرا به موقع خبررسانی نکردند؟(فرید)


امسال ، شب احیای شیعان  مصادف شد با زلزله ای در آذربایجان که باعث درد و رنجی مضاعف برای مردم مظلوم و نجیب این خطه از میهنمان گردید زلزله ای که گفتند 6،2 ریشتر بود ولی همین مقدار که در اکثر کشورهای  جهان کشته ای به بار نمی آورد در ایران جان صدها انسات را گرفت 6،2 ریشتر در ایران به خاطر ساختمان سازی غیر استاندارد و فقر ساختمانی می شود 8،2 ریشتر ، چه فرزندانی که در زیر دهها تن خاک و آوار ناشی از این زلزله دفن نگردیدند،ضجه این مادران را چگونه باید تحمل کرد ؟ باید ز که نالید ؟ به کجا رفت ؟ دوری از وطن و بی عملی خود را چگونه باید توجیه کرد ؟ این دردها و زخمهای روحی و جسمی  را باید چگونه التیام داد ؟مگر داشتن حکومت  گرگان وحشی حاکم بر ایران کم بدبختیست که این زلزله هم باید بر آن افزوده گردد ،آیا جمهوری اسلامی خود به تنهایی برای این ملت هزاران زلزله نبوده است و نیست ؟  آیا کدامین بلای طبیعی وحشتناکتر از داشتن چنین حکومتیست ؟مگر اینها کم می کشتند که زلزله هم باید به کمکشان می آمد؟ این خدای مظلومان کجاست ،دهها هزار بی خانه و کاشانه شدند ،چه کسی باید به داد اینها برسد ؟جمهوری اسلامی حتا خبر رسانی به موقع نکرد ،خود فقط نظاره گر بود و در فکر خشم مردم بود ، که مبادا با مطرح شدن این فاجعه در رسانه های عمومی باعث گردند تا از تمام ایران مردم  به سوی آذربایجان برای کمک به هموطنانشان سرازیر شوند و همین امر باعث تجمع آنها گردد دقیقن همانی که آخوندها از آن وحشت دارند
  تعدادی از کشته ها را  دیروزشمردند و 300 نفر یوده است آیا آنهایی که هنوز زیر آوراها مدفون شده اند را کسی شمرده است و چرا ناگهان  بعد از 24 ساعت بر خلاف تمام کشورهای زلزله زده که یک هفته پس از وقوع زلزله هنوز جستجو می کنند که شاید زنده ای را بیرون آورند ، پایان عملیات را اعلان می کنند ؟
خبر را ساعتها مسکوت گذاردند ، طوری که سایت حکومتی عصر ایران نوشت اگر سریع اطلاع رسانی می شد جان بسیاری از هموطنانمان نجات داده می شد این سایت سخنان نماینده اهر را نقل کرده که او تایید کرده است ، بسیار دیر اطلاع رسانی کردند 
نماینده سابق اهر در مجلس شورای اسلامی گفت : متاسفانه صدا و سیما در امر اطلاع رسانی خوب عمل نکرد و حتی شبکه استانی هم ضعیف عمل کرد و شبکه‌های خارجی خیلی بهتر از صدا و سیما عمل کردند
.  این آقای نماینده مجلس نه صهیونیست است و نه ضد انقلاب ، ایشون مورد اعتماد خامنه ای و شورای نگهبانش است آیا دروغ می گوید یا خیر ؟  اگر دروغ نیست چرا به موقع خبررسانی نشد و چرا تمام آن شب رسانه ها خفه شده بودند؟چرا روزه خوانیها به مناسبت ضربت خوردن علی بن ابی طالب را قطع نکردند تا اقلن از مردم کمک بخواهند ؟با تمام احترام ، آیا سوگواری برای یک عرب که 1300 سال پیش کشته شده است ارزشش بیشتر از هزاران زنن و بچه  ایرانیست که در زیر آوار منتظر نجات بودند وبسیاری از بین رفتند چون به موقع کسی به دادشان نرسید ؟ایرانی به که بگوید اینهمه نامردمیها را ؟ کشورهای دیگر هم اگر می خواستند کمک رسانی کند اینها اجازه ندادند به هیچ کشوری اجازه کمک رسانی ندادند کاخ سقید آمریکا رسمن پیشنهاد کمک داد ولی بی جواب ماند .خود کاری نمی کنند ذیگران را هم اجازه نمی دهند ، نه تنها خبر رسانی به موقع نکردند بلکه در آمار کشته ها و زخمیها هم دروغ گفتند و می گویند  ،طبق اطلاعاتی که روزنامه نگار  مجله شرق از این مناطق مخابره کرده است : تعداد کشته ها و زخمیها بسیار بالاتر از آن تعدادیست که رژیم اعلان کرده است به صدای این بانوی خبر نگار از آذربایجان گوش کنید :  روزنامه نگار«شرق» در محل زلزله: آمارهای دولتی از مرگ در زلزله دروغ است من دو روستا را دیدم که ناپدید شدند 
  آذربایجان زمستانهای بسیار سختی دارد دهها هزار نفر بی خانمان شدند اینها در زمستان سردی که به زودی  فرا می رسد چه باید بکنند ؟ قبل از زلزله تگرگ ،  بسیاری از محصولات کشاورزی این منطقه را نابود کرده بود و گویا زلزله می بایست جنایت را تکمیل می کرد
 ایرانیان اسیر حکومتی خونریز و وحشی شده اند نه خدایی و نه فریادرسی واقعن چه باید کرد ؟آیا این خطه دلیر پرور آذربایجان می داند که چه قهرمانانی شیر مادران این سرزمین اهورایی را نوشیده اند ؟آیا آنها می دانند که بابکها و ستارخانها از این خطه به دادخواهی بر خواستند و چه حماسه ها آفریدند ؟ آیا خون این گردان دلیر در رگها هنوز جاریست ؟ آیا باید فقط در سوگ نشست و منتظر هیچ شد ؟ یا نه باید دست بر زانو زد و ایستاد ،مقاومت کرد و برای رهایی به هم نزدیک شد ،متحد شد هماهنگی ایجاد کرد ، مشتها را گره کرد و فریاد کشید ، حمله کرد  وروح ستارخان و باقرخان را در ایران دوباره زنده ساخت ایرانیان باید بدانند که جز خود کسی را ندارند باید فکری اساسی کرد باید درکنار هم ایستاد باید بر تفرقه ها چیره گشت باید شورایی ملی ایجاد کرد باید متحد شد ما محکومیم به اتحاد

فرید 
  

۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

خامنه ای در خفا جرعه ای از جام زهر را سر کشید و نقش مسافر لندنی در این ماجرا !


در حالی که رهبر عظما هر روز از روز قبل تنهاتر می شود و حتا بهترین مزدورش در لبنان هم دیگر از او حرف شنوی ندارد و با وجودی که هزینه دولت حزبالله را از جیب ملت ایران  می پردازد لبنانیها به جلیلی رییس شورای امنیت رژیم  گفتن آقا ما نیستیم و به کنفرانستان در تهران هم برای دفاع از سوریه نمی آییم
علاوه بر این سوریه هر آن امکان فروپاشییش ممکن می گردد و با پناهنده شدن نخستوزیر این کشور به اردن ،به نظر می آید که بشار اسد و خامنه ای هر دو با هم  به آخر خط خواهند رسید .از این روست که خامنه ای هر روز به جام زهر نزدیکتر می شود 
شاید از بین رفتن متحدین نزدیک خامنه ای در لبنان و سوریه او را به ترس انداخته است یا اینکه قد قد مرغان تهرانی او را پاک گیج و منگ کرده است و شاید هردو
 به هر روی  خامنه ای دیروز در جمع تعدادی بسیجی که بر خود نام دانشجو نهاده اند ، حمله آنها به سفارت کشور "دوست وبرادر بریتانیا" را تقبیح کرد و گفت احساسات خوب بود  حمله به سفارت و اشغال آن بد! همین واژه "بد" یعنی یک تا دو جرعه از آن جام بلورین سیانورحل شده درآب را  ، نوشیدن.  چرا که به همینجا ختم نحواهد شد  حتا اگر ماهها از آن تاریخ گذشته باشد  
 اینجا برای امت حزبالله و سربازان گمنام  ، سوالی پیش می آید که حضرت نایب امام زمان و نماینده برحق ولی عصر مسلمین جهان ، موضوع از چه قراریست ؟ آیا حمله دانشجویان به سفارت آمریکا هم بد بود یا نه ؟   فقط مهربانی با انگیس مکروه است ؟ آیا حالا که یواشکی به غلط کردن افتادید و به رسانه هایتان هم دستور دادید تا این واقعه بسیار مهم را  نشنیده بگیرند و از کنارش بدون سرو صدا بگذرند تا کش نیاد ، آیا مخارج این حمله را هم متقبل خواهید شد یا نه ؟ آیا هزاران انسانی که از این بابت متضرر شده اند ، زیان آنها را پرداخت خواهید کرد یا نه؟ آیا آن رهبر عظیم الشان رسمن از "استعمار پیر بریتانیای کبیر" دلجویی خواهید کرد و نامه عذر خواهی خدمت ملکه الیزابت خواهید نوشت یا نه ؟ آیا مقصرین و لاتها و چاقو کشانی که به سفارت دوست و برادر شما بی احترامی کردند  را محاکمه و مجازات خواهید کرد یا نه ؟ آیا از این بابت ملیون ها لیر استرلینک ، را از یکی از بانکهای خود در لندن برداشت می کنید و به حساب وزارت خارجه مکرمه واریز می کنید یا نه ؟ آیا با موافقت شما بوده که دادگاهی در آمریکا هم  000 000 000  5  دلار از حسابهای بلوکه شده باقی مانده از دوران طلایی محمد رضا شاه پهلوی را به نام خانواده های کشته شدگان 11 سپتامبر بالا کشیدند یا خیر؟ آیا این هم جزو توافقات جلیلی در استانبول و مسکو بوده یا نه ؟ و دها پرسش دیگر
 حضرت آیت الله العظما ، ای رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، آیا می دانید این کرنش دیرهنگام شما ئر مقابل انگستان "عزیزت" من را یاد چه داستانی می اندازد ؟  یاد گذر روباه و شتری که از رودخانه ای عمیق در حال عبور بودند ،  در وسط این رودخانه ، شتر که روباه را بر پشت حمل می کرد به او می گوید  ، آقای روباه ای دوست خوبم  نمی دونم چرا رقصم گرفته و روباه با فریادی از ترس  به عجر و ناله می افتد و از شتر خواهش و تمنا می کند که  بگزارد  از موجهای سهمگین  آن رودخانه عبور کنند وادامه می دهد که  آنموقع من هم با تومی رقصم شترجواب داد  نه من همین الان رقصم گرفته  درست مثل تو روباه عزیزم که در آن باغی که مشغول چریدن بودم  و شما ناگهان خواندنت گرفته بود و من ازت خواهش می کردم  که نخوان تا باغبان با چوب سر وقت ما نیاد و من رو کنک بزنه چون تو که فرار می کنی و تو گفتی نه من الان خواندنم گرفته است و باید بخوانم و خواندی و باغبان هم سر رسید و من را حسابی کتک زد ولی تو پریدی اونور باغ و دور شدی ، حالا هم دوست عزیزم ای روباه ، من همینجا می خوام برقصم ، و رقصید و روباه در آب افتاد و غرق شد و امروزاین  روباه شمایید  بر کوهان ناهموار آن شتری که نامش را  استعمار پیرگذاشتید. حتمن می دانید که فائضه خانم رقسنجانی هم با اجازه شخص شما چند روزیست که به دیار فرنگ تشریف آوردند و اتفاقن به لندن هم رفتند و حتمن این اولین جرعه جام زهر هم  نتیجه توافقات محسن خان رفسنجانی و فائزه" جان" رفسنجانی با طرف انگلیسی بوده است ؟
 در گیر و دار شلوغی المپیک و فروریزی سوریه بهترین وقت برای اعمال توافقات استانبول است،  یا نه ؟
 این جرعه ها را باید تا آخر بنوشید و با هر جرعه ای خورشید شما به غروبش نزدیک و نزدیکتر می شود ، کار به جایی خواهد رسید که دیگر عزیزترینهایت هم پای شما نخواهند ایستاد به اسد نگاه کن سرنوشت شما "غم انگیزتر" است این جبر تاریخ است غروب شما و جمهوری اسلامیت ، این جنایتکارترین، خونریزترین و مستبد ترین حکومت قرن21 و20 آغاز شده است .
شما دستور دادید هزاران انسان را زندانی و شکنجه و اعدام کنند  2 سال پیش یه دستور شما حضور ملیوتها ایرانی نجی وآرام  در تهران و سرتاسر ایران را به کمک اصلاحطلبان  سرکوب کردید  در کهریزک و دهها زندان دیگر به پیر و جوان این ملت مظلوم که حتا یک تیر در نکرد ، تجاوز کردید، تا تخم یاس و ترس را بپراکنید ،شاید موقتن موفق هم شدید ولی فکر این روزها را نمی کردید شما با آن مغز کوچکتان با بی رحمی تمام ،  جوانان ایرانی را سرکوب و شکنجه می کردید و می کنید  تا  درسی برای بقیه شود و دیگران وارد کارزار مقابله با شما نشوند.امروز دیگر پایان آن رفتار سبعانه شما فرارسیده است نه از این بابت که شماها دیگر خونی به زمین نمی ریزید ، نه،  دیگر  آن دکترین شکنجه و ترس یا همان سیاست" الرعب و بالنصر" شما  بی اثر شده است ،دیگر کسی نه از شما و نه از دژخیمان شما می ترسد و حال که به روزهای نزارتان وارد شده اید و در گرداب خود ساخته فروپاشی  جمهوری اسلامی  فرو افتادید و ناگهان و بعد از هزاران قتل و جنایت ، از مردم می خواهید با این عوامفریبی ها ، با شما مدارا کنند فائزه رفسنجانی را راهی انگلیس می کنید تا شاید شفاعت شما را نزد ارباب برد ولی گذشت روزگار خوش شما ، چرا که.جهان هم دیگر تحمل شما و این حکومت ارتجاعی و عقب مانده را ندارد یا اینکه دیگر منافعشان در تقابل با شما تامین می شود ونه در گفتگوی سازنده با شما  

.اگرچه شما را به زانو انداخته اند و هر چه بخواهند حاضرید در اختیار همین "کفار" غربی بگذارید ولی تاریخ گواه است و جبرهمین تاریخ  و طبیعت به ما می آموزد که هر کوهی در کنارش دره ایست و هر غرشی در پسش سکوتی  حکمفرما  خواهد بود، شما .آقای خامنه ای غریدید و امروز روز سکوت شما فرا رسیده است این سکوت ، شما را در هم خواهد نوردید و تا آخر کار به دنبال شما خواهد بود ، تا این رژیم سفاک را از پای نیندازد ولکن نخواهد بود این یک روند منطقی در تمام کشورها و دورانها بوده و خواهد بود آری روز افول بخت شما فرا رسیده است
.
 آقای خامنه ای فکر می کند مثل سابق می تواند رشوه ای به سیاستمداری (مشاور قبلی اوباما) بپردازد و دروغی اینجا یا آنجا بگوید و10 نفری را بر دار آویزان کند و در خیابانها به نمایش گذارد، می شود برای چندمین بار ، از این مهلکه  جان سالم به در برد . او نمی داند که این سیاست مدت زمانی می توانست برا  باشد. ولی نه برای همیشه .امروز پایان موثر بودن سیستم ترس و وحشت  فرا رسیده است اگراز دکترین ترس و وحشت عقب ننشینند مرگشان حتمیست .در هردو حالت بازنده هستند چه برای اصلاحطلبان محیطی باز کنند و شعبده بازی انتخابات دیگری را راه اندازند که در این صورت باید اجازه اعتراضات و فعالیت "انتخاباتی" به آنها هم بدهند در این صورت مردم از حداقل روزنه باز سیاسی استفاده خواهند کرد و دوباره ملیونی به خیابانها سرازیر خواهند شد و این بار دیگر می دانند چگونه سیستم کهریزک و سنگسار را به زباله دانی تاریخ بریزند این بار دبگر اصلاحطلب بی آبرو هم نمی تواند آنها را به سکوت وادارد و روانه خانه کند  ، مورد دوم را فرض گیریم که همین سیاست را ادامه دهند ،که خوب آخرش به بشار اسد و صدام و قذافی خواهند رسید در این تردیدی نیست  . باید گفت که اینها زمان را سالهای سال است که از دست داده اند و تنها یک راه دارند آنهم کناره گیری از قدرت وبرگزاری  رفراندم شکل نظام و انتخابات آزاد و واگذار کردن خود به دادگاههای صالحه . باید به این ابلهان قرون وسطایی گفت که  فرستادن خانم فائزه رفسنجانی به انگلستان هم دیگر دردی را دوا نمی کند
حال که کارتان اینچنین زار شده است یهو سیاستمدار می شوید و ادای دیپلماتها را در می آورید و متمدن می شوید

  در جمهوری اسلامی نباید از یاد برد که در، درعمل برهمان پاشنه همیشگی می چرخد زندانها بر قرار ، وبلاگ نوبیسان (آزاد آزاده) تحت آزار، شکنجه در زندانها همچنان پایدار وسرایرانیان همیشه پای دار.
 باید این را ما ایرانیان همیشه آویزه گوش کنیم " تا روزی که جمهوری اسلامی و آخوند در ایران حاکم است وضع همین است .

درج این اظهار نظربسیار حیاتی برای سرنوشت رژیم فقط در صفحه تویتر خامنه ای



حال به گزارش زیر توجه کنید و ببینید که خامنه ای(در کنار سکوت مطلق رسانه ای حکومتی) دیروز چگونه سیاسی کار شده بود

جمله‌ای که صفحه توییتر دفتر نشر آثار آیت الله خامنه‌ای در انتقاد از حمله به سفارت بریتانیا از او نقل کرده است در متن خبرهای منتشر شده و متن بیانات رهبر ایران در سایت این دفتر دیده نمی‌شود
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در حدود ۹ ماه پس از حمله به سفارت بریتانیا در تهران، از این اقدام انتقاد کرده است.
به گزارش صفحه توییتر دفتر رهبر ایران، وی دوشنبه شب، شانزدهم مرداد در دیدار با جمعی از دانشجویان گفته است: "در قضیه اخیر اشغال آن سفارت خبیث [بریتانیا]، احساسات جوانان درست بود ولی رفتنشان [به داخل سفارتخانه] درست نبود."
آقای خامنه ای تأکید کرده است که "من اجتماعات دانشجویی را تائید می کنم، اما با تندروی در این اجتماعات مخالفم".
این نخستین اظهار نظر علنی رهبر ایران در ارتباط با حمله به سفارت بریتانیا در تهران است که اوایل آذرماه سال گذشته خورشیدی توسط گروهی که خود را "دانشجوی بسیجی" می خوانند، انجام شد.
پیش از این علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران به طور تلویحی از این اقدام حمایت کرد، اما محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در برابر آن سکوت کرده بود.
پس از حمله "دانشجویان بسیجی" به سفارت بریتانیا و اقامتگاه کارکنان آن، موسوم به باغ سفارت در منطقه قلهک تهران، شورای امنیت سازمان ملل این اقدام را محکوم کرد و کابینه بریتانیا با تشکیل جلسه اضطراری، تصمیم به تعطیلی سفارت خود در تهران و اخراج دیپلمات های ایرانی از لندن گرفت.
از آن زمان تاکنون سفارت دو کشور در پایتخت های یکدیگر تعطیل شده و علیرغم اظهار تاسف وزارت امور خارجه ایران از این واقعه و ابراز علاقه برای بازگشایی سفارت بریتانیا در تهران، بریتانیا تاکنون از این اقدام خودداری کرده است

فریذ 

رضا پهلوی : قاسم رضایی، بهداد سلیمی، سجاد انوشیروانی، احسان حدادی، به شما هم میهنان عزیزم تبريك ميگويم براى پیروزی شما در المپیک لندن




۱۳۹۱ مرداد ۱۳, جمعه

سونامي اعتراضات خوانندگان سايت حکومتي بر سرنويسنده مقاله "فريبي به نام از تهران تا قاهره

 

سوز و گدازهای مقاله نویسان و اتهامات همیشگی رسانه های رژیم به آقای رضا پهلوی و این بار نیز ، به  خانم قرح پهلوی  در داخل ایران ، نشان دهنده پس لرزه هاییست  که   با پخش مستند "از تهران تا قاهره" از تلویزیون من و تو ، همجنان  بر ارکانهای پوسیده  نظام آخوندی وارد شده است . در این مستند خانم فرح پهلوی مسئولیت بسیار ارزنده تفسیر وتوضیح وقایع این مستند را به عهده گرفته است . در این مستند که 2:30 ساعت به درازا  کشید بسیاری از وقایع تاریخ معاصر ایران در کل و باالخص33 سال گذشته به تصویر درآمده است
شهبانو فرح پهلوی آرام و با وقار به شرح آنچه بر آنها وملتی رفته است ، می پردازد. او با متانت و بدون اغراق از تمام ماجرا ها می گوید او با صلابت و مهربانی ، از بد روزگار،  از نامردمیها و نامرادیهایش می گوید، او از امید و مبارزه می گوید او امید می دهد و هشدار!  که مبادا به ایرانمان بعد از نابودی حکومت آسیبی رسد او از هموطنان آذری می خواهد که در فکر ایران باشند و مبادا دشمنان ایران دوباره بخواهند آنها را فریب دهند. شهبانوی عزیز از ناملایمات و رنجهایی که در این 33 سال بر ایرانیان رفته است ، می گوید. او از تنها ماندن در روزهایی که بیشتر از هر وقتی به کمک احتیاج داشت ، و از نقش قدرتهای جهانی در پبروزی خمینی ، تا توطئه هایی که در کشورهای غربی بر علیه همسرش روا داشتند ، می گوید   و یا از اینکه چگونه ممکن شد ملتی گول چند آخوند بی سواد را بخورند . وقتی خوب در چشمهای این بانوی رنج کشیده ایرانی می نگری ،غمی بزرگ را در آن  می بینی ، غمی که در این 33 سال حکومت جمهوری اسلامی در چشمان تمام مادران ایرانی رنجدیده و فرزند از دست داده ، گزارده شده است .آه می کشد ، افسوس می خورد که چگونه کشوری قدرتمند و متمدن به این روز انداخته شد. ایشان از سرنوشت جوانانی که در آن روزها همه جا را به آتش می کشیدند می پرسد  که اینها کجایند بر این جوانان چه گذشت چند ده هزار از آنها به دست حکومت اعدام شدند یا در جبهه های جنگ از بین رفتند . در فحوای کلامشان نه انتقامی  و نه عصبیتی نهفته است. بیشتر آه و افسوس که چرا جوانان آن سالها با خود و کشورشان چنین کردند؟ چرا با دست خود ریشه خود را زدند ؟ خانم فرح با همان آرامی در کلام و نگاه نافذش و بعد از همه این سال همچنان می پرسد می پرسد که چرا کشور را به آتش کشیدند ؟ پرسشی که 50 ملیون جوان ایرانی امروز از پدران و مادرانشان دارند  . 
مستند ادامه دارد ، و او می گوید و می پرسد و می پرسد ....چرا  ،آخر چرا ...واقعن وقتی امروز به آن دوره می نگریم می بینیم که یک حاکمیت سکولار مدرن البته با ضعفهایی اساسی در زمینه آزادیهای سیاسی را که به سادگی قابل اصلاح بود چگونه با یک استبداد دینی عوض کردند و چگونه ایران را به قرون وسطا برگرداند.محاسبه ای دقیق انجام گرفته است و نشان می دهد ،ضرری که ملت ایران بابت این انقلاب که فقط با یک انقلاب دیگر قابل جبران است ،تا کنون متحمل شده ،
 برابر است با 5.4 هزار ملیارد دلار!یعنی در این 33 سال ایران ما 5.4 هزار ملیارد  دلار متضرر شده است خوب پرسش به جاییست وقتی یک انسان نفهمد چرا این انقلاب شد و شهبانو به مانند ملیونها انسان دیگر به درستی بارها می پرسد چرا ؟ غم نشسته بر چهره ایشان ناشی از دردیست که این حاکمیت با ندانم کاریها و جنایاتش در دل تک تک ایرانیان  نشانده است.او سعی می کند احساساتش را بروز ندهد،ایشان تا جایی که ممکن بود این اشگها را به درونش می ریزد و آهسته و شمرده سعی می کند به تصاویر بنگرد و آنها را با کلامی مهربان توصیف کند شمرده و صحیح جمله بندی می کند، وقتی ایران را در آن روزها در خون و آتش می بیند گاهن مردد است و می ماند که چه بگوید ولی به سرعت بر تردید خود غلبه کرده و ادامه می دهد و می گوید که حتا برای نجات کشور به دیدارزنده یاد بختیار می رود و او نخست وزیری را می پذیرد. شهبانو حتا امروز هم بدون غرور و تفرعن از آن روزها یاد می کند  فراموش نکنیم فرح پهلوی تنها بانوی ایرانیست که در طول هزاره ها تاج بر سر نهاد.

او به تصاویر این مستند همچنان می نگرد و در این فیلم روزی را نشان می دهد که پادشاه فقید ، ایران را ترک گفت وزنده یاد بختیار می گرید . دکتر بختیار را شاید کمتر کسی گریان دیده باشد او ولی در آن روز گریست آری او هم بر نادانی رهبران فرصت طلب این ملت افسوس خورد و سر بر این میثاق سر سپرد و رفت.نام او در کنار پادشاهان پهلوی به نیکی برده خواهد شد و تا ایران باقیست نام این وطنپرستان بر تارک تاریخ خونبار ایران جاودان خواهد ماند .

در رابطه با این مستند با بسیاری  گفتگو کردم همه به صداقت این مادر نمونه و همسر وفادار محمد رضا شاه پهلوی تاکید داشتندو
به راستگویی ایشان اذعان می کردند . تمام کسانی که آن روزها را به یاد داشتند  می گویند که خانم فرح نه اغراق کرد و نه سخنی به نادرست گفت  حتا آنجایی که به زیانش بود . آنجا که باید از جگر گوشگانش از دو فرزند دلبندش  که قهرمانان هر مادری هستند، بگوید ، گریه امانش نداد در تمام این مدت سخنی به ناروا نمی گوید حتا وقتی چشمش به خمینی می افتد خمینی که باعث تمام این بیچارگی ایرانیان شد جلادی که نه به ایرانی رحم کرد و نه به ایران.او از دردها و رنجهای خود و دیگران با آه و اندوه ولی با متانت ومهر یک مادر ایرانی صحبت می کند و می گوید که استوار ایستاده و مقاومت می کند .او روز رهایی ایران را که به زودی فرا می رسد  نوید می دهد و اینکه در ایران فردا باید ایرانمان یکپارچه باقی بماند.این بانوی آذری به هموطنانمان در آن خطه  پیام اتحاد و وطنپرستی می دهد. نمی دانم چرا وقتی اورا در این مستند دیدم  یاد مادر ندا  افتادم مادر محمدیها  مادر سهراب و مریم و داریوش   یاد مادر بهرام و اصغر   یاد مادرسکینه و بیژن ، یاد مادر زهرا کاظمی و......یاد تمام آن مادران داغداری که فرزند از دست داده اند فرقی نمی کند با چه عقاید و چگونه این قهرمانان از ما گرفته شدند  آیا در جنگ یا در پای چوبه دار ، آیا این گردان سرفراز  خود را در مقابل مجلس آخوندی  با بنزین آتش زدند  یا در گوشه آپارتمانی و در خارج از کشور از ظلمی که بر ملتشان روا داشته می شود و آنها نمی توانند کاری از پیش برند واین دردها به تدریج روح پاک آنها را افسرده و بیمار می کند
تا جایی که دیگر تحملشان به سر می آید و به زندگی خود مهر پایانی می زنند

احساس مادران در سوگ عزیزانشان  ولی همیشه و همه جا یکیست احساس یک زن که فرزندش را ، جوانش را از دست داده است ، احساسی که شاید فقط مادران بدانند. مادرانی که امیدشان را از آنها گرفتند آنها می گریند آنها زجه می زنند آنها قهرمانانشان را از دست داده اند جگرگوشه ای که امیدشان بود و می خواستند زندگی را با آرامش و آسایش در کتار یکدیگر بگذرانند این فقدان و ضایعه برای تمام اعضای خانواده جانسوز است وقتی به تعداد از دست رقتگان و زندانیان این 33 سال می نگریم می بینیم 70 ملیون ایرانی عزادارند. خانواده ها یا کسی را از دست داده اند، اعدام شده یا در جنگ کشته شده یا خوانواده هایی که معتادی را در خود دارند ، زنئانی شده اند و شلاق خورده اند  اموالشان مصادره شده است   و یا ملیونها ایرانی که در اقصا نقاط جهان تبعید شده اند. به واقع تک تک ایرانیان  از این انقلاب خمینی ضایعه ای نصیبش شده است . وآغاز این فاجعه ملی هم روز 22 بهمن 57  بود.آغاز این فاجعه با رفتن پادشاه فقید از ایران و کشتار ارتشیان دلاور ایرانی همراه بود  برای شهبانو فرح هم این روز روز فاجعه بود و هست همانطور که برای همه ما ایرانیان .در همان روزهای سیاه آغازین  چه تهمتهای ناروایی که به او و همسرش نزدند به او بدترین دشنامها را نسبت دادند  ولی دیدیم و دیدید که دشمنان مفلوک این خاندان ایرانساز و وطنپرست  حتا بعد از تنها شدن شهبانو فرح پهلوی هم نتوانستند کوچکترین ضعفی نسبت به او و خانواده اش پیدا کنند .جمهوری اسلامی با هزینه کردن ملیونها دلار سعی کرد و می کند تا از این خانواده اصیل ایرانی  نقطه ضعفی بیابد ولی باید به آخوند دجال و مزدورانش گفت که این آرزوها را به زودی با خود به گور می برند

 این مستند بر بسیاری سوالات ایرانیان پاسخی شایسته داد  آنهایی که فکر می کردند دروغهای جمهوری اسلامی در این 33 سال توانسته است مردم را برای همیشه بفریبد ،  متوجه اشتباه خود شدند.  خورشید برای همیشه در پشت ابر سیاه پنهان نخواهد ماند   از آنجایی که تلویزیون من و تو دارای ملیونها بیننده در ایران است  می شود حدس زد که این مستند چه ضربه هولناکی بر پیکر رنجور و پوسیده رژیم زده است  ، هزاران فیلم، سخنرانی ، کتاب ودهها هزار مقاله در این 33 سال گویی دود شد رفت هوا.  طوری که مقاله نویسان جریده هایی مثل کیهان ، بازتاب ، جوان و.....دوباره به صدا و سیمای ضرغامی حمله کرده اند که آنها چرا دست به کاری نمی زنند ؟
مقاله مورد بحث در سایت خبرآنلاین  به شکست همه جانبه خود در پهلویستیزی اقرار می کند و می نوسد 
 طراحان و کارگردانان اين مستند تلويزيون " من و تو" اتفاقا خوب من و تو را شناخته اند و دامشان را بر بستر حافظه فراموش شده ي جامعه ايران گسترده اند. حافظه ي فراموش شده اي که اولين مقصر آن رسانه بي محتواي ملي ماست که جز ضد تبليغ چيزي از آن بر نمي آيد و ديگري نخبگان و رسانه داران و روزنامه نگاران و حتي مبلغان دين که يا در اين ساليان حقيقت را وارونه کرده اند و يا پي کسب و کار خويش اند يا.  

  اینکه می گویند دروغ دست و پا ندارد درست است سیستمی که با یک مستند اینگونه بلرزد، پوشالیست دامنه این پوشالی بودن را از  استقبال ملیونها بیننده و کاربرهای اینترنتی(فیسبوک وسایتهای داخل) می شود مشاهده کرد.  در اثبات این حقیقت تلخ برای پهلوی ستیزان،  همین کافیست که شما در فیس بوک یا سایتهای خود رژیم  به آمار ونوع نظرات ،  کاربران اینترنتی مراجعه کنید تا متوجه شوید که با چه کمیتی و چرا جوانان ایران دیگر فریب دروغهای بلندگویان جمهوری اسلامی را نمی خورند .البته اگر در آن سایتها ، کمی آزادی بیان وجود داشته باشد ومسئولین آن سایت اجازه درج نظرات دگرگونه را هم بدهند.
 برای اثبات این ادعا  من دو نمونه را  انتخاب کرده ام که در زیر  لینک آنهارا درج خواهم کرد.  شما با مطالعه کامنتهای درج شده در زیر این مطالب ،  متوجه خواهید شد که جوانان کشورمان  با احساس همدردی همگانی  و خردمندانه خود با رضا پهلوی  چگونه  با پاسخهای منطقی و مستدل  به مقالات  نویسندگان دست به مزد رژیم پرداخته  و آنها را آچمز می کنند . این همدردی وحمایت روشنگران سایبری (تنها مکان ابراز عقیده ایرانیان) چه زن و چه مرد ، آنهم درداخل ایران با خاندان پهلوی  به چه معناست ؟ دراین  خطیرترین شرایطی که کشور ما بعد از صده ها با آن مواجه شده است ، این همدردی و حمایت بی دریغ صدها هزار کاربر اینترنتی به ما چه می گوید ؟ همانطور که می دانید جمهوری اسلامی  بعد از 33 سال لجن پراکنی و اتهامات واهی و دورغی که با هزینه های ملیاردی سعی کردند در مغز همین فرزندان اتقلاب اسلامی فرو کنند.  فرزندانی که. در همین حکومت اسلامی به دنیا آمدند 

حال چه شده است که تمام این کوششها به عکس خو.د تبدیل گردیده . چرا نام پهلوی اینگونه محبوب شده است ؟ آیا این محبوبیت همگانی  از تدابیر داهیانه وخردمندانه شاهزاده رضا پهلوی در این 33 سال ریشه گرفته است ؟ آیا شهبانو این بانوی نیکوکار و ساده زیست و نجیب ایرانی توانسته است اینگونه دلها را به دست آورد ؟ یا نه خدمات پادشاهان ایران ساز پهلوی باعث این وفاق ملی با پهلویسم شده است ؟  من معتقدم هر سه این مولفه ها باعث شده است تا بخت با وطنپرستان یار گردد وملت هوشیار ایران متوجه شوند ، که اگر در این ماههای سرنوشت ساز ، دوباره خطایی تاریخی به مانند بهمن 57 تکرار شود ،  دیگر نه از ایران چیزی باقی خواهد ماند و نه برای ایرانی شانس دومی  ، البته این بدان معنا نیست که این روشنگران وآزادی خواهان نسل جوان ما ، خواهان استبداد دیگری باشند ! هرگز چنین نیست .  در جهان سایبری وگلوبالیزه شده قرن 21 دیگر دیکتاتوری نمی تواند دوام آورد ویا حتا بنا شود.  ممکن است اینجا یا آنجا چند ماهی حکومتی مستبد بتواند زمام امور را در دست بگیرد (لیبی و مصر) ولی دوامی نخواهد آورد در لیبی بعد از قذافی تصرف قدرت به دست اسلامگرایان صورت گرفت  ولی  امروز و بعد از انتخابات آزاد  دولت لیبرال دموکرات در لیبی با اکثریت 64% انتخاب شد البته که هنوز تا دموکراسی کامل در این کشورها راه زیادی داریم ولی این روند شروع شده است.ما در ایران چند دهه از تمام این کشورها جلویم البته جمهوری اسلامی مانعی جدی در مسیر دموکراسیست

 گلوبالیزاسیون ، اینتگراسیون ، اینترنت و ساتلایت به مانند نوریست که بر تاریکی خرافه و استبداد وحکومت دینی می تابد وآنرا رسوا خواهد کرد اگر از سرکوب و کشتار برای بقای خود استفاده نکنند حنا یک روز هم در قدرت نمی مانند. استبداد گلوله برفیست که با گرمای تکنولوژی وفن آوری اطلاعات در قرن 21 به سرعت آب می شود.همین تکنولوژی و کامپیوتر بود که
اردو گاه شرق را به زانو درآورد و نه هزاران بمب اتمی در زرادخانه های این کشورها.   در این عصر باید بیشتر از فروپاشیها و تجزیه  و عدم تمرکز جغرافیایی  ترسید  تا تمرکز قدرت  و دیکتاتنوریهای فردی  و ایدولوژیک . جنگ سرد و دیکتاتوریهای حاصله از آن سالهاست که به تاریخ پیوسته اند

علاقه و محبوبیت شاهزاده رضا پهلوی در بین وطنپرستان آگاه ایرانی  قبل از هر پدیده ای نه به این خاطراست که مثلن پدر و پدر بزرگشان در ایران پادشاه بودند و او شاهزاده است نه ،نه  این محبوبیت  البته در کنار آنها  ولی در واقع و به تنهایی ، نتیجه مبارزه و مقاومت سی و سه 33 ساله خود ایشان در مقابل تروریستهایی به نام جمهوری اسلامیست.
 ایشان در این سه دهه ، چه در گفتار و چه در کردار به اثبات رساندند ،  که دارای درایت ، دموکرات منشی  وفروتنی منحصر به فردی می باشند . علاوه بر اینها نظرات و اعتقاد به مدرنیسم ، سکولار دموکراسی  وحقوق بشر، ایشان را از دیگران متمایز کرده است.من خود دارای افکار سوسیال دموکراسی هستم و بیزار از تملق و دفاع بی پایه از کسی ، حتا اگر او یک شاهزاده باشد. ولی وقتی اینهمه از خود گذشتگی را در تمایلات سیاسی  مسلکی  یک ایرانی می بینم  نمی توانم سکوت کنم . برای نمونه آقای رضا پهلوی بیش از دو دهه  پیش و بر خلاف طیفی گسترده از نیروهای پادشاهی خواه وجمهوری خواه ، اولین شخصیت شناخته شده جهانی در ایران بودند که گفتند: یک جمهوری دموکرات برایشان ارزشمندتر از یک سلطنت استبدادیست ایشان همینجا ادامه می دهند که یک پادشاهی دموکرات هم با ارزشتر از هر جمهوری مستبد است
 خوب  وقتی با چنین درک عمیقن دموکراتیکی از یک هموطن ایرانی مواجه می شویم  آنهم در عنفوان جوانی ،  دیگر برایم مهم نیست که از جانب این یا آن پهلوی ستیز،  به تهمت های ناروا متهم شوم . تمام زندگی یک انسان خردمند و روشنفکر در جستجوی کشف حقیقت سپری می شود.  مورد بحث من اینجا داشتن حقانیت نیست  بلکه کشف حقیقت است اگر چه بحث حقانیت نیز برازنده ایشان می باشد  .ولی در رابطه با حقیقت باید گفت که اگر به آن دست یافتید باید با صدای رسا  و بدون واهمه  مطرح کرد. از دشمنان حقیقت نباید ترسید  شهامت طرح حقیقت را همگان ندارند .  متاسفانه هستند ایرانیانی  که هنوز  در سردابهای تنگ ائدولوژی خود گرفتارند  (همانهایی که سال 57 به خمینی لبیک گفتند)  آنها همچنان با ابزار کهنه دیروز  به جستجوی حقیقت امروز و فردا می روند. علم و تجربه به ما آموخته است  که  با چنین ابزاری غیر ممکن است   به حقیقت دست یاقت.  فردی که عینک ایدوئولوژی دینی یا غیر دینی را بر چشم زده است ، وسعت دیدش محدود است و در چارچوبهای معین از قبل تعیین شده می بیند و در حصاری تنگ می اندیشد.  این قبیل افراد و سازمانها محجورند  اینها محصورند در یک کتاب.  برای اینها یک کناب همه چیز است  و نه کتابها، در کتابخانه اینها شما فقط همان یک کتاب را می بینید .اینها ، قبل ازاندیشیدن به همان یک کتاب مراجعه می کنند  تا او به آنها بگوید که چه بگویند و چگونه بیاندیشند . طبیعت ولی  به ما  انسانهای غیر ایدئولوژیک  قدرت بینایی 180 درجه را اهداء کرده است،آن 180 درجه دیگر را هم به کمک خرد می شود دید . انسان ایدولوژیک ولی نه تنها از آن 180 درجه  خرد خود  استفاده نمی کند که همان 180 درجه دید فیزیولوژیک را هم   محدود می کند.  خوشبختانه جوانان امروز ایران دیگر آن انسانهای ذوب شده  در خمینی و لنین  یا جلال آل احمد و شریعتی ، در سالهای فاجعه 57 نیستند. علاوه بر نامهای یاد شده یک الگوی"روشنفکری"  آن سالها همین آقای "دکتر"حاج سید جوادی بود. برای روشن شدن موضوع شما را به مطالعه قسمتی از "سخنان گهربار آقای"روشنفکر" و دشمن پهلوی در آن سالها  جلب می کنم
 
حاج سید جوادی در روزنامه ، جنبش به تاریخ هفتم بهمن‌ماه  نوشت 

«امام می‌آید»
امام می‌آید، وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمی‌گوید  با صدای نوح، با طیلسان و تیشه ابراهیم، با عصای موسی، با هیأت صمیمی عیسی و با کتاب محمد و دشت‌های سرخ شقایق را می‌پیماید و خطبه رهایی انسان را فریاد می‌کند. دیگر کسی به در خانه خود قفل نمی‌زند، دیگر کسی به باجگزاران باجی نمی‌دهد، مردم برادر هم می‌شوند و نان شادی‌شان را با یکدیگر به عدل و صداقت تقسیم می‌کنند. دیگر صفی وجود نخواهد داشت، صف‌های نان و گوشت، صف‌های نفت و بنزین، صف‌های مالیات، صف‌های نام‌نویسی برای استعمار، و صبح بیداری و بهار آزادی لبخند می‌زند. باید امام بیاید تا حق به جای خودش بنشیند و باطل و خیانت و نفرت در روزگار نماند
 با چنین تملقی از یک ملای  بی رحم ، خونریز و بی سواد ، آیا فکر نمی کنید همین آقایان ویا سنجابیها و دیگران چهره آن آخوند مستبد را در ماه ببینند ؟  این آقا حتمن   جزو تحصیلکردگان ونخبگان دوران خود بوده است  من در آن دوران سنی نداشتم که وارد این مسائل باشم  ولی می شود  حدس زد که این آقا نمونه تیپیک یک روشنفکر 57 تی و دشمن پهلویها  بوده باشد.
 به هر روی ، خمینی آمد و علی‌اصغر حاج سیدجوادی پس از آمدن ایشان چند کتاب در مورد انقلاب به چاپ رساند. و بعدن به مجاهدین پیوست. اودر حال حاضر بیش از ۲۵ سال است که در پاریس زندگی می‌کند.
جوان تحصیلکرده امروز ایرانی   ولی چه در داخل و چه خارج   به خوبی درک کرده است ، که نه دین حکومتی آنها را نجات داده  وخواهد داد   ونه نیروهایی که ایدئولوژی ومسلکشان ، دینشان شده است ، آنها نیک می دانند   که تنها یک دموکراسی واقعی  بر مبنای حکومتی عرفی وغیر دینی  می تواند   آنها را به مطالباتشان برساند . فقط در سایه چنین سیستمیست که زن ایرانی می تواند خود اختیار کند  چه بپوشد، با که زندگی کند  و در کجا درس بخواند و کار کند   یا آن کارگر زحمتکش ، امروز دیگر به خوبی پی برده است  که ائدولوژیهای مستبد دیروزی   فریبی بیش نبودند  آن ایدئولوژیها قبل از اینکه برای زحمتکشان ، نان و آزادی را به ارمغان آورند   جوامع را به استبداد و فقر هولناکتری فرو بردند  و ملیونها انسان بی گناه را  در سیبری ، کامبوج ، پکن ،مسکو وتیرانا  به دیار نیستیی فرستادند (طبق آمار رسمی کا گ ب، فقط استالین 23 ملیون انسان بی گناه کشت) .در رابطه با فجایع حاصله از حکومت دینی حاکم بر ایران هم   که احتیاجی به تفسیر و توضیح بیشتری نیست. همه به خوبی می دانیم که    70 ملیون ایرانی ،  امروز در زندانی به بزرگی ایران   در زنجیر استبداد کهریزکی   ، حجاب اجباری ، گرانی وحشتناک ، بیکاری ملیونها انسان  و اهریمن اعتیاد  اسیرند . در همین زندان بزرگ   هستند ملیونها ایرانی که همچنان مبارزه می کنند . مبارزه آنها ممکن است به چشم نیاید ولی اثرات کارشان را می شود دید.  آنها از هر امکانی که در اختیار داشته باشند ساختار کلی رژیم را زیر ضرب می گیرند  و با ماموران این رژیم قرون وسطایی چشم در چشم و دندان به دندان به اعتراض می ایستند   مهم نیست چگونه این مقابله صورت گیرد  اصل این است که مبارزه ،اعتراض ومقابله وجود دارد .
این پیامبران رهایی و آزادگی   در بیان خود هراسی به دل راه نمی دهند  اگر چه تا کنون دهها وبلاگ نویس و کاربر اینترنتی اعدام ، زندانی و شکنجه شده اند   آنها را ستاره دار می کنند  و از دانشگاهها اخراج می کنند  .با این وجود آنها با آگاهی بر اینکه ممکن است مشخصات و آدرسشان لو برود، وارد این تقابل رسانه ای در سایتهای خود رژیم می شوند  در بالا توضیح دادم که همین جوانان چگونه وبا چه شهامت و کاردانی پاسخهای بسیار دقیق و کارشناسانه به یک مامور بی سواد رژیم  می دهند  در اصل اینها لیاقت نوشتن و اداره کردن جامعه را دارا هستند و نه مامورانی چنین بی سواد که بر خود نام روزنامه نگار گذاشته اند ، موضوع از این قرار بود  که فردی به نام  "محمدرضا اسدزاده"  در سایت رژیمی "خبر آنلاین"  نقدی کاملن مغرضانه با نام "فریبی به نام از تهران تا قاهره "بر مستند شبکه من و تو   به نام از تهران تا قاهره   نوشته است. همین کاربران روشنگر  جواب دروغهای این خبرنگار فریبکار رژیم را  به خوبی  داده اند این پاسخها به تاریخ معاصر ایران،اقتصاد ورشکسته جمهوری اسلامی و فرق آن با دوران قبل از انقلاب ،و خیلی مطالب دیگر  اختصاص داده شده است  همینجا می خواهم به این آقای خبرنگار بگویم که این سونامی کامنتها بر علیه اتهامات شما به این دلیل است که در آن فیلم دروغی در کار نیست ، کاربران کامنت گذار هم  آگاهی کامل دارند و می دانند چه کسی دروغ می گوید و چه کسی راست.علاوه بر این وبلاگ نویسان وفعالان سایبری و وطن پرست  همان پیام آوران راستس و درستی هستند  اینها وجدان جامعه بشری در قرن 21 می باشند این قشر جوان و تحصیلکرده  که در اقصا نقاط گیتی مشعل آزادی را در دست دارند   تعیین کنندگان مسیر و سرنوشت کشورها  در آینده نزدیک می باشند .

اگر روزی مساجد در ایران به وسیله نوارهای پرشده خمینی از پاریس پیام آوری تباهی ملتی بزرگ و منمدن شد   مشغل به دستان ناریکیها امروز همین نخبگان و کاربران اینترنتی هستند  که به جای یک کتاب ملوینها کتاب در اختیار دارند  و به جای مرید یک ملای فرصت طلب شدن، بنده خویشند و خرد جمعی جهان متمدن و مترفی

این نیروی خلاق  هیچ خدایی را بنده نیست   هیچ کسی نمی تواند اینها را رام کند جز خرد و اندیشه پوبای آنها   این طبقه جدید در حال رشد  ،که تا کنون 30% جوامعی مثل ایران را شامل می شوند ( این آمار هر روزه در حال افزایش است) سرآمدان خانواده های خود می باشند  در اصل این 30 % آن 70% باقی را به دنبال می کشند  و به طریقی موتور لوکوموتیوی هستند که کل جامعه را به دنبال خود می کشند.و  یا مغز متفکرجامعه همینها هستند. جمهوری اسلامی در مقابل این سیستم مدرن و دموکرات سایبری دیر یا زود به زانو خواهد افتاد   آنها اگر بخواهند اینترنت را قطع کنند از کل جهان منزوی خواهند شد  و فکر نکنم دست به چنین ریسک و خودکشی بزنند  چرا که از این طریق زودتر به درک واصل خواهند شد.
 ایران در بین کشورهای جهان دارای بیشترین وبلاگ نویس می باشد. البته این آمار به روز نیست (آمار 88) ..کشورهای استبدادی که امکان فعالیت آزاد را از مردم سلب کرده اند ، این قشر را وادار می کنند  که خود را در اینترنت  و با آن بیان  کنند  هویت سایبری ، ریس و مرئوس ندارد.  مرید و مرادی حالیش نیست مورد خطاب من لزومن خوانندگانی هستند که هیچ اطلاعی از شبکه های اجتماعی سایبری و سیستمهای موجود در فیسبوک و سایر شبکه ها ندارند.

جهان ما به وسیله اینتزنت   تبدیل به دهکده ای کوچک شده است   در شبکه های اجنماعی ابتدا  با اطلاعات دقیق وبا  بکار گیری سیستم منطق و استدلال ، ارزش معنوی به وجود می آید  و با استفاده ازاین ابزار  تواتمندی کاربران مبرز می شود سیستم رای گیری همچنان می تواند در آخرین مراحل حلال اختلاف  نظرات کاربران در شبکه های اجنماعی گردد  بی جهت نیست که سیستم بدون کنترل در دنیای سایبر کم کم جای خود را به سیستم قبلی ادمینها و کمک ادمینها می سپارد دراین سیستم بعد از مدتی ابزار کنترل کاملن از بین خواهد رفت   و تنها سیستم خرد جمعی  یا کنترل آزادنه وخود خواسته  کلکتیو به تنها ارگان کنترل آن تبدیل می شود  نباید این سیستم را با سیستم کمونهای سوسیالیستی اشتباه گرفت  شاید واژه کنترل در اینجا مناسب نباشد و به جای آن از اعتماد منطفی  و مستدل کلکنیو استفاده شود بهتر باشد . در این مجموعه ها آزادی بر مبنای علمی آن بی نهایت است  منظور از آزادی علمی بی انتها یعنی همان بکارگیری سیستم منطق و اطلاعات دقیق و شیوه پیشبرد روش استدلالی  است در این سیستم شما با هیچ موردی که خلاف آخرین دست آوردهای علمی باشد بر نمی خورید(مگر سطح کاربران شبکه پایین باشد) یا بهتر آن است که گفته شود اگر کاربری حامل چنین اطلاعاتی باشد از بین می رود (حامل از بین نمی روده محموله از بین می رود) خوب با این توضیح کوتاه   آیا کدام سیستم دیکتاتوری می تواند  در آینده زنده بماند بیچاره برخی از سایتهای وابسته به رژیم اسلامی  که می خواهند دست بر این آتش سوزنده فرو برند .

در پایین مشاهده خواهید کرد و باید متذکر شد که بر سر آنها همان می رود که بر سر این مقاله نویس سایت خبرآنلاین رفت. کاربران این سایت  تمام اطلاعاتشان دقیق و به روز شده است   ولی مقاله نویس و اقلیتی مطلق فقط شعار می دهند و  طبق معمول و رایج در جمهوری اسلامی به همان روش های کهته و همیشگی خود   مقاله ای را می خواهند با مغلطه و سفسطه  آنهم در وجه بسیار ابتداییش  به خورد کاربرانی دهند  که از همان سیستم اشاره شده در بالا برای  کامنتهای خود استفاده می کنند  منتها با درصد معینی از محافظه کاری معقول  که مختص سیستمهای استبدادیست  جالب اینجاست که این محافظه کاری خردمندانه این عزیزان لطمه ای به سیستم مورد نظر نمی زند  و باید واقعن به این مبارزان مدال افتخار  داد.توضیح بیش از این را جایز نمی دانم با هم به مطالعه و بررسی متدولوژی  مورد استفاده این کاربران از داخل ایران بپردازیم   تعدادی از آنها را در پایین انتخاب کردم تا اگر وقت کافی برای مطالعه تمام کامنتها  ندارید فقط به مطالعه همینها اکتفا کنید لینک مقاله مورد نظر با صدها کامنت داده شده را در زیر می زنم تا اگر خواستید به مقاله و تمام کامنتها دسترسی داشته باشید
در ظمن با توجه به رایهایی که به کامنتهای کاربران داده شده است شما می توانید پی به خرد جمعی یا همان اعتماد کلکتیو این مجموعه ببرید

 فرید

سایت حکومتی خبرآنلاین

صفحه فیسبوکی تلویزیون من و تو


بخشی از نظرات خوانندگان ،نسبت به مقاله مندرج در سایت حکومتی خبرآنلاین
-----------------------------------------------------------------
 بدون نام 
پاسخ به اين نظر

من كه مستند مربوطه را نديدم ولي اگر شما راست ميگوئيد پس چرا همه لينكهاي دانلود اين مستند فيلتر شده اند؟؟؟؟ چرا ميترسيد كه مردم فيلم را ببينند
و قضاوت كنند؟؟؟؟؟
-----------------------------------------------------------------
بدون نام  @
شما داريد دروغ ميگيد
-----------------------------------------------------------------
مريم
 با سلام
من اين مستند رو از اول ديدم به نظر من اين مستند با چيزهايي که من قبلا از کساني که تجربه ي زندگي در اون زمان رو داشتند شنيدم مطابقت داشت و فکر نمي کنم که عوام فريبي بوده باشه چون ما ايراني ها اينقدر احمق نيستيم که نتونيم يک مستندي رو حلاجي کنيم چون خوشبختانه قشر با سواد زياد داريم پس کسي نمي تونه ما رو فريب بده چرا شما هميشه فکر مي کنيد که مردم ايران فريب مي خورند بله چون شما فريبشون مي دين و خيلي خوب مي دونين که ممکنه فريب بخورن اما واقعيات تاريخ رو هرگز نمي شه انکار کرد کتابهاي زيادي هست اگر به کتاب اعتقادي نداريد از نزديکان و کساني که در اون دوره بودند و همچنين باسواد و آگاه بپرسيد و مطمئن باشيد که حقيقت رو خواهند گفت،
-----------------------------------------------------------------
نسل سوخته

 ما که سوختيم تمام شد رفت.مونم 30-40ساله ديگه(اگه رسيدم)به بچم بگم تو جواني چکار کردم.تو مملکتي که اميد به اينه 0 هست قورباغه 7تير کش ميشه.به نظر من شاه هم سوخت
 --------------------------------------------------------------
ايراني
من فقط مي خوام به آقايون بگم که يک نگاهي به مثبت و منفي هاي اين خبر و کامنت هاي زيرش بندازين و بفهمين مردم چه جوري فکر مي کنند
ببينيد که مثبتها مال چه کامنت هايي و منفي ها مال چه کامنت هايي(اون هم با چه اختلافي).
---------------------------------------------------------------
 م.ج 
برفرض که مي خواستيد نقد کنيد ،آن هم نقد مخرب ، اما تعجبم از شما آقاي اسدزاده که مغلطه و سفسطه را به جاي نقد جا زده ايد و ديدگاه دگمتان راجع به انقلاب را هم هرجا توانسته ايد به مخاطب تحميل کرده ايد ، مخصوصا در تيترتان که آن برنامه را که بيشتر به مناسبت سالمرگ شاه ساخته شده بود «فريب» خوانده ايد . به خاطر روشن شدن خودتان هم که شده برويد عقايدتان را با پدرتان (نسلي که انقلاب کرده اند) درميان بگذاريد ، ببينيد با شما موافقند يا به شدت اظهار پشيماني مي کنند ؟؟!!!
خبرآنلاين خواهش مي کنم پخش کن
------------------------------------------------------------
 آ.ط  
حدود 128تا نظرو تا قبل از خودم با دقت مطاله کردم.
همين نظرات مردم براي من از هر مستندي توي هر شبکه اي مهمتر و قابل اعتماد تره.
همه چيز واضحه.....
------------------------------------------------------------
 تنها 
شبکه ها رو فيلتر ميکنيد و به ما ميگيد اخه..بده...يه موقع نبينيدااااا....ميريد جهنم /بعد خودتون ميشينيد از اول تا اخرشو نگاه ميکنيد در کمال .........تفسيرم ميکنيد
------------------------------------------------------------
 اشکان 
واقعاٌ براي اين آقاي اسدزاده که متن بالا را نوشته اند متاسفم ايشان نمي دانم چطور بايد اسم خودش را خبرنگار بگذارد چون يک خبر نگار حرفهاي هميشه بي طرفي خويش را بايد در نوشته هايش اعلام کند .ما حالا خيلي نمي خواهيم راجع به تک تک صحبتهاي خانم فرح صحبت کنيم که راست يا دروغ مي گويد ولي واقعيتهايي که وجود دارد و کسي نمي تواند آنها را نفي کند اين است که در حکومت پهلوي اين اندازه دزدي ،بي قانوني،رياکاري وجود نداشت ولي اکنون.....
-----------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------------
 بدون نام
صدا و سيماي عريض و طويل با ميلياردها دلار پول نفت و بيت المال
توانايي ساخت _ فقط 10 دقيقه _ مستند مشابه ايي که بتونه بخشي از حقايق و وقايع رو
به دور از جانبداري و بزرگنمايي و تحريف رويدادها، ندارد .
شما توقع داريد که اين انسانهايي که "شما" دسته بندي کرديد از کجا و به چه منبع اطلاع رساني روي بياورند.
کمي هم به مخاطبين رسانه هاي داخلي حق بدهيد.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
 
در دنيا هر روره هزاران کتاب و نقد و فيلم و مستند نوشته و ساخته ميشه
شما قضاوت را به مردم واگذار کنيد
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
 
سلام کاش اين فيلم در تلوويزيون خودمان نمايش داده ميشد بعد ش هم تعدادي افراد صاحبنظر و غير مغرض که تعهدشون به مملکت اثبات شده ودر ضمن
دوره شاه روهم ديدن اين فيلمو تحليل ميکردن.
شخصا ادعايي ندارم ولي به عنوان يک ايراني 56 ساله که هر دو دوره را ديده ام ميتونم بگم در اين فيلم برام ثابت شد که شاه ايران (متا سفانه ) کاملا
تحت کنترل و تا حدودي زيادي تسلط غربي ها به خصوص انگليس بوده فرح خواسته يا ناخواسته به اين موضوع اعتراف کرده. من فکر ميکنم اين فيلم واقعا
ميتونه فرصتي براي حقانيت انقلاب و انتخابي که مردم ايران کردن باشه اگرچه امانتي که مردم به مسئولين و مديران بعد از انقلاب توديع کردن تجربه تلخ
و ناگواري بود چرا که امروز بعد از 33 سال و در امدي افزون بر هزار و اندي ميليارد دلار جايمان کجاست؟
---------------------------------------------------------------------
 شاهپور
 
جناب اسدزاده که اين گفته سوليوان رو با فونت درشت نوشتي:در سال 1355 توليد متوسط روزانه نفت در ايران درحد 800/5 ميليون بشکه بود که 800
هزار بشکه مصرف داخلي و 5 ميليون بشکه در بازارجهان به فروش مي رسيد.... مثل اينکه خيلي اخبار سالهاي اخير رو دنبال نکردي. دولت عدالت محور
آقاي احمدي نژاد در طي 7 سال حدودا 522 ميليارد بوده که اين ميزان بيش از تمام دولت هاي قبل از خودش و بيش از هفت برابر فروش نفت 9 سال
آخر محمدرضا شاه پهلوي بوده.که البته اگه بخوايم در بدترين حالت مقدار افت ارزش دلار طي 40 سال گذشته رو 50 درصد بدونيم .ارزش درامد نفتي
دوره احمدي نژاد حدودا 3 برابر درامد نفتي نه سال اخر محمدرضا بوده.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
پاسخ به اين نظر

ان شاء الله خدا فقط مملكت را از دست آدم هاي خدانشناس و دزد نجات بدهد هيچ چيز ديگر پنهان نيست .دزدي ها نمايان است خدا حق مظلومان را بگيرد
.خداوند مهربان و امامان ما و شهيدان ما براي مملكت ما دعا ميكنند كه مظلومان نجات و دزدان و بدان در همين دنيا به سزاي كارهاي بدشان برسند به
اميد بهتر شدن ايرانمان و زنده شدن خون شهدايمان نشسته ايم
---------------------------------------------------------------------
 محمد 
پاسخ به اين نظر

عزيز من شما هنوز ياد نگرفتيد که نميشه سطح رفاه گذشته رو با حال يا آينده مقايسه کرد؟
کشورهاي هم طراز و چه بسا پايين تر از ايران در آن زمان کره جنوبي و ترکيه بودند اما اکنون آنان کجا و ما کجا ...
---------------------------------------------------------------------
 کميل

نگارنده عزيز آيا نميدانيد که سيل مهاجرت به تهران به دليل محروميت نقاط ديگر کشور است ؟
آيا نميدانيد تعداد تحصيل کرده هاي کشور چين در 40 سال پيش کمتر از ايران بود ؟
آيا ميدانيد امارات متحده عربي کجاي دنيا بود ؟
کمي انصاف برادر
---------------------------------------------------------------------
 حسن 
پاسخ به اين نظر

البته شاه گفته بود ده سال و نه سه سال دوم اينکه مدل توسعه اي شاه بسيار بهتر از مدل جمهوري اسلامي ايران بود در اينکه شکي نيست و از نظر فرهنگي
هم دانشجويان آن دوران سر از جبهه هاي جنگ در آوردن به نظر شما جنگ بشود خود شما يا دوستانتان مي رويد .به خدا اگر از جايتان تکان بخوريد.يا علي
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
در اين‌که شاه زندگي مونتاژي و تقليدي را در ايران ترويج کرد و با پول مفت نفت و حمايت خارجي کارها را پيش مي‌برد، ترديدي نيست. شاه خائن‌ترين
ره‌بر در تاريخ معاصر بود.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
دليل پيروزي 8 سال جنگ فقط نيروي انساني نبودند ، هواپيما و تجهيزاتي که شاه آن را به صورت روز افزون از درآمدهاي نفتي از هم پيمانان غربي مي
گرفت نيز عاملي بر پيروزي جنگ ايران و عراق بود.
از لحاظ زير ساختي در کشور ، 30 منهاي 8 2 سال است که دولت ها در جهت پيشرفت ، خودکفايي ، اشتغال و ... خوب عمل نکرده اند. حداقل در زمان
شاه کسي که در اينجا آينده نداشت مي توانست به راحتي به يکي از کشورهاي ديگر مهاجرت و يا تحصيل کند براي مثال خيلي از افراد دولتي و سياسي حال
حاضر فلان مدرک خود را از کشور آمريکا و انگليس به رخ مي کشند.
منِ جوانِ شعاري ، 25 سالم شده ، 15 سال بعد ديگر جوان نيستم. در جواني خيري نرسيده است که در سنين پيري بخواهد برسد. دلمان به چه خوش باشد؟
شايد مرگ زودرس نسل گذشته!
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
آقاي که فرمودن با پول مفت نفت و خارجي ها !!!
نفت که در آن زمان 5 دلار بود نه 100 دلار
در ثانيه الان روس ها و چيني ها خارجي نيستند ؟
---------------------------------------------------------------------
 جوان نسل امروز 
پاسخ به اين نظر

کاش بخش تاريخ را از خبرآنلاين حذف نمي کرديد!!!!! تا در ميان خواندن اين همه خبر ديگر چند خبري از تاريخ هم مي ديديم و به راحتي هر حرفي از
گذشته را باور نمي کرديم....
---------------------------------------------------------------------
 بي نام 
پاسخ به اين نظر

اين روزها مردم خوب ميدانند که دزد واقعي چه کسي است و خدا حق مظلوم را از ظالم خواهد گرفت.
---------------------------------------------------------------------
 پيام 
پاسخ به اين نظر

من بصورت كامل هم اصل و تكرار مستند را ديدم خيلي هاش واقعيت بود و بعضياش بقول نويسنده عوام فريبانه . اصلا هم ايرادي بهش نيست چرا كه اين
مستند براي اونا ساخته شده و اونطرفيا براين باورند مردمي كه برنامه هاي صدا و سيا را باور ميكنند حتما در اين اوضاع گروني همچي مستندي را باور
خواهند كرد مردم تو سختيها حافظه تاريخيشون ضعيف ميشه
---------------------------------------------------------------------
 فروغ
من اين برنامه را نديدم اما باتوجه به نظر شما ارزو مي کنم شرايطي فراهم بشه که حافظه تاريخي مردم قوي بشه .
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
?
پاسخ به اين نظر

گويا نويسنده خود را جزو خواص مي داند و ديگران را يکسر در زمره عوام فرض کرده است. کسي مدعي ديکتاتوري شاه سابق نيست و حتي مدعي بي
لياقتي و ضعف مديريت وي ، اما متاسفانه همين مشکلات به علاوه مشکلاتي دوچندان و جديد در کشور وجود دارد. معلوم است که پس از گذشت 32 سال
بايد پيشرفت هاي حاصل مي شده است که شده است و اين طبيعي است، اين نشانه گذر زمان است.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
اگر گذر زمان فقط شرط بود که الان افغانستان و عراق بايد خيلي پيش‌رفت مي‌کردند؟
اين‌‌که چشم‌ها را روي واقعيت‌ها و فشارها ببنيديم و خيلي ساده بگوييم اين گذر زمان است، همان بي‌حافظه‌گي تاريخي ملي ما ايراني‌هاست.
---------------------------------------------------------------------
 الي 
عزيز بدون نام ، افغانستان و پاكستان رو با ايران مملو از ذخائر نفتي مقايسه ميكني؟؟؟؟؟
---------------------------------------------------------------------
 عابر شب
جداي از نفت شما زير ساختهايي که قبلا ايجاد شده بود تو ايران رو هم ببين نيروي متخصص بورسيه گرفته رو هم ببين
---------------------------------------------------------------------
 عابر شب
فراموش نکنيم همون نيرو گاه بوشهر ومترو و......همه طراحيش قبلا بوده
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
پاسخ به اين نظر

اين كه مستند از تهران تا قاهره قصد عوام فريبي داشت شكي نيست. خيلي خوبه كه شما استاناد به تاريخ كرده‌ايد و اصلا وقت گذاشتيد تا وقت بسيارتري كه
اين شبكه گذاشته را حداقل به برخي از دوستان يادآور شويد. به نظر مي‌رسه فقط تاريخ تكرار ميشه و سياست و صداقت هيچ نسبت مستقيمي ندارند و
سرانجام حكومت علي(ع) خواهد داشت. من فقط در شرايطي كه حاكمان امروز براي باقي خود تلاش مي‌كنند با هر ترفندي مي‌توانم بنشينم و گوش دهم و
ضمن نقد به آن شهربانوي از تخت فرو افتاده هم حق دهم و به خودم بگويم مراقب باش خودت تاريخ را مرور كني نه ديگران براي تو
---------------------------------------------------------------------
 هم نام تو
مراقب باش خودت تاريخ را مرور كني نه ديگران براي تو....
و مطمئن هستم حتي يک کتاب تاريخ نخوانده اي...
که تو هم نخوانده قضاوت کردي
---------------------------------------------------------------------
 حسين 
پاسخ به اين نظر

اول علوفه ، بعدا اخلاقيات . برتولت برشت.
در زماني که هر روز از ندانم کاري مديران مملکت بايد از يکي از حقوق مسلم خود( مثل مرغ و گوشت و ... حتما بزودي نان ...) بگذريم هر مزخرفي
باور کردني است. مگر اينکه مديران ما صادق باشند ، تا حرف اونها باور کردني بشه. قطعا اوني که توانايي کنترل قيمت مرغ رو در کشورش داره حرفش
باورکردني تره.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
کدام حق مسلم از شما سلب شده است؟ آيا شما مرغ نخريده‌اي؟ پس اين صف‌هاي طولاني را چه کسي به‌وجود آمي‌ورد؟
ما فقط غر مي‌زنيم و غر. همين و بس.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
صف هاي طولاني از گرسنگي و از سر اجبار است و اصلا شايسته مردم ما نيست
و به هيچ وجه چيزي نيست که شما به آن افتخار کني
ظلم پايدار نيست
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
پاسخ به اين نظر

مقايسه الان که 35 سال از انقلاب گذشته با زمان شاه از نظر سطح سواد و رفاه عمومي اصلا درست نيست
بايد قبول کنيم که خيلي جاها راه رو اشتباه رفتيم
مردمسالاري که دنبالش بوديم کاملا محقق نشده
اگه از اونايي که انقلاب کردند بپرسين هدفتون رسيدن به اينجا بود بعيد ميدونم جوابشون مثبت باشه
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام

يک حکومت ديکتاتوري با سابقه‌اي 2500 ساله در اين کشور سرنگون شده و حتما بعد از آن، راه‌هاي درست و خطا با هم پديد آمده است.
برخي‌ها فقط نيمه خالي ليونا را مي‌بينند و دوست دارند مدام بگويند کارهاي بيش‌تر هم مي‌‌شود کرد و دريغ از يک کار کوچک که خودشان انجام دهند.
---------------------------------------------------------------------
 siamak
به نظر من نويسنده فقط علم و اطلاعات بررسي بافت جمعيتي و شاخصهاي توسعه انساني را داشته و توانايي تحليل بلند مدت برنامه هاي شاه را نداشته شما
با بررسي شاخصهاي توسعه انساني به قولي سطح سواد و ... بهتر است در همان زمان ساير کشورهاي مشابهي را از لحاظ شاخصهاي توسعه انساني و
نسبت جمعيت شهرنشين و... و حتي در حالت کلي جمعيت شهرنشيني جهان رو با دنيا مقايسه بکنيد اگر اين نسبت ها در زمان شاه پايين متوسط جهاني بود
بنده قبول مي کنم حرفهاي شمارو ولي نه پس خواهشن واقع بين باشيد همه کشورهاي دنيا مثل مشاين هاي در يک اتوبان يکطرفه مسير پيشرفت را طي مي
کنند و اين کشور ماست که داره اين اتوبان را در خلاف جهت طي
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
پاسخ به اين نظر

عوام رو خوب اومدي آقاي اسد زاده ،چرا که اگر ما عوام نبوديم انواع و اقسام ريز و درشت اختلاس از جمله 3000ميلياردي ،داشتن نعمت آقا زاده
ها،آمار اول کشته هاي جاده اي،خودروهاي 2يا 3ميليوني که ما بايد بابتشان چند ده ميليون بدهيم،صرف نظر از گرفتن غرامت جنگ از کشوري که بهترين
جوانان ايران رو شهيد کرد رو نداشتيم ،باز هم
بگم........................................................................................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام

اولا کدوم کشوري توو دنيا از اين بلايا نداره؟ ثانيا خود ما مردم و عوام‌الناس چقدر اهل کار و تلاشيم؟ حتي حاضر نيستيم قوانين ساده راهنمايي و رانندگي
را رعايت کنيم و بعد هم اين همه ادعا داريم.
---------------------------------------------------------------------
 ناصر مرداني 
پاسخ به اين نظر

جناب اسد زاده ممنون از احساس مسئوليت شما. مردم از تحليل و ژرف کاوي در تاريخ گريزان اند و از داستان هاي پر از توطئه و طرح و نقشه لذت مي
برند. آن مستند هم سوار بر همين اصل شده تا انقلاب ايران را کاردستي انگليس و امريکا و...نشان دهد. توطئه هميشه بخشي از تاريخ هست اما همه ي
تاريخ نيست! بايد ديد در داخل چه شده که اين سخنان مخاطب يافته و به گوش ها مي نشيند. ما اگر توان مهار قيمت مرغ را نداريم توان جلوگيري از
برخورد هاي زننده با جوانان نسل انقلاب در خيابان ها که دست خودمان است. همين توهين و تحقير هاست که به مخاطبين آن برنامه ها مي افزايد.
---------------------------------------------------------------------
 سعيد 
پاسخ به اين نظر

پاسخگويي به اظهارات جنابعالي جاي بحث مفصل دارد ................................
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
اين جوري که نمي شه برادر من، شما مختصر بحث کن تا با نظرت آشنا بشيم
---------------------------------------------------------------------
 مهدي 
پاسخ به اين نظر

اگر اونها فريبي به اسم از تهران تا قاهره رو ميسازند که احتمالا هدفدار است و کار انگليس است و رنگ و لعاب خوب دارد و چه و چه و چه
که من همه اينها رو قبول دارم اما ما چه داريم به اونها نشون بديم؟ يه مقداري نگاه به خودمون بندازيم. از هر تريبوني يا بد و بيراه گفتيم و همه ندانم
کاريهامون رو تقصير حکومت قبل و آمريکا و غيره انداختيم. به نظر شما آقاي اسد زاده ما خودمون زمينه رو براي پذيرش يه همچين مستنداتي آماده
نکرديم؟
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
پاسخ به اين نظر

اما آقاي اسدزاده محترم، لطفا به اين سؤال که در اين مثلا "مستند" مطرح شد و جزو اصلي ترين سؤالاي ماست هم پاسخ بديد: چرا انقلاب شد؟؟؟
براي اين که مرغ کيلويي هشت هزار بخريم؟ براي اين که به زور چادر به سر کنيم؟ براي اين که بريزن خونت و ماهواره جمع کنن؟ براي اين که چند
سال درس بخوني و بيکار بموني؟ براي اين که آمار بچه هاي کار، بره بالا؟ براي اين که به حزب الله کمک بشه و به جاش کودک ايراني گرسنه بمونه؟
براي اين که ...
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
اقاي اسدزاده جوابي داري بدي ؟؟؟؟؟
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
با اين سوالاتي که شما کردي، معلومه که چرا انقلاب شد؟ براي نيم سير گوشت و يه نصفه نوون.
اگر هر ابلهي واسه همچين چيزايي انقلاب کنه، حتما کار اشتباهي کرده.
توو صحبت هيچ کدوم از رهبران انقلاب، همچين شعارهايي نيست و کسي براي خريدن مرغ انقلاب نکرده بود تا امروز گراني مرغ رو ربط بده به انقلاب.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام

دروود به شرف شما دوست بدون نام!
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام

اولا اگر به خاطر مرغ و گوشت انقلاب نکرديم پس چرا وعده ي رايگان شدن آب و برق و گاز دادند؟ اصلا باشه به خاطر معنويات انقلاب شد، کو
معنويات؟
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
در جواب ناشناسي که سعي کرده توجيه کنه، چرا فقط تونستي جواب مرغ رو بدي؟ باشه مرغ تخواستيم پس بيکاري و حجاب زورکي و فحشا و ... چي؟
---------------------------------------------------------------------
 هم نام تو

آيا چيزي به غير از شکم هست؟
کدام احمق به خاطر شکم انقلاب ميکند که اگه کشته شود ديگر شکم ميخواهد چکار.
راست ميگويي تو درس خواندي و تمام دانشت همان نمره هاي دهي است که آن هم با التماس از استاد گرفتي و يقينا در دانشگاه آزاد اسلامي واحد ...
در هيچ کجاي دنيا حتي ايران آدم با سواد بيکار نمي ماند. منظورم ازمدرک ليسانس و دکتري نيست.
يقينا بعد از خواندن اين مطلب خواهي گفت اين از آن آدم هاي خود فروخته نظام است همانطور که آقاي اسدزاده در بالا اشاره کرد ولي من هم يکي هستم
مثل شما اما از کودکي شاگرد شوفري اتوبوسي رو کردم که پدرم راننده آن بود و ياد گرفتم مسئوليت تمام کارهايم را ببپذيرم و گردن کسي نندازم.
و براي بدست آوردن هر چيزي بايد زحمت بکشم و
مراقب باش خودت تاريخ را مرور كني نه ديگران براي تو
---------------------------------------------------------------------
 حاج حسن
دوست عزيزي که فقط حمايت از عملکرد غلط دولتهاي پس از انقلاب رو سرلوحه نوشته هات قرار دادي ! گيريم بقول شماو و دوستانتون انقلاب براي شکم
و ماديات نشد. بسيار خوب. در مسايل اقتصادي که شکي نيست که گراني و بيکاري بيداد ميکنه. شما بگو در کدام زمينه پيشرفت داشتيم ؟ خودت به اين
موارد در جمهوري اسلامي دقت کن و خداوکيلي بگو تو کدوماشون بهتر شديم و در کدام موارد بدتر :
معنويات ؟ تدين ؟ فقر ؟ فحشا ؟ بزهکاري ؟ تجاوز به عنف ؟ اوباش گري ؟
اصلا" خودت انتخاب کن مواردي رو که بايد بيست بدي رو نام ببر ! البته اگر موردي هست !!
---------------------------------------------------------------------
 محمد
آقاي "هم نام تو" کسي به خاطر شکم انقلاب نکرده است و اين بد فهمي شما را نشان مي دهد. بحث ما اينست که اين اهدافي که برايش انقلاب کردند امروز
کجاست؟ ضمنا شما کسي نيستي که براي اعتبار مدرک دانشگاه آزاد قضاوت کني. من خودم در دانشگاه آزاد قزوين درس مي خوانم و دانشجوياني در اين
دانشگاه سراغ دارم که از لحاظ سطح علمي چه بسا بالاتر از دانشجويان دانشگاه هاي دولتي معتبر قرار دارند. گفته بودي که در هيچ کجاي دنيا حتي ايران
آدم با سواد بيکار نمي ماند! اما من به شما توصيه مي کنم سري به بازارهاي کار بزني و آن وقت بفهمي ما چه مي گوييم.
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام 
پاسخ به اين نظر

صدا وسيما اين مستند را نشون بده تا فريبکار مشخص بشه و مردم قضاوت کنن
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
اااااا ااااااااااااااااييييييييييول ولي پخش نمي کنن چون به نظرشون مردم عوامند وفقط اون از ما بهترونن که قدرت تشخيص بد و خوب رو دارند براي ما
مردم بايد همون برنا مه هايي پخش بشه که توهين به شعورماست و انگار يه جور برنامه کودک واسه بزرگسالا ست که نتيجه مستقيمش گريزان شدن مردم از
صدا وسيماست ،حاضريم هر کوفتي رو نگاه کنيم ولي حداقل از شنيدن دروغ و توهين به شخصيتمون حرص نخوريم
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام

نه، خودشون اينقدر مزخرف ساختن که زمان براي پخش مزخرفات ساير شبکه ها ندارن!
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام
فعلا که صدا سيما يک طرفه هر جوري دلش ميخواد وهر مزخرفي رو پخش ميکنه.در جواب اقاي که ميگه برا مرغ انقلاب نکرديم.بله برا مرغ انقلاب نکرديم
چون هر ادم بدبختي اون موقع ميتونست مرغ بخره ولي بيکاري .سرمايه گذاري خارجي .ژاندارم منطقه .ازاد بودن دانشجويان و......بود ولي الان امارات
وعربستان که به انگشت کوچيک ما نميومدن برامون شاخ وشونه ميکشن.و ما باهاشون مدارا ميکنيم.واي اگه پرده ها بيفتد.همين
---------------------------------------------------------------------
 hosein
اگه اون مستند مزخرف بود پس چي حقيقته؟اخبار ساعت 2؟يا 20:30؟شايدم زلال احکام؟؟!!نه؟!؟!
---------------------------------------------------------------------
 omidss 

پاسخ به اين نظر

خيلي دوست دارم نويسنده ي اين مطالب رو ببينم....خيلي باهاش حرف دارم....
---------------------------------------------------------------------
 بدون نام

اگه شما باهاش حرف داري من باهاش کار دارم
---------------------------------------------------------------------